بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان
آرشیو پرسش و پاسخ ها
تعداد نمایش
شماره پرسش:
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
4305
متن پرسش
اگر یک دانشمند کافر هم در علم حصولیِ خودش حدس زد، آیا لزوماً آن حدس را لطفی از جانب خدا می‌داند یا ممکن است از این نکته غافل باشد؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: نه‌تنها ممکن است غافل باشد حتی ممکن است آن حدس آلوده به توهّمات خودش باشد و همه‌جانبه نباشد. موفق باشید
4273

مراحل عرفانبازدید:

متن پرسش
با عرض سلام/ مراحل عرفان از نظر عطار چیست؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: مراحل عرفان به‌کلی همان هفت مرحله‌ای است که عطار هم متذکر آن است که عبارت باشد از: «طلب و عشق و معرفت، استغنا، توحید و حیرت و فنا» که در عرفان نظری مورد بحث قرار می‌گیرد. موفق باشید
3847
متن پرسش
با عرض سلام خدمت استاد عزیز خدا بر طول عمر شما بیفزاید و بر کات شما را روز افزون کند شنیده ام که ذکر لا اله الا اله چون به توحید نزدیک می کند فقر مادی می آورد و من در این شرایط حقیقتا تحمل فقر مادی و شرمنده زن و بچه شدن را ندارم در عین حال به این ذکر علاقه دارم و معمولا روزی 1000 بار می گویم آیا این قضیه درست است و اگر هست چه ذکری بگویم که هم احوالات معنوی و تقرب به خداوند داشته باشد و هم باعث فقر مادی و احتیاج به خلق نشود سئوال دیگر این که بهتر است از ذکرهایی که انسان دوست دارد هرکدام هر روز صد بار بگوید یا فقط یک ذکر را زیاد تکرار کند
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: چگونه می‌شود پذیرفت ذکری که حضور خدای رئوف را متذکر می‌شود فقر مادی بیاورد. رسول خدا«صلواة‌الله علیه‌وآله» می‌فرمایند: بهترین شما کسی است که روزی 100 مرتبه ذکر «لا إله إلاّ الله» بگوید. آیا اگر حضرت حق نظر کنند و تعلقات ما را از امور بیهوده‌ی دنیا بزدایند، این فقر مادی است؟ موفق باشید
446

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام خدمت استاد طاهر زاده سوال :کلی گویی های ارسطو انتزاعند یا استقرا؟
متن پاسخ
بسمه تعالی هرگونه نگاه کلی به امور انتزاعی است.
414

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم خدمت استاد طاهر زاده . من خودم را در میان دوزخ یافته ام . اگر خداوند لطفی کند و من را از دوزخ بیرون آورد باز هم در دوزخ هستم چرا که مراتب وجود تشکیکی است و هر مرتبه ای نسبت به رتبه ی بالاتر از خود دوزخ است . به هر حال الاان من یک جهنمی هستم که هر لحظه آتش دوزخ به من " هل من مزید " میگوید . به عنوان یک جهنمی از شما سوال دارم که باید چه کار کنم ؟ جوابی که خودم به آن رسیدم این است که باید دوزخ را پذیرفت ولی در عین حال مراقبه و تلاش لازم است تا شرایط از اینی که هست وخیم تر نشود . خواستم بدانم شما به عنوان شخصی که قبلا مثل من بودید و الاان از جهنم آزاد شدید چه راه عملی به من پیشنهاد میکنید که انجام دهم تا آزاد شوم؟؟؟ هر کاری باشد قبول میکنم فقط همه چیز برایم گنگ و مبهم است و راه میخواهم. با تشکر و التماس دعای زیاد.
متن پاسخ
علیکم السلام باسمه تعالی 1- «وجود» نور است و شدت و ضعف آن موجب نفوذ ظلمت یا عدم در آن نیست بلکه ذات «وجود» طوری است که دارای شدت و ضعف است، مگر می‌شود وقتی نور در شدّیت کمتر است «عدم» در آن نفوذ کند، مگر «عدم» وجود دارد؟ 2- از آن‌جایی که باطن دنیا جهنم است همه در جهنم هستیم، تنها عده‌ای تحت تأثیر آن قرار نمی‌گیرند و جهنم برای آن‌ها خاموش است، مثل ائمه«علیهم‌السلام». و عده‌ای تحت تأثیر آن قرار می‌گیرند و زبانه‌های شهوت و غضب و کبر در قلب آن‌ها شعله می‌کشد. بنده و امثال بنده دائماً در معرض چنین شعله‌هایی هستیم و راه حل آن را هم شریعت الهی تعیین کرده‌ است و آن این‌که یک لحظه از حرام الهی غفلت نکنیم و شرایط زندگی خود را طوری فراهم کنیم که زمینه‌ی ارتکاب حرام الهی در آن نباشد، إن‌شاءالله از این جهنم عبور می‌کنیم. موفق باشید
261

