بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان
آرشیو پرسش و پاسخ ها
تعداد نمایش
شماره پرسش:
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
40195
متن پرسش

سلام علیک و رضوانه بسمه و جماله و جلاله: به نظر این حقیر رسید تا طرحی را در تهدیدهای ددمنشانه حیوانی «ترامپ» و «نتانیاهو» مبنی بر ترور حضرت «آیت الله خامنه ای حفظه الله» با استاد عزیز در میان بگذاریم تا هم در سایت دیده شود و شاید با خواندن دوستان نقطه های ضعف آن اصلاح و افزوده های غنی بر آن تحمیل شود و به عنوان یک مطالبه و طرحی «اجتماعی» «فرهنگی» برای باز تولید اینچنین برای روزهای پیش رو و تهدیدهای اینچنینی به میدان بیاییم و با گفت و گو و تفکر راه هوایی را پیش روی جبهه ی فعال و میدان جنگ رسانه ای و خنثی سازی تهدید و ترغیب دشمن شویم. پیش از آنکه دیر شود. «حوزه علمیه میراث دار جهاد و شهادت» به نظر می رسد «حوزه» بایست ظرفیت و توان خودش را در زمانه ی جنگ بر اساس میراث گذشته ی حوزه به میدان بیاورد و به جای رصد و صرف «تبلیغ» و «تبیین» میدان، همچون گذشته ی تاریخی خود «میدان ساز» و «میدان دار» هم بشود. هم تیغ «دشمن» را کند کند و هم شمشیر «دوستان» را تیزتر و به نظر می رسد در این راستا و از پی تهدید دشمن رذل و حقیر جمهوری اسلامی ایران و تهدید علنی ترور حضرت «آیت الله خامنه ای (حفظه الله)» در سیره ی عینی و عملی، میراث گذشته ی خود را باز طراحی کند و مرجعیت جهان اسلام از حوزه ی نجف و قم را در حمایت تمام قد از قامت بلند فرماندهی امروز «جبهه ی مقاومت» همچون تاریخ شاهنشاهی در تهدید جان و تبعید امام خمینی (ره) در یک ائتلاف دینی و حمایت تمام قد به میان بیاورد و اقدام به یک حمایت در کسوت مرجعیت دینی از عالم و جهان اسلامی کند. این اقدام همان باز طراحی و بازسازی میراث حوزه در تاریخ نفی استبداد و استکبار است که ریشه در قرن ها تاریخ دینی و اسلامی دارد. امروز نیازمند فعالیت «حوزه علمیه» در ترسیم میدان هایی نو با تکیه بر ریشه های تاریخی آن و سرمایه های زعامت و مرجعیت دینی هستیم. این «مطالبه» در امتداد، جریان سازی و تهییج و ترغیب مرجعیت دینی در نسبت تاریخ سیاسی حوزه و روحانیت است که مرجعیت از قدیم پرچمدار آن بوده است. چرا امروز همان «اجماع» و «حمایت» تمام قدی که در زمان حکومت پهلوی علیه امام، و تهدید و تبعید او پیش آمد امروز در حمایت از حضرت آقا صورت نگیرد؟ خطر تهدید بر رهبری امروز انقلاب کم از دیروز نیست اگر بیش تر نباشد. «حوزه» در شرایط امروز باید میدان داری کند و در ساخت و باز سازی طرح هایی نو برای وسعت و گشودگی جبهه ی مقاومت و عزّت اسلام «پیش دستی» و «نو آوری» کند. و این دور از دسترس و انتظار نیست تا یخ مرجعیت دینی پر است از این دست حماسه و میدان داری برای حفظ و استمرار اسلام.

متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: حوزه‌های علمیه امروز هم همانند گذشته به همان صورت در حمایت از رهبر انقلاب یک صدا در میدان هستند. در رابطه با آنچه می‌فرمایید به این نکتۀ مهم بیندیشید که حضرت حق می‌فرماید: «وَ لِلَّهِ الْعِزَّةُ وَ لِرَسُولِهِ وَ لِلْمُؤْمِنينَ وَ لكِنَّ الْمُنافِقينَ لا يَعْلَمُونَ» (منافقون/8) و مطمئن باشید هر حرکتی که دشمنان اسلام در راستای عزت‌بخشیدن به خود و تضعیف جبهۀ حق که امروز، کشور ایران نمادِ آن است باشد؛ شکست می‌خورد و نه‌تنها شکست می‌خورد بلکه بر حقارت خود که زمینۀ حقارت جهان استکبار است، می‌افزاید و در راستای آن حقارت، عزت اسلام بیش از پیش نمایان می‌شود. نمونۀ آن را در به آتش‌کشیدن و تجاوز به مرکز صدا و سیما ملاحظه نمودید و آن حماسه‌ای که خانم سحر امامی نشان دادند. این یک قاعده است و مسلّماً و مطمئناً دشمن شما در هر حرکتی که در مقابل ایرانِ اسلامی پیش بیاورد زمینۀ تحقیر بیشتر خود را و امکان عزت ما را فراهم می‌کند و در هر مورد باید به این قاعده و این سنت فکر کرد که حقیقتاً خداوند در حال حاضر شرایط عزتمندشدنِ هرچه بیشتر اسلام را از طریق انقلاب اسلامی فراهم کرده است و به گفتۀ سؤال شماره 40196 کاربر محترم «باید به طلیعۀ بعثت انسان در این میدان نظر کرد». موفق باشید                

40194

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

استاد سلام: من فکر کنم همین الان وسط صدای پدافند ها به یک کشفی نائل شدم خواهش می‌کنم بگید این کشف من اشتباهه و دارم توهم می‌زنم یا حقیقته؟ از اونجاییکه نیستی و عدم، وجود نداره، پس از ازل تا ابد هرچه بوده، هستی بوده. و از اونجاییکه نقیضِ هستی، که نیستی باشه، وجود نداره، پس چیزی نمیتونه هستی رو محدود کنه، لذا هستی مطلق و بینهایته. یعنی نمیتونیم نقطه ی شروع و پایانی برای هستیِ مطلق قائل شیم، چون نیستی وجود نداره که یه دفعه تبدیل به هستی شده باشه یا هستی تبدیل به نیستی شه چون نیستی، نیست! بلکه هستی فقط میتونه به شکلِ چیستی های مختلف در بیاد. در واقع اون نقطه ی شروع و پایان رو برای صورت و شکلِ اون هستیِ واحد میشه قائل شد فقط، نه اصل هستی. => پس من و شما هم از ازل تا ابد هستی هستیم، فقط شکلمون تغییر کرده، درسته؟ این نه تنها به زندگی پس از مرگ، بلکه اشاره به زندگی پیش از دنیا داره که ما همیشه در دایره ی وجود بوده ایم، ولی نه به این شکلِ انسان گونه. ما هم جزئی از هستی مطلق بوده و هستیم که هر باری به خواست یک موجود ذی شعور و با اراده ی او به شکل های گوناگونی در اومدیم - نمیشه خواستِ یک موجود برتر در میون نباشه با توجه به قانون عِلّی و معلولی - ما در اسلام، اسم اون هستی مطلق رو میذاریم الله. پس آیا ما و همه ی موجوداتی که در دایره ی هستی هستن، الله هستن؟ مراتبِ وجودی متفاوت از الله. خدای من همیشه برام سوال بود چطور میشه خدا بین همهمه ی مُلک و ملکوت صدای منو بشنوه، آیا اصلا دلش میخواد به من گوش کنه؟! الان دارم فکر می‌کنم اگه من خود الله هستم، پس اتفاقا چطور ممکنه حرف های منو نشنوه! و گمونم این معنیِ «ولم یکن له کفوا احد» باشه، که هیچ کس در دایره هستی نمیتونه کنار و مقابل او قرار بگیره چون هرچه هست یک هستیِ واحده که خودشه. دیگه داره ترسناک میشه! نکنه مشرک شدم؟! پس من اگه خدا هستم، چرا اینقدر مسکین مستکین بائس فقیر هستم؟! استاد خواهشا اشتباهات بنده رو اصلاح کنید فکر کنم چپ کردم، سپاس

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: هیچ موجودی «الله» نیست زیرا تنها وجود مطلق که کمال مطلق است، «الله» است و دیگر موجودات چون مطلق نیستند، «الله» نیستند همه و همه عین فقر و نیستی‌ می‌باشند. موفق باشید