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
بسمه تعالی ضمن عرض سلام و تبریک به مناسبت اعیاد شعبانیه در پایان جلسه ی کلاس تفسیر آن استاد ارجمند -که شنبه ی بعد از سخنرانی آقای رفسنجانی در نماز جمعه ی تهران- در جواب سوالی مبنی بر چگونگی خواندن نماز به امامت آقای هاشمی فرمودید -به این مضامین- که ممکن است که آن شخص از نظر یک نفر عدالت داشته باشد لذا اقتدا می کند و کسی که بداند آن شخص عدالت ندارد اقتدا نمی کند؛ حال این سوال پیش می آید که این همان پلورالیسم که شما خود منتقد به آن هستید نمی شود؟ چون اگر در این زمینه باب شود که هر کس بگوید به نظر من عدالت دارد یا ندارد این باب می شود که هر کس هرجا نظز خود را ملاک بگیرد. با توجه به این که داشتن عدالت منوط به احراز شرایطی از طرف شخص است پس آن شخص یا آن شرایط را دارد و عادل است یا آن شرایط را ندارد و عادل نیست؛ پس نمی تواند هم عادل باشد و هم نباشد- از دیدگاه دو نفر- می توان گفت که بستگی به میزان شناخت ما از طرف مقابل دارد، حال این سوال پیش می آید مگر رهبر که می بایست به شخصی آشنایی کامل داشته باشد که او را برای نماز جمعه انتخاب کند پس چون منصوب رهبری است باید شرایط را داشته باشد؟- و اگر خدایی نکرده نداشته باشد آیا ضعف برای رهبری نیست؟- و سوال آخر آیا رهبر در نصب ایشان برای مجمع تشخیص و نماز جمعه مصلحت سنجی نمی کنند؟ و در صورت وجود اشکال به نماز کسانی که به نظر ایشان اطمینان کرده اند این به گردن رهبر نیست؟ با تشکر ما -را در این ایام مبارک از دعای خیر خود محروم نکنید.- فرهادی
متن پاسخ
باسمه تعالی علیکم السلام: معنی پلورالیسم آن است که فکر کنیم در عینی که هیچ حقیقتی وجود ندارد،‌یک چیزی را به میل خود قبول کنیم، ولی در موضوع فوق،‌بحث بر سر وظیفه‌ای است که در عمل با آن روبه‌رو می‌شویم، در این موارد فقها می‌فرمایند اگر از نظر شما عدالت امام جماعت احراز نشده،‌شما نمی‌توانید درنماز به او اقتدا کنید ولی برای آن‌کس که عدالت او احراز شده، مشکلی نیست ، هرچند در واقعیت یا عادل است و یا نیست. مثل دخول وقت ظهر شرعی که اگر برای کسی محرز شده که ظهر شده می‌تواند نماز خود را بخواند ولی ‌کسی که هنوز زمان ظهر شرعی برایش محرز نشده نمی‌تواند نماز را شروع کند. ‌پس موضوع برمی‌گردد به وظیفه‌ی مکلّف، در عین حال انسان‌ها در طول زندگی مراحل مختلفی دارند، مشکل آقای هاشمی از وقتی شروع ‌شد که به صورت علنی به مخالفت ‌با آقای احمدی‌نژاد اقدام کرد، در حالی که رهبری به کرّات آقای احمدی‌نژاد را تأیید می‌کردند. موفق باشید
178

بدون عنوان**بازدید:

متن پرسش
تفاوت کلمات دَبَرَ فَکَرَ ذَکَرَ عَقَلَ و همچنین معنای آن ها چیست؟
متن پاسخ

جواب: سلام علیکم :
باسمه تعالی
فکر می‌کنم کسانی که فقه اللغت کار کرده‌اند بهتر می‌توانند جواب جنابعالی را بدهند.

26096
متن پرسش

سلام و عرض ادب: مالک اشتر انقلاب را به شهادت رساندند. استاد، انگار پدرم را از دست داده ام، و آن‌چنان به خود می‌پیچم که گویا معنایِ خودم را گُم کرده‌ام، و راهی را که باید به دنبال آن باشم را؛ نمی‌جویم! مرا چه شده است؟ چیزی بفرمایید آرام شویم استاد!

متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: بحمداللّه خداوند در راه توحید و در مسیر نفیِ استکبار، آن‌چنان برکات و ظرفیت‌هایی قرار داده که هر قدمی در مقابله با این راه، برداشته شود تا راهِ توحید به گمان دشمنانِ این راه متوقف شود؛ جلوه‌ای از جلوات نورِ جامع الهی به ظهور می‌آید. مثل روز روشن است که چنین کاری را که آمریکا انجام داد، جز به دست احمق‌ترین و نادان‌ترین انسان‌های روی زمین امکانِ انجام نداشت.

انقلاب اسلامی راهِ گشوده‌ای است که باید در هر مرحله از مراحل حضور تاریخی‌اش، گامی به اقتضای آن مرحله بسی بلندتراز قبل  به جلو برداشته شود و این گام محقق نمی‌شد مگر آن‌که جهان تشیع خود را به ظهوری دیگر نشان دهد و آن ظهور، با شهادتِ سردار حاج قاسم سلیمانی به میان آمد تا باطنی نهفته از رخداد توحیدیِ انقلاب اسلامی در هویت جهانی‌اش ظهور کند و معنای سیاستی که عینِ دیانت است و در جای خود، سلوکی با برکت می‌باشد؛ هرچه بیشتر نهادینه شود و اشک‌هایی در سوکِ آن مرد آسمانی به ظهور آید که از جنس اشک‌های اولیاء الهی است در نیمه شبان برای رفعِ حجاب‌های غلیظ تاریخِ ظلمانیِ این زمانه.

 از این به بعد، این آمریکا است که در انفعالِ هر روزیِ خود گرفتار خواهد شد، ولی نه از جنسِ سقوط یک جبهه‌ی سیاسی در مقابل رقیب سیاسی‌اش، بلکه به معنای به ظهورآمدنِ قدم‌قدم‌های توحیدی که بنا است همه‌ی مناسباتِ عالَم کفر را تغییر دهد. خداوند بنا دارد با نشان‌دادنِ حضور چشم‌گیر و جهانیِ جبهه‌ی توحیدیِ انقلاب اسلامی به ما و جهانیان نشان دهد با حضور در این جبهه، در کجا ایستاده‌ایم؟ در جایی که: «يُعْجِبُ الزُّرَّاعَ لِيَغِيظَ بِهِمُ الْكُفَّارَ» پایه‌گذاران آن نیز، خود به شگفت می‌آیند و از آن طریق، فشار و خشمی بی‌اندازه در کفار ایجاد می‌شود.  

پس! قصه، قصه‌ی یک شخص نیست؛ قصه‌ی انسانی است که در تاریخ بشریت از آن جهت که قاسم سلیمانی بودن، گمگشته شان بود با ظهور او به ظهور آمد، انسان‌هایی مثل ابوالمهدی‌المهندس متوجه شدند او به صورتی فوق‌العاده، شبیه ابعادِ متعالی خودشان است که چگونه ذیل اسلام و تشیع و ولیّ فقیه، باید چنین «بودنی» داشته باشند که در عین مهابت، مهربان باشیم و در عینِ بصیرت سیاسی- به عمیق‌ترین شکلِ جهانی آن- سیاست‌زده و منفعل نباشیم و در عین مصمم‌بودن، گرفتار خشونت بی‌جا نگردیم. و این یعنی از مرزهای «جزیره‌ای بودن» به در آمدن و جهان اسلام را احیاء‌کردن، تا همه‌ی بشریت بدانند هنوز هم امکان زندگی و زنده‌بودن هست، و برای مقابله با استکبار، کسی نباید خود را معطل دیگری کند چه شیعه باشد و چه سنی و چه چپ و چه راست.

با به صحنه‌آمدن مردم در تجلیل از سید شهدای مقاومت، گذشته‌ی افتخارآمیزی که داشت برای نسل جدید گم می‌شد؛ ورقی دیگر خورد برای حضوری عمیق‌تر انقلاب اسلامی. تا نسل جدید، خود را نه در «دیروز» که در «امروز»ِ خود به وسعت همه‌ی تاریخی که انقلاب اسلامی در آینده‌ی بشریت رقم خورده است؛ احساس کند. موفق باشید

17236
متن پرسش
سلام علیکم: جناب استاد! ما که دستمان نمی رسد! حداقل حضرت عالی این آقازاده آیت الله جوادی آملی را از توهم در بیاورید! واقعا آخرالزمان شده که علمای اعلام هم عملا در پازل دشمن یا دوستان بی خرد قرار گرفته اند! http://www.entekhab.ir/fa/news/289959/%D9%86%D8%A7%D9%85%D9%87-%D9%81%D8%B1%D8%B2%D9%86%D8%AF-%D8%A2%DB%8C%D8%AA-%D8%A7%D9%84%D9%84%D9%87-%D8%AC%D9%88%D8%A7%D8%AF%DB%8C-%D8%A2%D9%85%D9%84%DB%8C-%D8%AE%D8%B7%D8%A7%D8%A8-%D8%A8%D9%87-%D8%AF%DA%A9%D8%AA%D8%B1-%D8%B8%D8%B1%DB%8C%D9%81
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: عرایضی در جواب سؤال‌های شماره‌ی 17230 و 17231 داده شد که می‌تواند فضای جواب به این سؤال را تا حدّی روشن کند. در عین آن‌که نمی‌دانم آیا حقیقتاً برجام در همان بستر تاریخیِ صلح حدیبیه واقع شده است و یا بر عکس است؟ در فضای تاریخی صلح حدیبیه مسلمانان شرایط حضور سال آینده را در مجمع حج فراهم نمودند و به یک معنا با آن حضور، همه‌ی هیبت استکبار ابوسفیانی ذوب گردید و عملاً فتح قلعه‌ی استکبار به صورت فکری و فرهنگی شروع شد. در حالی‌که با بی‌طاقتیِ دولت‌مردانِ ما گویا این ماییم که در حال ذوب‌شدن قرار می‌گیریم و تنها قرارگاهِ هیبت انقلاب که توسط مقام معظم رهبری مدیریت می‌شود؛ ما را و دولت‌مردان را از این ذوب‌شدن تا حدّی رهانید. در زمانی که می‌رفت تا با اندک‌مقاومتِ ما در مقابل استکبار، نه‌تنها معنای تحریم از بین برود، بلکه معنایِ حضور استکباری غرب از صحنه‌ی این تاریخ به‌شدت کاهش یابد. آری! تحریم‌ها دریچه‌ای بود که خداوند برای طی‌کردنِ ره صدساله در یک‌شبه در مقابل ما قرار داد، ولی ما این راه را به جهت روحیه‌ی اشرافی‌گریِ بعضی از مردممان نتوانستیم طی کنیم. پس باید در جدّیتِ کار فرهنگی بیش از این کوشا باشیم، وگرنه باز تحریم و باز بی‌قراریِ طیف خاکستری و باز متوقف‌شدن در راه بزرگی که باید طی کرد!!!! ما در شعب ابیطالب به جهت مقاومتی که داشتیم، توانستیم خود را معنا کنیم و در این جا بود که خداوند مستقیم‌تر از هر مستقیمی به کمک ما آمد. موفق باشید  

13134
متن پرسش
با عرض سلام خدمت استاد: با توجه به «ده نکته در معرفت النفس» سئوالاتی پیش می آید که: 1. اینکه می گویند نفس مرده جسد خود را می بیند، تا وقتی آخرین سحر را بگذراند آیا این رویت مثل رویت دنیوی است که با چشم می بیند و در ذهن تصویر می سازد یا رویت از نسخ دیگری است؟ یا اینکه می گوید مرده هر هفته یا ماهی به خانواده سر می زند اگر آنها را ناراحت دید ناراحت می شود، آیا منظور رویت بدن جزئی افراد خانواده است و تصویر می بیند یا رویت باطنی افراد خانواده است؟ 2. اینکه می گویند قلب امام (ع) در تمام هستی حاضر و ناظر است آیا نظارت بر باطن عالم است یا ظاهر عالم؟ 3. اینکه می گویند ملائکه در ضریح امام حسین (ع) چهار هزار ملکه هست که بر حسین گریه می کنند به جنبه باطنی مرقد مبارک اشاره دارد یا همان جنبه ی مادی؟ 4. اینکه مرتاض 400 کیلومتر را می بیند می گوید، دیدن با چشم بدنی است یا دین نفس است بدون چشم بدن؟ آیا دیدن نفس بدون چشم بدنی تصویر می سازد و جزئیات را به شکل مادی می بیند؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- رؤیت متوفی با قوه‌ی بینایی‌اش انجام می‌گیرد؛ مثل این‌که شما در خواب می‌بینید 2- امام تمام عالَم را از جهت وجودی یعنی ظاهر و باطن عالم را ناظر هستند ولی نظارت آن‌ها بودن با وجود هر مخلوقی است که مسئله بسیار بالاتر از این نوع رؤیت‌ها است که ما در خواب و بیداری داریم 3- ملاک، وجود مقدس حضرت سیدالشهداء«علیه‌السلام» است و ضریح به تبع نور حضرت مقدس است 4- مرتاض‌ها باز با قوه‌ی بینایی نفس ناطقه می‌بینند، مثل رؤیتی که شما در خواب دارید. موفق باشید