40081
متن پرسش

سلام و عرض ادب خدمت استاد بزرگوار: پیشاپیش باید از ارسال یک متن بلند عذرخواهی کنم و بابت توجه و ملاحظه تان بی نهایت سپاس گزار باشم. مدتی است دلم گرفته و گویا چیزی گم کرده ام که حتی با خواندن قرآن و دعا و زیارت شهدا و امامزاده آرامم نمی‌کند، نماز آرامم نمی‌کند، ذکر آرامم نمی‌کند. نمی‌دانم باید با چه چیزی پاسخ این روح بی قرارم را بدهم. دنبال چه هستم؟ فکر می‌کردم این را می‌دانم! پناه همیشگی من خدا و اهل بیت و شهدا بودند و یقین دارم جز این بزرگواران کسی نمی‌تواند انیس و مونس و پناه باشد. اما چرا الان دچار این حالت هستم؟ چند ماهی بود که از صبح تا غروب می‌رفتم به کتابخانه و مشغول خواندن درس هایم می‌شدم، حس می‌کنم تلاشم برای خالصانه بودن این کار صادقانه بود؛ مدد و لطف خداوند و اهل بیت را می‌دیدم. فکر کردم گمشده ام را یافتم و آن هم علم است، فلسفه و عرفان است، رشته دانشگاهی ام فلسفه ست و مدتی ست سیر مطالعاتی حضرتعالی را شروع کرده ام. اما الان دو هفته ایست شاید حالتی دارم که ناشناخته و تازه ست. البته قبلاً هم دچارش شدم که گفتم گمشده ام را در درس یافتم و اقدام عملی و تلاش جدی ام را در هدفی که همواره در سر داشتم درباره آینده پردازی و تمدن پژوهی شروع کردم. اما باز این حالت را دارم و نمی‌دانم از مشغولیت ذهنی و بی مهری مردم و هجوم سختی های دنیایی بی حال شده ام و با همه وجود می‌خواهم راهی استانی دیگر شوم و زندگی ام را ادامه دهم که از آزار و زخم زبان برخی انسان های از خدا بی خبر اما متظاهر به تدین خسته ام، یا مشکل چیز دیگریست!؟ چون این خصیصهٔ تلخ دنیا را خیلی وقت است که فهمیده ام و می‌دانم برای همه دشواری هایی هست. سعی کردم رفتار مناسبی در موقعیتهای اجتماعی و دنیایی در پیش گیرم و مهارت خویش را در این رابطه تقویت کنم که از تنش‌های ذهنی دور باشم و آرام تر به اهداف و افق متعالی و آن آینده شیرین و زیبای شیعه چشم بدوزم و برای دست یافتن به آن مسیرم را طی کنم ان‌شاءالله. قرآن خواندنم حدود یک سال است که خیلی کم شده، ماه رجب دوباره انسی برقرار شد و قطع شد، مجدداً ماه رمضان دو سوره را حفظ کردم و بازهم تا امروز جز یکی دو مرتبه خیلی کوتاه سراغ قرآن نرفته ام. مدتی است که دوست دارم نمازم را اول وقت بخوانم اما نمی خوانم، قرآن و ذکر و زیارت را دوست دارم اما سراغش هم که می‌روم بهره قبلی را برایم ندارد و کنار می‌گذارم شان. چون آرام نمی‌شوم و پر نمی‌شوم از حق. زیارت عاشورا، دعای توسل. لذا نمازهایم دیگر اول وقت نیست و مدت زیادی است سراغ قرآن نرفته ام، منی که ۵ جزء حفظ کرده بودم و روزی انیس و مونس و رفیق هر روز و شبم قرآن بود، منی که فیض مداوم از قرآن می‌گرفتم و در شادی و غم و درد و فراغت و صبح و شب و شرایط مختلف رجوعم به قرآن بود و رفیقم قرآن بود. الان یک هفته ست که درس خواندن را هم روحم طاقت ندارد و به قدری در مقابل خواندن درس مقاومت کرد و مثل یک کودک لجباز که نمی‌خواهد سر کلاس درس بنشیند یا حرف پدر و مادرش را گوش کند که مجبور شدم بعد نماز ظهر و عصر وسایلم جمع کنم و از کتابخانه برگردم به منزل. از صبح تا ظهر هم که کتابخانه بودم سه بار یک صوت را پخش کردم و چند بار یک جزوه را خواندم اما ذره ای حواسم نبود و چیزی نفهمیدم، آنقدر که ذهنم فرار می‌کرد از درس و سراغ چیزهای بیهوده می‌رفت. آخرش گفتم بی خیال درس، یک صوت از استاد طاهرزاده درباره شهید آوینی گوش می‌کنم که از قضا مرتبط با قصه خودم بود. سخنرانی که با عنوان: نگاهی پدیدارشناسانه به شخصیت شهید آوینی ایراد فرمودید، آن شعر زیبا از حضرت امام که در میخانه گشایید که از مسجد و از مدرسه بیزار شدم. یافتن آوینی آن حضور متفاوت خویش را، سلوکی که با نوشتن طی کرد. چند روزی فکر می‌کردم به این ماجرای خودم. اما نمی‌دانم چه می‌شود. تا کی و کجا این دوری از نماز و قرآن و درس می‌خواهد باشد؟ راهیان نور رفته بودم پایان سال ۱۴۰۳ که بسیار برام پربار بود و نقطه عطفی در زندگی ام شد. بعد هم که برگشتم بلافاصله ماه رمضان شد و تقریبا یک چله معنوی و پاک و نورانی را تجربه کردم، شب های قدر امسالم بسیار برایم متفاوت بود و بسیار به یاد آوینی و شب قدر خاصش بودم که به دنبال ساخت مستند روایت فتحش بود. اما الان حس می‌کنم تمام آن سرمایه معنوی راهیان نور و ماه رمضان را باختم و هیچ چیز ندارم. آن حس زلال توبه و استغفار، آن شروع دوباره. همه چیزم را از دست دادم. ای کاش این حالتم که خودم نمی‌شناسم دردم چیست و عیب کار کجاست و چه شد را کسی تشخیص بدهد و راه درمان نشانم بدهد. منتظر راهی هستم که نشانم داده شود ان‌شاءالله.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! به حقیقت در جلوه‌های نابش در دل یک کفر بزرگ که به سراغ انسان می‌آید، فکر کنید تا همه چیز معنای دیگری پیدا کند. دیگر نه آن نماز و نه آن نگاهی که به شهدا داشتیم نمی‌تواند ما را در خودِ دیروزین خود نگه دارد، زیرا ایمانی در راه است که لازمۀ آن کفری است که همه چیز را ویران می‌کند. طلب گشودن «درِ میخانه» که حضرت روح الله «رضوان‌الله‌تعالی‌علیه» به میان آوردند، امر ساده‌ای نبود و نیست همچنان که آن غزل عطار که فرمود: 
«دی زاهد دین بودم سجاده نشین بودم / ز ارباب یقین بودم سر دفتر دانایی
امروز دگر هستم دُردی کشم و مستم / در بتکده بنشستم دین داده به ترسایی»
 با توجه به این امر پیشنهاد می‌شود سری به کتاب «ما و راه کربلایی شهید رئیسی»  https://eitaa.com/soha_sima/4938 رجوع فرمایید تا همان‌که هستید باشید ولی با شدنی بعد از شدن. موفق باشید                  
 

40015

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام: از یه طرف امیر المومنین (یا یکی دیگر از معصومین) می‌فرمایند نعمتهای بهشت را هیچ گوشی نشیده و چشمی ندیده حتی به قلب هیچ بشری خطور هم نکرده، ولی از طرف دیگه در سوره بقره اهل ایمان می‌گویند اینها رو که در دنیا هم حس می‌کردیم! این تضاد رو توضیح دهید لطفا

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! وقتی با آن نعمت‌ها در قیامت با آن شرایطِ گسترده روبرو می‌شوند، متوجه می‌گردند احوالاتی که در دنیا در ازای اعمال صالح و روحانیت توحیدی برایشان پیش آمده، نحوه‌ای از همین الطافی است که در بهشت، اکنون با آن روبرو هستند. ولی قبل از آن فکر آن را هم نمی‌کردند آنچه را که در بهشت با آن روبرو می‌شوند، قبلاً در ازای ایمان و عمل صالح خود چشیده‌اند در عین آن‌که همان را هم در دنیا نمی‌توانستند وصف کنند. موفق باشید 

39758
متن پرسش

سلام بر استاد عزیز: بنده حدود ۱۰ ساله شما رو می‌شناسم و خیلی از کتاب هاتونو خوندم، ولی کلا مدل من با شما عزیزان فرق داره یعنی اگر مثلا بیام تو یه جلسه تون شرکت کنم شاید قرطی محسوب بشم من پسرم ولی ازظاهرم مشخصه همیشه سعی کردم خدا رو مد نظر قرار بدهم خیلی جا هم بر خلافش عمل کردم (مثلا نمازم قضا شده) ولی باور کنید دلم خدا رو میخاد، شما رو هم با وجود اختلافات سیاسی دوستون دارم اما خب مدلم فرق داره المیزان میخونم تأویلات عبدالرزاق میخونم، با اینکه به تیپم نمیاد هیچ گاه سمت خلاف و عرق و زنا و اینا نرفتم. اما هیچ یک از اطرافیانم باورشون نمیشه من در این حد این باورها رو دنبال می‌کنم. من با وجود اینکه اختلافاتی با رهبری دارم ولی هیچ گاه اجازه نمیدم کسی به ایشون بی احترامی کنه، و حتی بارها تویه اینستا نوشتم که من یک تار موی ایشون رو به صد ها رضا شاه کثیف نمیدم، حتی مقایسه اش هم غلطه ولی همش میترسم از خدا دور بشم، شاید عقلم غربی باشه ولی باور کنید قلبم با مومنین هستش، شاید گناه داشته باشم ولی بعدش دلم میخاد ترکش کنم من انقدر به علامه طباطبایی و آیت الله بها الدینی علاقه مندم که خواب دیدم توی حرم امام رضا اول آیت الله بهاالدینی شعر خوندن و بعدش به جماعت نماز رو با علامه خوندیم من نه بتمن دوس دارم نه سوپر من، قهرمانان زندگی من علمایی مثل آیت الله علامه جوادی ان تو رو خدا توی جلساتتون بگید اگه یکم یه نفر تفکرش توی سیاست یا زندگی اجتماعی فرق داشت سریع اَنگ نبندن که اینم غربیه و فلان. خلاصه کلام ما جماعتی و ملتی هستیم گرچه معترضیم اما هنوز معتقدیم آیا شما ما را از خودتان می‌دانید یا ما مقابلتان هستیم؟ ببخشید پراکنده سخن گفتم و وقتتون رو گرفتم.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بحمدالله مسیر انقلاب طوری جلو رفته که از آن روحیۀ اولیه که به راحتی هرکس مثل ما فکر نمی‌کرد را مقابل خود می‌دیدیم، تا حدّ زیادی عبور کرده‌ایم و از این جهت نظر به انسانیت انسان‌ها به میان آمده تا آن‌جایی که نه‌تنها مقابلۀ شیعه و سنی بیرنگ و بیرنگ‌تر شده، حتی رهبر معظم انقلاب جوانان دانشگاه‌های آمریکا را که به گفتۀ خودشان از نظر فقهی با ما متفاوتند؛ به عنوان کسانی که در جای درست تاریخ ایستاده‌اند می‌فهمند و تأیید می‌کنند. آنچه مهم است توجه به این نکته است که بدانیم ما با انقلاب اسلامی می‌توانیم وارد تاریخی شویم که انسان‌ها در عین جهانی‌بودن، هویت قدسی داشته باشند، امری که جریان‌های لیبرال و متحجّر هر دو نسبت به آن در غفلت‌اند. موفق باشید                

39689

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

با سلام خدمت استاد گرامیم: انسان کامل (امام معصوم (ع) مظهر اسم جامع الله است. انسان کامل الله را بصورت حضوری درک می‌کند. در علم حضوری خود معلوم در نزد انسان است. این حضور(اسم جامع الله) وقتی در قوه خیال فعال امام معصوم ع نزول می‌گیرد، به شکل انسان تجلی می‌کند. اگر مطالب بالا را درست فهمیدم می‌خواستم بدونم که این تجلی اسم الله (بصورت انسانی) در خیال امام معصوم (ع) همیشگی است یا آنکه هر وقت اراده کند، این اتفاق رخ می‌دهد؟ با تشکر از زحمات استاد گرامیم!

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آنچه از قرآن متوجه می‌شویم در مورد «حوری» می‌فرماید: «وَحُورٌ عِينٌ» و بعد می‌فرماید: «جَزَاءً بِمَا كَانُوا يَعْمَلُونَ» یعنی جزای آن عبودیت و اعمالی است که اولیای الهی و مقربین در دنیا انجام می‌دادند. و در این مورد باید فکر کرد. موفق باشید

39663

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

با سلام خدمت استاد گرامیم: شما در متن زیر در باره قلب فرمودید: «بلكه انسان يعني قلب. قلب يعني آن حقيقتي از شما كه تمام احوالات و اراده ها و ميل ها و عواطف را به آن نسبت مي دهيد، مي گوييد: خواستم ببينم و لذا چشم خود را به كار گرفتم، پس چشم تحت تأثير آن حقيقت شما كه خواست ببيند، ديدن را شروع كرد. يا مي گوييد: خواستم معرفت خود را نسبت به امام زياد كنم، لذا تعقّل و تفكّر كردم، پس مركز اراده ها و خواستني ها يك چيزي است به نام قلب.» سوالم آن است که این تعریف شما از قلب همان، من است؟ با تشکر از زحمات استاد گرامیم!