9338
متن پرسش
با سلام خدمت استاد ارجمند و آرزوی قبولی طاعات إن شاءالله. استاد گرامی من چندین بار از شما در مورد مشکل اخلاقی شوهرم مبنی بر دیدن فیلم ها و عکس های مبتذل در اینترنت راه حل خواستم و شما هر بار من رو به زیاد حساس نشدن و صبر کردن توصیه کردید. اما استاد این وضعیت بدتر شده ما الان دو سال که ازدواج کردیم و من هیچ جوره کم نذاشتم، مخصوصا با فهمیدن این مشکل تلاشم رو برای انجام وظایفم به عنوان یک زن بیشتر هم کردم. اما استاد دیگه خسته شدم. چند ماهی هم است که در مورد بچه دار شدن صحبت کردیم. و به توافق رسیدیم اما استاد واقعا من هیچ آرامشی و اطمینانی و پشتیبانی ای از طرف شوهرم برای خودم نمیبینم، از اینکه با این وضعش بخوام ازش بچه دار هم بشم میترسم از اینکه آنقدر نسبت به واجبات و محرمات که حداقل چیز برای یه فرزند خوب داشتنه کاهلی میکنه. ناامید شدم. استاد خواهش میکنم راهنماییم کنید جوونیم خراب شده و از خیلی کارهای خودم هم بازموندم. ملتمسانه میخوام که یک چیزی بگید که راه رو نشونم بده و آروم بشم. ممنون
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: سخن کلی بنده آن است که در این موارد باید مدارا کنید تا إن‌شاءاللّه همسرتان متذکر اشکالات خود بشوند، ولی عنایت داشته باشید که بنده در این موارد تخصصی ندارم. موفق باشید
8631
متن پرسش
سلام. من دوستانی دارم که می گویند در زمان شاه عده‌ی قلیلی دزدی می‌کردند ولی بقیه‌ی مردم واقعاً مسلمان بودند. ولی در جمهوری اسلامی دزدی به حدی رسیده که هر ماه خبری از دزدی های چندصد میلیاردی میشه ولی کسی تعجب نمی کنه و دزدی و کثافت کاری خیلی رایج شده. حال با این وضعیت من جه جوری می‌توانم به دوستانم حرفی از اسلام ناب محمدی و به دفاع از انقلاب اسلامی بپردازم؟ من امام خمینی را بیش از 90 درصد قبول دارم. منتظر جوابتان هستم.
متن پاسخ
باسمه‌تعالی: سلام‌علیکم: در زمان‌های گذشته که شهرها محدود بود و این‌همه امکانات برای خلاف نبود، تاریخِ دیگری حاکم و حالا تاریخ دیگری حاکم است و این ربطی به انقلاب ندارد. این بنده‌های خدا هنوز در دوره‌ی قاجار زندگی می‌کنند. به نظر بنده اگر انقلاب نشده بود با توجه به این شرایطی که دنیا در همه‌جا به خود گرفته کشور ما بسیار بدتر از این می‌شد. موفق باشید
7070
متن پرسش
سلام علیکم: 1-آیا اراده انسان آزاد است یا تابع اضطرار است؟ 2-آیاعالم ونظام منظم آفرینش هم بر سر دو راهی اختیار انسان منتظر تصمیم انسان است؟(در امور ارادی ایجادی که وضع معلوم است اما سوال درباره امور تکلیفی ایجابی است)
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- انسان می تواند هر چیزی را که خواست اراده کند ولی این طور نیست که خواست او بی قید باشد مثل آن که شما می توانید غذا بخورید و می توانید غذا نخورید ولی این طور نیست که غذانخوردن شما که به اراده ی خود انتخاب کرده اید با میل به غذایی که در بدن خود دارید قید نخورد 2- نظام عالم به عنوان یک سنت لایتغیر در میان است و این انسان است که با انتخاب های خود می توان خود را تغییر دهد، مثل کسی که در وسط یک چهارراه ایستاده که هر کدام از راه ها به مقصد خاصی ختم می شود، انسان نمی تواند چهارراه را تغییر دهد و بخواهد از راه الف برود ولی به مقصدی برسد که راه «ب» به آن ختم می شود ولی می تواند انتخاب خود را طوری مدیریت کند که اگر می خواهد به مقصد ب برسد از راهی برود که به آن مقصد منتهی می شود. موفق باشید
6772
متن پرسش
در دانشگاه امام صادق(علیه السلام) پیرامون مسائل گوناگونی بحث می شود؛ سیاست، فلسفه، اقتصاد، فرهنگ و...؛ و اینجانب هم به شدت از برخی از این مباحث تاثیر می پذیرم. به عنوان مثال فردی می آید و راجع به ضرورت تربیت انسان متعهد و مومن برای سینما و تلویزیون صحبت می کند و من هم به شدت تحت تاثیر قرار گرفته و می گویم آیا الان نیاز این است که بروم و در آن حوزه کار کنم؟ یا اینکه مثلا فردی می آید از ضرورت فلسفه برایم می گوید من هم با خود می گویم آیا بروم فلسفه بخوانم؟ و... . منتهای امر اینکه به شدت در شک و تردید به سر می برم. من در حال حاضر گرایش صنعتی مدیریت را انتخاب کرده ام و می خواهم در حوزه کیفیت کار کنم؛ اما از طرفی می گویم پس سینما و تلویزیون چطور؟ فرهنگ سازی چطور؟ تولید علوم انسانی اسلامی چطور؟ شاید نیاز باشد که من وارد آنها شوم. رفتم و صحبت های مقام معظم رهبری تا سال 89 که در مورد کیفیت در صنعت بود را استخراج کردم و دیدم ایشان نسبت به این قضیه هم توجه دارند مثلا در مراسم بیعت هزاران نفر از نمایندگان کارگران سراسر کشور در سال 1368« کارگرها باید این میدان را پیدا کنند که کار خودشان را در خدمت نظام و رونق و حرکت اقتصادى مردم قرار دهند و به بهترین وجه به تولید کالاهاى با کیفیت بپردازند» و چندین سال است که در نامگذاری های سال به شدت به حوزه اقتصاد و صنعت توجه دارند؛ من هم دوست دارم کیفیت کالای ایرانی را افزایش دهم؛ اما نمی دانم ضرورت جامعه چیست؟ آیا نیاز جامعه این است که من بروم و کار فرهنگی کنم و در سینما و تلویزیون تاثیر گذاری کنم یا اینکه به سراغ این بروم که علوم انسانی بر مبنای قران و دیگر منابع اسلامی تولید کنم یا اینکه در حوزه صنعت باقی بمانم و در ارتقای صنعت کشور سهیم باشم؟ حدسم این است که حضرت آقا بیشتر به حوزه فرهنگ تاکید دارند تا صنعت؛ اما اگر بروم در حوزه فرهنگ پس کیفیت کالاها چطور؟ اگر مطمئن شوم تکلیف این است که در حوزه دیگری مشغول شوم، انشاالله به سراغ ادای تکلیفم می روم. بین زمین و آسمان گیر هستم؛ آیا بعد از کارشناسی ارشد بروم حوزه علمیه یا اینکه در حوزه صنعت ادامه تحصیل دهم؟ یا اینکه تکلیف چیز دیگری است؟ تکلیف من چیست؟ تمنا می کنم من را از این عذاب سخت نجات دهید؛ من چه کنم؟ کدام حوزه را انتخاب کنم که آخر عمرم پشیمان نباشم؟ کدام حوزه را انتخاب کنم که رضای خدا در آن باشد؟ تمنا می کنم یک جواب صریح به من بدهید که دیگر شکی برایم باقی نماند وگرنه ممکن است دوباره فکرهایی مبنی بر اینکه مسیری که انتخاب کرده ام الهی است یا نه به سراغم بیاید و آزارم دهد؟ اگر وارد صنعت شوم باز باید با ابزارهای غربی کار کنم و صنعت را از این طریق رشد دهم پس با توجه به این قضیه باید وارد تولید علوم انسانی اسلامی روم ت مبنای صنعت و علوم انسانی و ... اسلامی شود. اما از یک نظر هم بایدکشور تولیدات داشته باشد و تولیدات با کیفیت تا پیوسته وابسته به غرب نباشد. حال از بین این دو کدام اولویت دارد به گونه ای که در آخر عمر پشیمان نباشم؟ به شدت مردد هستم که وارد حوزه شوم یا اینکه در همین رشته مدیریت صنعتی بمانم؛ شما می توانید مرا کمک و توجیه کنید که چه کنم؟ به سراغ تولید علوم انسانی اسلامی بروم و وارد حوزه شوم یا اینکه همین رشته را ادامه دهم؟ با تشکر فراوان و حلالیت از اینکه وقتتان را می گیرم والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: همان‌طور که متوجه‌اید نظام اسلامی نیاز دارد که در ابعاد مختلف رشد کند ولی اولاً: هرکس را استعداد خاصی داده‌اند و ثانیاً: هرکس در شرایط خاصی قرار دارد. اگر کسی در شرایطی که هست و مطابق استعداد خود به نیت خدمت به نظام اسلامی عمل کند حتماً عمرش را برکت داده و در آخر عمر پشیمان نخواهد بود. شما به خودتان نگاه کنید ببینید در چه شرایطی هستید، در همان مسیر سعی کنید با نیتی پاک عمل کنید. موفق باشید
6484
متن پرسش
سلام خسته نباشید . ببخشید دو سوال داشتم و آن این که 1. سه موضوع (خداشناسی ، امام شناسی ، معاد شناسی) برای مطالعه و شناخت این موضوعات آیا ترتیب خاصی را باید رعایت کرد یا نه هر سه در عرض هم هستند هر کدام را شروع کنیم مشکلی نیست ؟ و همچنین من در این سه موضوع کتاب های آقای طهرانی را تهیه نمودم ، از نظر شما کتاب جامعی می باشد و اگر در این زمینه کتاب های دیگری می شناسید لطفا معرفی نمایید . 2. در مورد اسلام شناسی اگر کتاب های جامع و کاملی می شناسید لطف می کنید و معرفی نمایید ؟ با تشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: علامه طباطبایی«رحمة‌اللّه‌علیه» فرموده بودند با فهم معاد، زمینه‌ی ضرورت نبوت بهتر فراهم می‌شود و لذا خوب است که بعد از خداشناسی از معاد شروع کنید و بعد به بحث نبوت و امامت بپردازید. آیت‌اللّه طهرانی نکات خوبی در کتاب‌های خود متذکر می‌شوند. موفق باشید
5237
متن پرسش
سلام.خطر وهابیت و بهائیت را در ایران چطور می بینید؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: اگر ما شیعه‌ی انقلابی، عرفانی، فقهی را که امام در قرن حاضر شکل دادند درست ارائه ندهیم، از یک‌طرف جا برای منطق وهابیون متحجر و از طرف دیگر جا برای حرف‌های بهائیت لااُبالی باز کرده‌ایم. تنها با روح انقلابی حضرت روح‌اللّه«رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» این‌ها بی‌رنگ می‌شوند. موفق باشید
1640

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام متن زیر از کتاب دغدغه های فرهنگی مقام معظم رهبری است: صفحه 42 امروز در فرهنگ غرب انصافا عناصری وجود دارد که برای ما حیاتی است.چیزهای خوب زیاد دارند.اگر این چیزهای خوب نبود غرب با این فسادی که دارد باید اصلا مضمحل می شد. چند عنصر حسابی در کار این ها بوده از جمله اینکه ادم های منظمی هستند ادم های پرکاری هستند و در تلاشهایشان خستگی ناپذیرند. این ها عناصر مثبت و مطلوب فرهنگ انهاست این ها را البته باید گرفت و استفاده کرد. 12/7/72 ایا این جملات با اصول حاکم بر غرب شناسی شما مغایر نیست؟
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیک السلام: قبلاً نیز عرض کردم، ملاحظه بفرمایید بین روش و هدف باید فرق گذاشت. آنچه موجب فساد غرب است نگاه فرهنگ مدرنیته به عالم و آدم است و این‌که بعد از رنسانس به بهانه‌ی فسادی که در کشیشان ایجاد شده بود به دین پشت کردند و رابطه‌ی بشر را با عالم قدس و معنویت قطع نمودند و ما از این جهت یعنی از جهت تفکر و فلسفه، غرب را مردود می‌دانیم و نظام اسلامی را نظام عبور از غرب و برگشت به حضرت مهدی«عجل‌الله‌تعالی‌فرجه» که واسطه‌ی فیض الهی به جهان است، برمی‌شماریم. و این غیر از آن است که از روش غربی و نظمی که ایجاد کرده‌اند استفاده نکنیم ولی برای اهدافی که خودمان می‌شناسیم و نه اهدافی که اومانیسم مدّ نظر دارد. موفق باشید
416