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همین‌طور است. همان‌طور که مکرر قبلاً عرض شده؛ منظور از قلب در این‌جا همان نفس ناطقۀ انسانی می‌باشد. موفق باشید

39486

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام: گاهی می‌شود که از نظاره گری این رخ دادهای دینی در جهان بال در می آورم و آنچنان خوشحال می‌شوم که گویا عاشقی همواره به معشوق لایتناهی اش می‌رسد. و حقیقتا عاجزم از گفتن یک به یک این همه برکت که تا قیامت و در قیامت بخواهیم بشماریم تمام نمی‌شوند ولی در کل می‌توان گفت دوران پیامبران و اهل بیت نبوت صلوات الله علیه که در جهان حاضرترینند! که حضور کاملی است و جناب استاد نمی‌دانم چطور می‌توان شرح داد که «وجود» در جهان بعنوان اصل و اساس حاضر آمده، و از این بالاتر چیزی نمی توانست در جهان بیاید که معنی نهایت را معنا کند! و ظرفیت جهان چنان شده که وجود را مبنا قرار داده. حقیقتا عاجزم و سرم را پایین انداختم و به زندگی ساده خود را مشغول کردم از بس که خیالم راحت است و صبر بی‌نهایتی مرا چون موی سپیدی آرام در صبر حاضر کرده و می‌دانم ائمه معصوم نیز در حالتی حاضرند که حضرت سجاد علیه السلام در سجده فرو می‌رفتند! و نقل شده آنقدر در این سجده طولانی خدا را به خدایی حس می‌کردند که هیچ چیزی نمی‌توانست حواس ایشان را به خود جلب کند و در جایی سخن مبارک را گشودند که حاضرم با یک سجده کل دنیایم را سر کنم، و یا حضرت علی علیه السلام در وصیت نامه خویش چنان فرمودند «دون هموم الناس هم نفسی». چنین حضوری در تاریخ ما وجود دارد و البته از این روست که عشق اهل بیت به ما به کمال رسیده و خوشا بحال ماهای فقیر عاشق که چنین اولیاءی را داریم و از آن مهم تر چنین خدایی بر ما خدایی می‌کند. بخدا اگر خودم موظف به صبر نبودم درنگی نمی‌شد که یکجا کنده می‌شدم بسوی این توحید نه به این خاطر که من چیزی هستم بلکه به این خاطر که حضور چنین اولیای معصومی را خدا برایمان مقدر فرموده. در این شب مبارک میلاد با سعادت حضرت سجاد علیه السلام از من نخواه که حرفی غیر از اینها بتوانم بگویم و به خدا اگر کل کتب منور شما را یک کاسه کنند جرعه ای است از این توحید. و اما سخن ما! ای امامان معصوم که عاشق حقیقی ما هستید و این عشق مانند ندارد ما را بیش از پیش با خود همراه فرمایید ماها مثل تشنه جانی هستیم که آب حیاتش همواره از شماست و ما تشنگان اگر لحظه ای از شما فاصله بگیریم می‌میریم و ما را به خداوندی خدا یک آن رها نکنید بواسطه جهل و نقوصمان و با ما مدارا کنید با ما خسته کننده ها با ما ضعیف ها با ما ناقص های گرفتار ما چاره ای نداریم جز سلوکی که کندی اش از سر ضعف و ناتوانیمان است. ما خود را به شما سپردیم این بار شما در عین کمال و ما در عین نیاز تا ابد. خدایا با چنین تضادی در خود چه کنیم تو بگو ای خالق همه این تضاد ها و زیباییها و عشق، ای کسی که هیچ کس هرگز نتوانست تو را دریابد و از ناتوانی در بی نهایتت و عظمتت خاک سارت شد و عبودیت را تنها چاره خود یافت. خدایا در این ناگواری دوری از تو در این صبر لازم، یک جمله است که فرمودی ما را آرام می‌کند: «إِنَّا لِلَّٰهِ وَإِنَّا إِلَيْهِ رَاجِعُونَ».

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همین‌طور است و مهم آن است که انسان با حضور در انسانیت خود به اولیای الهی که نهایت انسانیت می‌باشند، نظر کند تا در آینۀ وجود آن عزیزان، گمشدۀ خود را بیابد و با نظر به سیرۀ آنان به حقیقت خود نزدیک شود. موفق باشید

39236

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

با سلام و تحییت خدمت شما استاد طاهرزاده: ۱. ابزار بودن تن به چه معناست؟ ۲. منظورتون از مستحکم کردن من انسان در صوت شرح نکته ی اول ده نکته از معرفت النفس چیه؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. تن، وسیلۀ تکامل روح است. ۲. با عمیق‌شدن در معارف اسلامی، منِ انسان از نظر وجودی شدت می‌یابد مثل نوری که می‌تواند از جهت نورانیت شدت پیدا کند. موفق باشید

39155

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام علیکم: ما در احادیث داریم که خدا نور امامان را چند هزار سال پیش از خلقت سایر مخلوقات به وجود آورده است. این نور مگر مجرد نیست. پس چگونه قید چند هزار سال که نشان از زمان دارد آمده است؟ با تشکر