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام خدمت استاد طاهر زاده (دامت برکاته...) . از شما سوالی داشتم . ما عده ای از بچه های ظاهرا مذهبی دور هم جمع شدیم تا زندگی دینی داشته باشیم و به خدا برسیم . اما با این وجود یک نفر از این دوستانم به شدت سنگ در مقابل راه من می اندازد و چون شخصیت با نفوذی از برخی جهات است مانع بزرگی در برابر راه بنده است. میدانم که این یک شرایط امتحان است تا خدا ببیند من چگونه عمل میکنم . در این گونه موارد باید چگونه برخورد کرد ؟؟ لطفا ابعاد مختلف قضیه را روشن بنمایید و اگر کتابی هست معرفی بفرمایید تا مطالعه کنم . از این که جواب سوالم را میدهید خیلی ممنونم . التماس دعا.
متن پاسخ
علیکم السلام باسمه تعالی بدون آن‌که با آن دوستتان درگیر شوید، کار خودتان را بکنید. هیچ کار خیری بدون مانع نیست. با توسل به امامان(ع) مانع برطرف می شود. موفق باشید
175

بدون عنوان*بازدید:

متن پرسش
باسمه تعالی با اهداء سلام و تحیت و تبریک عید. جسارتا اجازه می خواهم مطالبی را در مقام مقدمه طرح نمایم تا سوال از پختگی لازم برخوردار شود (گرچه به نظرات حکیمانه جنابعالی در اصلاح همین مقدمات نیز شدیدا" نیازمندم) اولا" مستحضرید که موضوع طراحی نرم افزارهای حکومت اسلامی درحال حاضر از اولویت های نرم افزاری انقلاب و جامعه شیعی است. وثانیا" اساسا" این نرم افزارها توسط مجتهدین باید تولید و طراحی شود. و ثالثا" مقصود از مجتهد اینجا لزوما مجتهد به اجتهاد فقهی مصطلح که محصول حوزه های علمیه فعلی است نیست (شاید بر مبنای مدل اجتهاد متجزی شهید مطهری یا سایر مدل های مجتهد پرور دیگر باید مجتهد طراح نرم افزارحکومتی تربیت شود) و درنتیجه در این میان ضرورت دستیابی به وجوه مختلف اجتهاد مانند فقه الاداره یا فقه الاقتصاد یا فقه السیاسه و امثالهم از ملزومات این تولید نرم افزاری است. و رابعا" مقام معظم رهبری در دیدار با دانشجویان دانشکده علوم حدیث قریب به این مضمون فرموده بودند: ما الان به محدثینی نیاز داریم که لزوما فقیه یا اصولی نباشند.(به نظر بنده یعنی توان انتفاع از نور ثقلین را داشته باشند اما عمری صرف فقه و اصول رایج حوزه ها نکرده باشند که تا بیاید و عمر به ثمر برسد آفتاب عمر هم بر بام رسد!) . و خامسا" بصیرت و زمان آگاهی لازم است تا به مدد آن غرب و مدرنیسم و وقایع امروزه را تحلیل کند و قواعد حاکم بر نظام های امروزی شناخته شود. و با رسانه ها و به طور کل ابزار های ایشان آشنایی کافی حاصل باشد. و سادسا" حضرتعالی حکمت متعالیه را در کنار ولایت فقیه ارکان رفع نیازهای نرم افزاری حکومت شیعی بیان فرموده اید. و این همه در شرایطی است که امام راحل(ره) مسیر را همان مسیر فقه جواهری تعریف کرده اند. با نظر به مباحث ارزشمند حضرتعالی در خصوص تمدن زایی، غرب شناسی، امام شناسی، معرفت نفس و مباحث حکمت متعالیه ( که به فضل خدا و گرچه از تهران! چند سالی هست که توفیق تحصیلش نصیبمان شده) و از همه مهمتر تفسیر و شرح احادیث، و نیز جامعیتی که در منابع و آثار و قاعدتا شخصیتتان هست حال سوال اینست که: رسیدن به اجتهادی که طراحی و تولید نرم افزارهای حکومت اسلامی را نتیجه دهد لزوما از مسیر فقیه شدن (به فقه فردی) می گذرد؟ یعنی آیا مجتهدی که مدیریت اسلامی یا اقتصاد اسلامی را می خواهد تحصیل و تولید کند باید در ابواب نماز و روزه و حج و زکات هم مقدمتا" و ابدائا" تحصیل فقه کرده باشد؟ یا اگر مثلا مقدمات عربی در حوزه را ونیز منطق و روش های استنباط را طی کند و از آن پس به تحصیل علم الحدیث بپردازد به مطلوب رسیده است؟ البته از حکمت صدرایی و زمان آگاهی هایی که عرض شد نیز نباید غافل باشد. در کنار نظراتتان در خصوص مقدماتی که عرض شد سوال اینست که چندین سال تحصیل فقه فردی مسیر تولید در فقه حکومتی و یا نرم افزارهای حکومتی هست یا خیر. خدا به حقیقت نور محمد و آل محمد( علیهم السلام) بر عمر و عزتان بیافزاید یاعلی
متن پاسخ

جواب: سلام علیکم :
باسمه تعالی
به نظر بنده روحیه‌ی فقه جواهری مدّ نظر حضرت امام خمینی«رضوان‌الله‌علیه» به این معنا است که انسان سعی کند به عمق روایات و جایگاه تاریخی آن‌ها و دلالات آن‌ها توجه کند و بنده پیشنهاد آخر شما را قبول دارم. منتها همان‌طور که متوجه هستید؛ موضوعِ دروس فقهی ما یک بحث است – که مربوط اصول عملیه است – و روش فقهی ما یک بحث دیگر است که موجب رشد دقت انسان در فهم متون دینی می‌شود و لذا اگر با رویکرد به حکومت اسلامی در دروس خارج اساتید شرکت کردید پس از مدتی خودتان متوجه می‌شوید آمادگی لازم را تا حدّی پیدا کرده‌اید و چون رویکرد خود را سیر در سایر ابواب دینی قرار داده‌اید به مطالعه‌ی آن امور می‌پردازید. که در جای دیگر عرض کرده‌ام.
موفق باشید