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به گفته قرآن که می‌فرماید: «وَإِنَّ يَوْمًا عِنْدَ رَبِّكَ كَأَلْفِ سَنَةٍ مِمَّا تَعُدُّونَ» روزهای قیامت در نسبت با محاسباتی که شما در زندگی دنیایی بخواهید مدّ نظر آورید؛ مانند، آری! مانند هزار سال از سال‌هایی است که شما به شماره می‌آورید. وگرنه در آن‌جا بحث حضور معانی و مقام و تعالی با نهایت شدت است. موفق باشید 

38989

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام علیکم: شما در کتاب رمضان دریچه رویت فرمودید: «آیه ی «وَاعْبُدْ رَبَّكَ حَتَّی يَأْتِيَكَ الْيَقِينُ» (۳۰) به آن متذکر می شود و می فرماید: بندگی خدا را تا آنجا ادامه ده که به یقین برسی، یقین یعنی ارتباطِ بی حجاب با خدا.» آیا می‌شود عبارت ارتباط بی‌حجاب با خدا را، توضیح مختصری بفرمایید؟! با تشکر از زحمات استاد بزرگوارم!

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همان توجهی منظور است که برای اولیای الهی پیش می‌آید که با نظر به هر مخلوقی از مخلوقات الهی متوجه نور انوار اسماء الهی می‌شوند به طوری که اگر به یک گل هم نظر می‌کردند، نور جمال حضرت حق مدّ نظرشان می‌آمد. موفق باشید

38922

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام استاد: با کسی که رسماً اعلام می‌کند بی نماز است و از ارحام است می‌شود رفت و آمد کرد؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: اکثر این افراد، مغرض و معاند نیستند، جاهلند. و از این جهت نباید قطع رابطه کرد. موفق باشید

38793

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

بسم تعالی سلام علیکم و رحمة الله: ببخشید حاج آقا سوالی داشتم: امام خمینی رحمت الله علیه فرمودند اسرائیل باید از صحنه روزگار محو شود، چرا با اینکه آمریکا نیز شیطان بزرگ است و غاصب و استعمارگر این جمله برای آمریکا یا انگلیس گفته نشده؟ ممنون از سعه صدر شما

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همان‌طور که می‌دانید رژیم اسرائیل عقبه و نمادِ جهان استکباری در منطقه است و نفی آن یعنی حضور اسلام در جهان و این هم لطف خداوند است که جهان استکبار بند حیات خود را به امری متصل کرده که با نفی آن، استکبار نفی می‌شود به همان معنای از بین رفتن هژمونی آن. موفق باشید

38694

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

با سلام و تحییت خدمت شما استاد طاهرزاده: آیا من إنسان پیر می‌شود يا نه؟ اگر پیر می‌شود پس چرا در کتاب آشتی با خدا از طریق آشتی با خود راستین فرمودین من انسان آنطور که تنش پیر می‌شود پیر نمی‌شود و اگر پیر نمی‌شود پس چرا بعضی‌ها دل مرده اند؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: دل مردگی مربوط به رشدندادنِ ابعاد متعالی و وجودی انسان است و اتفاقاً اگر انسان مسیر معنویت را درست طی کند، سر پیری جوانتر هم می‌شود. نمونه آن را شما در حضرت امام و رهبر معظم انقلاب می‌توانید بیابید. موفق باشید

38662

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام علیکم: شما در جایی فرمودید که: رو مجرد شو مجرد را ببین. سوال اول: مگر نفس ما مجرد نیست؟ سوال دوم: چکار کنیم که مجرد شویم؟ با تشکر!

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: هر اندازه به سوی حقیقت خود را از توهمات عبور دهیم، به مجردبودنِ خود نزدیک می شویم. موفق باشید

38614

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

بسمه تعالی؛ سلام علیکم و رحمت الله؛ ۱. چه خوش است حال مرغی که قفس ندیده باشد چه نکوتر آنکه مرغــی ز قفـس پریده باشد. افتان و خیزان و به خود پیچیده در کشاکش وا نفسا که هرچه کردیم هیچ ندیدیم، جمعه نصر، نصرت محبوب را رسانید. ما که جامانده از حضور در میان عشاق بودیم اما دل سوخته و در گداز و گذار بانگ «لا اله الا الله» شان... درست وقت ظهر همه چیز را رسیده دیدم؛ تمام نشدن ها که رو به رویم قد علم کرده بودند در هم شکسته یافتم، جوانه ی امید همچو درخت تناوری از دل خاک بیرون گشت که مرا به کن فیکون فرا می‌خواند. اما وای من و وای من و وای من؛ باز و باز و باز قفس را به روی ما بستند؛ هرچه از ظهر می‌گذشت همه چیز رنگ می‌باخت؛ دوباره و چند باره در این روزهای گذشته چشم به در دوختم، نیامد خبری! ۲. در مباحث شرح کتاب مبانی نظری و عملی حب اهل البیت علیهم السلام، دو نکته خوب برایم روشن نگشت؛ اول؛ توجه و نگاه خوبی برایم از خود محبت و جایگاه آن و نسبت وجودی روشن نگشت. دوم؛ موضوع تعیّن؛ تعین چه جایگاهی دارد؟ چرا محبت فی الله جز با تعین اسماء محقق نمی‌شود؟ آنقدری که توجه کرده ام، تعین اهمیت خاصی دارد هم در خوبی ها و هم در بدی ها؛ لطفا رجوعاتی بدهید تا این دو نکته خوب برایم جا بیافتند. با تشکر