14633
متن پرسش
سلام: خسته نباشید استاد گرانقدر: زیارتتان قبول. نظرتان را راجع به این نامه عرفانی می خواستم بدانم. نامه آیت الله سعادت پرور (پهلوانی). به یکی از رفقای سلوکی. خواهشا پاسخ بفرمایید. چند ماهی است بنده می خواستم بفرستم نمی شد. یه بار هم اشتباه فرستادم فیلم تشییع جنازه ایشون بود. این نامه: محضر دوست عزیز قربان دل به هجران مبتلایت پروانه بیش از آن که بسوزندش خرمن هستی خویش بسوخت. دیشب مرا با پروانه دلسوخته و عاشق دلباخته، سخنانی به میان رفت. در من آتشی افروخت که هنوزم می سوزم. گاهی بر می خواست و به گرد خورشید رخسار محبوبش می گشت و گاهی از خود بی خود می شد و به زمین می افتاد. نظرش جز به روی معشوقش نبود و هر طرف او را می افکندم، باز به جانب محبوبش نظر داشت. مدتی در زیر چراغ، بیهوش می افتاد. چون به هوش می آمد، باز برمی خواست و به دور محبوبش پر و بال می زد. از او پرسیدم که: ای عاشق دلباخته جگرسوخته! چرا از دیروز که به پیش ما آمده ای تا به حال به کناری خزیده بودی و حال، چنینی؟ گفت: جلوه معشوق ما را بر این داشت. پرسیدم: غرضت از این گردش به دور معشوقت چیست؟ گفت: دوست فنای ما می خواهد. پرسیدم: چرا یکباره خود را به آتش نمی افکنی؟ گفت: چه کنم؟ من او را برای خود می خواهم، نه خود را برای او! گفتم: این نه رسم عاشقی ست. گفت: چه کنم؟ پای بند زیبایی خودم و معشوق مرا به خود راه نداد. پرسیدم: چرا به زمین می افتی؟ گفت: ما را تاب دیدار او نیست. هر چند به دور وجودش می گردم و التماس می کنم، مرا از خود دور می کند و دستی به سینه ام می زند که برو! تو نامحرم این بزمی، خود خواهان را در این بزم راه نباشد. عشق از اول سرکش و خونی بود / پا گریزد هر که بیرونی بود پرسیدم: چه می شود که مدتی به زمین می افتی و حرکت نمی کنی؟ گفت: اگر چه من نامحرم هستم. لیک لن ترانیش هم به من لذت می بخشد، که مدتی از خود بی خود می شود. پرسیدم: چرا با این که تو را می راند دست از دامنش نمی کشی؟ گفت : آه! آه! که این نه رسم عاشقی ست پرسیدم: چرا سخن نمی گویی، همیشه روز ها مهر سکوت به دهان زده به گوشه ای خزیده ای؟ گفت : آرزوی وصال یار ما را چنین و چنان کرد. گله از دوست بسی بی شرمی ست. دوست هجران ما خواهد. گفتم: درس عشقی به من بده. گفت: برو! از من چه می خواهی؟ این سخن با شمع گو که از سرشب تا به صبح به پای می ایستد و می سوزد و می گرید تا نابود گردد. عاشق سوخته دل تا به بیابان فنا نرود در حرم دل نشود خاص الخاص آن که جان داد به شمشیر تو جانانه شود / آنکه مست تو شود ساقی پیمانه شود // آنکه از عشق تو دیوانه نشد عاقل نیست / عاقل آن است که از عشق تو دیوانه شود // پاسی از شب نرفته بود که او را به کناری نهادم. باز برگشت و دیده به محبوبش دوخت. پرسیدم: این چه حالت است؟ گفت: ما را انتظار دیدار دوست به این حال وا داشت. چون خورشید طالع گشت. او را به کناری یافتم باز هم به همان حالت؛ آرام و خاموش، به انتظار محبوب. یکی از دوستان به پیش من آمد. به او قصه شب گذشته را گفتم و او را به پیشش آوردم. پس از مدتی نظر کردم دیدم او را پامالش کرده اند. پر و بالش شکسته و بر بستر بیماریش افکندند. از پروانه پرسیدم: این چه حالت است که در تو می بینم؟ با صدای ضعیف گفت: ما را از در خود راندند و لگد قهر بر سرما زدند که برو! هر کس را بدین درگاه راه نباشد. مرا به حال او رأفت افتاد. عصر آن روز او را به کناری یافتم در حالی که بال و پری در او نمانده بود. چون دست به او زدم تنها خاکستری به دستم باقی ماند. عاشقان را سر شوریده به پیکر عجب است / دادن سر نه عجب داشتن سر عجب است.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: شرح این نوع گفتارها خودِ این گفتارها است بنابراین شرح آن را نیز باید شرح داد. بهتر آن است که به جای نظر به عبارات، دل را متوجه ی اشاراتِ این کلمات بفرمایید. یعنی به جای آن که پای مطلب را بگیرید و پایین بکشید، دست به دامان آن بزنید و بالا بروید. موفق باشید

11371

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام: با اینکه تفاوت خیال با واقعیت از زمین تا آسمان است و دو مرتبه وجودی کاملا متفاوت هستند و همه انسانها به صورت وجدانی این تفاوت را از بدو تولد درک می کنند، چرا برخی نه از روی مرض بلکه واقعا در این زمینه دچار شک می شوند (شک سمج)؟ آیا این شک از القائات شیطان است؟ شخص مبتلا به این نوع شک برای رهایی از شکش باید چه کار کند؟ آیا باید بصورت استدلالهای تنبیهی و توجهی با شکش برخورد کند و یا هرجور شده با اینکه این نوع شک سمج است باید خود را به بیخیالی زده و توجهی نکند و خود را سرگرم قرآن خواندن و عبادت و غیره کند؟ شما به عنوان یک استاد اخلاق برای رفع این مشکل چه راهکاری در نظر دارید؟
متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظرم اگر در چند جواب به سؤالاتی که تحت عنوان «شک» و «باز شک» داده شد دقت فرمایید جواب خود را می‌گیرید. موفق باشید
 