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بالاخره متعلّقِ محبت که نمی شود ذهنی باشد، آینه می خواهد. در بحث اخیر «راز طلوع بشر جدید و نسبت آن با اصالت وجود در حکمت متعالیه» https://eitaa.com/matalebevijeh/17768 در نکته 21 عرایضی در این مورد پیش آمد. موفق باشید

38484

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام علیکم: من هم دلبستگی به مطالب شما دارم و از طرف دیگر عضو یک گروه از طرفداران حسن میلانی هستم. نمی توانم تشخیص دهم که حق با شماست یا حسن میلانی؟ باید چکار کنم؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر می‌آید با مطالعه آثار امام خمینی که حقیقتاً نیاز به جواب سؤالات مهم بشر جدید است و آینده بزرگی را برای ما می‌گشاید، می‌توانید تصمیم بگیرید. موفق باشید

38285

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام و احترام: بنده سالهاست که بعنوان معلم کار تربیتی انجام می دهم و جامعه ی هدف ما دانش آموزان مقطع متوسطه اول می باشند، از شما بزرگوار درخواست دارم درخصوص راهکارهایی که در موثر شدن این فعالیتهای تربیتی برای این مقطع سنی راهنمایی بفرمایید. با تشکر

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در این مورد خوب است نسبت به معرفت نفس، نظری به کتاب «جوان و انتخاب بزرگ» بیندازید و از توجه‌دادن جوانان به سوره‌های کوچک قرآن در این مرحله غفلت نشود. موفق باشید

37625

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

به نام خدا سلام و احترام خدمت شما استاد عزیز: احساس می کنم شهید جمهور با شهادت خود راه جدیدی را برای عبور از بحران های تاریخی در مقابل ما گشودند؛ راهی که شاید نمی دیدیم، راهی که از آن فرار می کردیم، و آن راه قرارگرفتن در بلا بود، انگار شهید رئیسی خود را در اینجا معنا کرده بودند، نمی دانم، زبانی برای گفتنش ندارم ولی انگار ایشان را در تفسیر سوره بلد می بینم، انگار آمده بود تا بگوید باید در این میدان علی اکبر گونه بایستی و اربا اربا شوی و خود را سپر بلای امام امت قراردهی تا او در امان بماند برای محقق شدن وعده الهی.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! این ظرفیت گسترده انقلاب اسلامی است که هرکس به نحوی در راهی گام گذارد که به سوی اهداف آن انقلاب باشد؛ خود به خود استعدادهای نهفته او شکوفا می‌گردد در حدی که خود او و ما نیز از الطاف خاصی که به او شده است، حیرت می‌کنیم. موفق باشید

40315

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام استاد عزیز: اگر نیست برای هر انسانی جز تلاش او کیفیت انتقال اعمال چگونه است؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! همان نیّت ها عمل اصلی انسان است و فردا انسان با همان نیت های خود روبرو می شود و در این رابطه می توانید به کتاب معاد و صوت های مربوط به آن که روی سایت هست مراجعه فرمایید. موفق باشید

40187
متن پرسش

سلام استاد: خداقوت. مسئله ای داشتم در این شرایط انگار یک چیزی توی حال ها و برنامه های صداسیما کم است حالی که مخابره شده و جریان پیدا کرده بین مردم فقط خوشحالی از پرتاب موشک و خوردن به هدف ها بوده که از جهاتی و برای حفظ روحیه ها لازم است اما کافی است؟ این حال مردم را منفعل می کنه و وقتی حملات سنگین تر شود خدایی نکرده حال ترس منفعل کننده ای پیش می آید که مگر ما دست بالا را نداشتیم چرا داریم تلفات می دیم یه تردیدی میاد سراغ دل ها این درگیری که شروع شده ممکنه حتی بیشتر از ۱ ماه طول بکشه ممکنه بقیه کشورها وارد بشن ممکنه هم نه نمی دونیم ولی به نظرتون حال مردم چطوری میشه وقتی طولانی میشه شرایط جنگی و اضطراری چقدر از دل ها خالی میشه به خاطر کارهای رسانه ای دشمن و طولانی شدن شرایط و مهم تر از همه که این همه مقدمه گفتم، به خاطر نبودن یک حال دعا و تضرع و فسبح بحمد ربک و استغفره (که در سوره نصر تذکر داده شده) در خودمون و روایت هامون و صدا و سیما که خواهی نخواهی موثره در حال جامعه همه ی روایت ها از این شرایط خلاصه شده در این که وای ما چقدر قوی هستیم این خوبه برای حفظ روحیه ولی کافی نیست و پایدار نیست چون شرایط سخت تر نیاز به جریان افتادن یه حال دیگه بین مردم داره تا واقعا حضورها بیشتر بشه و حفظ بشه یک رویکرد آوینی گونه برای گفتن از این شرایط نیاز داریم و ما هرکدام در نقطه خود باید چگونه باشیم؟ چطور بفهمیم آن آنگونه ای که باید باشیم را؟ باید چه کار کنیم؟ یا نکند این نگرانی بیهوده است و سروقت خود همه چیز به اندازه پیش می آید؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: این نکتۀ مهمی است که متوجه شویم بالاخره وارد جنگ شده‌ایم و جنگ بدون تلفات نیست آن هم با جریان استکبار و با جنگِ ترکیبی. و درکِ درست آنچه پیش آمده، موجب می‌شود تا روحیۀ مقاومت مردم رشد کند و البته خوب است صدا و سیما با همۀ زحمت و دلسوزی که بخصوص خبرنگارانِ عزیز آن متحمّل می‌شوند؛ با عمق بیشتری کار را ادامه دهند شبیه آنچه آقای دکتر فؤاد ایزدی بدان اشاره می‌کند. زیرا همچنانکه در جواب سؤال شمارۀ 40185 عرض شد باید متوجه شویم ما هم اکنون پیروزیم، حتی اگر چندین ماه جنگ ادامه یابد و رژیم صهیون به حکم استیصالش، مردمِ عادی را به قتل برساند به امید آن‌که مردم روحیۀ خود را ببازند به همان صورتی که در ابتدای دفاع مقدس، رژیم عراق با بمباران‌های متعدد خود در خوزستان خواست به چنین نتیجه‌‌ای برسد ولی همان مردم یعنی جهان‌آراها با بصیرت تمام مقابل آن تجاوز ایستادند و شکستی که صدام گمان می‌کرد بر ما تحمیل کرده را به پیروزی تبدیل نمودند. در این مورد خوب است رجوع شودبه عرایضی که طی مصاحبه‌ای که اخیراً تحت عنوان «جنگ اسرائیل با هویت متعالی ایران» https://eitaa.com/matalebevijeh/19620 شده است. موفق باشید    

39969

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

با سلام و تحییت خدمت شما استاد طاهرزاده :استاد آیا شما حکمت های نهج البلاغه را شرح ندادین؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: متأسفانه توفیق جدّی برای شرح آن حکمت‌ها پیش نیامده. موفق باشید

39817

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

با عرض سلام خدمت استاد گرانقدر و با تشکر از راهنمایی های شما: لطفاً از سخنرانی‌های شما هر کدام را که خودتان صلاح می‌دانید به بنده معرفی فرمایید تا در گروه بگذارم. باقریان. التماس دعا

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بعد از بحث «ده نکته در معرفت نفس»، مباحث مربوط به دعای «مکارم الاخلاق» و روایت «ای هشام» و بحث‌های قرآنی مانند سوره زمر و روم و عنکبوت ان شاءالله می‌تواند مفید باشد. موفق باشید 

39810

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

با عرض سلام خدمت استاد عزیز: استاد گرامی چند روز قبل در کانالتان کلیپی از استاد رحیم پور ازغدی گذاشته بودید با عنوان کربلا حسینی بی زینب کبری سلام الله علیهما. بنده و دوستانم گروهی در ایتا تشکیل دادیم که قصد داریم به صورت تخصصی به امر تبیین خون شهدای جبهه مقاومت بپردازیم. تولید محتوا برای فضای مجازی و پیشنهادهای عملی در فضای حقیقی داشته باشیم و در کانال «قیام زینبی (س)» منتشر کنیم. خواستم نظر شما را در مورد این کار بدانم و اگر پیشنهادی داشتید مطرح فرمایید. نکته دیگر جملات و عکس نوشته هایی تولید می‌شود که شاید برای اولین بار است و ترس از اشتباه و انحراف وجود دارد، این ترس را چکار کنیم؟ به عنوان مثال نظرتان با این جمله چیست: «نماز بی جبهه مقاومت، نماز نیست، صرفا یک عادت است.» یا جمله «جبهه مقاومت، تنها پرچمدار توحید در زمانه ما» با تشکر فراوان از شما استاد عزیز. التماس دعا

متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: بحمدالله با نظر به وجدان تاریخی که با انقلاب اسلامی برای شما و امثال فرزندان انقلاب پیش آمده؛ به لطف الهی ذیل اشارات رهبر معظم انقلاب، کار را جلو خواهید برد و نباید در این موارد چندان دغدغه داشت به همان معنایی که جناب عطّار می‌فرمایند: «تو پای به راه در نِه و هیچ مپرس / خود راه بگویدت که چون باید رفت». موفق باشید

39702

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

با سلام و نور خدمت استاد:  در کتاب شرح دعای سحر امام خمینی (س) می فرمایند که خداوند متعال در حجاب های خلقی اش ظاهر است و خلق با اینکه ظهور خداوندند حجاب اویند. نمی‌توانم بفهمم که چگونه چیزی هم ظاهر کننده و اما حجاب می تواند باشد؟ و یا در بخشی دیگر می فرمایند پس از ظهور دولت اسم واحد قهار سلسله وجود به سوی او بازگشت و فانی و معدوم گشته و پس از آن سلسله وجود در نشئه دیگری انشاء شده و پدید می آید. این بخش را هم با بحث هایی که مطرح می گردد که عوالم همه در وجود انسان هست و چیزی و یا بهتر است بگوییم خلق جدیدی رخ نمی دهد چگونه باید فهم کرد؟ استاد از وقتی که اختصاص می دهید سپاسگزارم.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: این از نکات ظریف نگاه عرفانی می‌باشد که انسان متوجه باشد چگونه مظاهر نمایش اسماء و انوار الهی از جهت دیگر حجابِ آن حقیقت هستند به اعتبار ماهیت خودشان، مانند نسبتی که بین موج ودریا هست که از جهتی موج، همان دریاست و از جهتی اگر به موج‌بودنِ موج نظر شود، از دریابودنِ دریا که در مظهری مثل موج به ظهور می‌آید؛ غفلت می‌شود. موفق باشید

نمایش چاپی