11092

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام: برای تاریخ معاصر چه کار کنم؟ می خواهم به یک تحلیل مناسب برسم و از رخدادها مطلع شوم. به عنوان نمونه، در کتاب «تکنولوژی» شما چنین گریز هایی به تاریخ زده اید که خیلی جالب به نظر می رسد و من خیلی می پسندم. ممنون، یا علی.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: خوب است کتاب‌های آقایان دکتر نجفی و موسی حقانی مطالعه شود. به جزوه‌ی بنده در رابطه با «ریشه‌های انقلاب» نیز سری بزنید. کتاب آقای دکتر داوری تحت عنوان «شمه‏ اى از تاریخ غربزدگى ما» کمک می‌کند. موفق باشید
10638
متن پرسش
سلام علیکم: استاد عزیز با عرض پوزش یک شبهه ای برای من ایجاد شده اینکه در پاسخ به اون خانمی که فرمودید فقیه محشور می شوید آیا بر مبنای روایتی از ائمه چنین پاسخی به ایشان داده بودید؟ اگر نه منبع پاسختان چیست؟ التماس دعا یا علی
متن پاسخ
- باسمه تعالی: سلام علیکم: در جوامع روایی، فقیه به کسی می‌گویند که جهت هدایت جامعه به سوی حق و حقیقت تلاش کند و عابد به کسی می‌گویند که سعی دارد خودش با خدا ارتباط داشته باشد و خیلی دغدغه‌ی هدایت بقیه را ندارد. به همین جهت در آیه‌ی122 سوره‌ی توبه می‌فرماید: «وَ ما کانَ الْمُؤْمِنُونَ لِیَنْفِرُوا کَافَّةً فَلَوْ لا نَفَرَ مِنْ کُلِّ فِرْقَةٍ مِنْهُمْ طائِفَةٌ لِیَتَفَقَّهُوا فِی الدِّینِ وَ لِیُنْذِرُوا قَوْمَهُمْ إِذا رَجَعُوا إِلَیْهِمْ لَعَلَّهُمْ یَحْذَرُونَ‏» یعنی چرا بعضی از شما نمی‌روید در مراکز علمی و در دین تفقه کنید و برگردید به سوی شهر و دیار خود و آن‌ها را هدایت کنید؟ و یا در روایت داریم در صحرای محشر به انسان‌ها می‌گویند برو بهشت، ولی به فقیه می‌گویند هرکس را که می‌خواهی با خود به بهشت ببر. حضرت صادق (ع) مى‏فرمایند:«إِذَا کَانَ یَوْمُ الْقِیَامَةِ بَعَثَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ الْعَالِمَ وَ الْعَابِدَ فَإِذَا وَقَفَا بَیْنَ یَدَیِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ قِیلَ لِلْعَابِدِ انْطَلِقْ إِلَى الْجَنَّةِ وَ قِیلَ لِلْعَالِمِ قِفْ تَشْفَعْ لِلنَّاسِ بِحُسْنِ تَأْدِیبِکَ لَهُمْ» در روز قیامت خداى عزّوجل عالم و عابد را برمى‏انگیزاند، پس چون آن دو در محضر حق قرار گرفتند، به عابد گفته مى‏شود به طرف بهشت برو، و به عالم گفته مى‏شود بایست و به جهت حُسن تربیت مردم، هر اندازه مى‏خواهى آن‏ها را شفاعت‏ کن‏. (« بحارالانوار»، ج 2، ص 16.) زیرا فقیه در دنیا دغدغه‌ی هدایت بقیه را داشته و حالا در قیامت به آن شکل ظهور می‌کند و آن خانم نشان داد چنین روحیه‌ای دارد و با حکمتی خاص. موفق باشید
10292
متن پرسش
سلام تو حرم برام سوال پیش اومد از این قرار: 1. امام محرم زنان است یا نه؟ و اگر نامحرم آیا دقیقا مثل بقیه آدما؟ 2. نزدیک ضریح حس معنوی بیشتری هست، دورتر رو صحن ها کمتر، داخل شهر کمتر تا مثلا شهر خودمون خیلی کمتر (برای مردم عوام و عادی). شدت وجود امام تو حرم بیشتر است آیا و اگر امام این حرفا بردار نیست پس چرا تو حرم همه حال دیگه ای دارن؟ 3. اگر الان نعوذبالله نبش قبر امام معصوم بشه به چی برمی خوریم؟ انتقال به دارالسلام بدنی ست یا روحی؟ برای امام معصوم چگونه سوالات ساده هست ولی اغلب بلد نیستن. با تشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- از نظر ظاهر همان حکمی که برای سایر مردم نسبت به نامحرم هست را ائمه«علیهم‌السلام» رعایت می‌کردند و از نظر باطن هیچ‌چیزی از امام پوشیده نیست. 2- ائمه در حرم خود نظر خاصی به زائر دارند 3- جسم مبارک امام در قبرشان تر و تازه موجود است. موفق باشید
9858

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام حضرت استاد. فرمودید خواری خلل درونی آردی کی از ابعادش این نیست که وقتی کسی به ما برچسب ناحق می زند در عین اینکه از خودمان دفاع باید کنیم از خدا به عنوان وظیفه و به صورت جدی بخواهیم از ما دفاع کند درست است استاد؟ اینکه نخواهیم دفاع کند یا فکر کنیم لازم نیست بیراهه است؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: حتماً باید از حضرت حق تقاضا کنیم که خودش آبروی ما را حفظ کند زیرا می‌دانیم آن آبروی ارزشمندی که هرکس بدان نیاز دارد آن آبرویی است که خدا مرحمت می‌کند وگرنه شهرت که آبرو نیست، دردسر است. موفق باشید
نمایش چاپی