بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان
آرشیو پرسش و پاسخ ها
تعداد نمایش
شماره پرسش:
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
38743

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

« نیست در عالَم ز پوچی تلخ تر». سلام استاد: وقت بخیر. چرا برخی از کتاب ها هر روز بیشتر از دیروز با انسان سخن دارند؟! بنده با اینکه شمارش مطالعه‌ی کتاب آشتی با خدا از دستم در رفته، ولی امروز که دوباره بعد از یک احساس پوچی و بی آیندگی و بی تاریخیِ تلخی که گرفتارش بودم به این کتاب رجوع کردم، گویا تماماً از نو نوشته شده بود! لذا حیرت کردم. و به لطف خدا احساس کردم دوباره در حال تولد و زنده شدن هستم. لعنت بر بی آیندگی و بی تاریخی😕

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! گفت: «بیا ای دل که امشب در بکوبیم / بیا این بار محکم‌تر بکوبیم». این نوعی بازخوانی به حساب می‌آید که در آن قرار گرفته‌اید و برای ادامه راهی که در پیش است امر مبارکی است. موفق باشید

38612

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

بسمه تعالی. با سلام: چرا مرگ بر شوروی آری و مرگ بر روسیه خیر؟ چرا نامه به گورباچف آری و نامه به ریگان خیر؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: شوروی در آن زمان یک اَبر قدرت بود ولی روسیه یک کشور است. مگر ریگان هم آن زمینه هایی که گورباچف داشت، دارا بود؟! موفق باشید

38447

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

با سلام: آیا درست است که بگوییم: خداوند در هستی اشیاء عین آنهاست نه در ماهیت آنها؟ با تشکر!

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: خداوند نه عین اشیاء است و نه عین ماهیت آن‌ها. در این مورد خوب است صوت شرح «برهان صدیقین» را با تأمّل دنبال فرمایید از آن جهت که اشیاء، مظهر انوار اسماء حسنای او هستند به همان معنایی که در بحث «اصالت وجود» بحث می‌شود. موفق باشید

40678

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام علیکم و رحمه الله: استاد دو تا سوال داشتم ۱. در بحث معرفت النفس در باب این که من انسان غیر از تن اوست یکی از شواهدی که آورده می‌شود بحث خواب هست و مقید به رویای صادقه هم نیست, گفته میشه که چون در حین خواب تن ما در رختخواب است ولی من ما در خواب حاضر است و می‌بیند و... پس من غیر از تن است, در حالی که ممکن است کسی بگوید این خوابها ناشی از فعالیت ذهن در موقع خواب هستند. ۲. در تفسیر سوره یس آیه الله جوادی, ذیل آیه «من بعثنا من مرقدنا» می‌فرمایند که مرقد به معنای خوابگاه است و انسانهای عادی به غیر از انبیا و اولیا و معصومین و شهدا و علما و غیره, پس از گذراندن مراحل ابتدایی برزخ به روحشان به خواب می‌رود تا نفخ صور, سوالم اینست که در اینصورت رفتن به سر قبور کسانی که تنشان پوسیده و روحشان در خواب است و فرستادن خیرات چه سود؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. تفاوت نمی‌کند. به هر حال در همان حالت هم بدن در رختخواب، خواب است و انسان در همان حالت که بر فرض شما آن حالات ناشی از فعالیت‌های ذهن است، در پیش خودش است. در حالی‌که بدن خواب است. ۲. تعلق به بدن در همان حال در میان است. زیرا آن نوع خواب، خوابی است در مقابل دغدغه‌های دنیایی که با خود برده است و یا مشغول شدن به تصوراتی که در دنیا دارد. لذا او را ندا می‌شود: «نَم نَومةَ العروس» که همچون عروس به خواب رود خوابی که نسبت به مسائل جزئی آزاد باشد و نه آن‌که نسبت به زائر مزارش بی‌تفاوت گردد بدون تأتیرپذیری و تأثیرگذاری. موفق باشید

40210
متن پرسش

با عرض سلام و خداقوت خدمت استاد گرامی: از آغاز جنگ همواره خطری حس می‌کنم و آن اینکه جای نگاه‌ها و تحلیل‌های قرآنی و باطن‌بین به این نبرد بسیار خالی است. خط تحلیلی صدا و سیما نیز مدام بر قدرت تکنولوژیکی ما تاکید می‌کند و با پخش محتواهای هیجانی که ناشی از درگیری‌های ظاهری است سعی در ایجاد امید دارد. این روزها بازخوانی گفتارهای آوینی در روایت فتح شاید تنها ملجأ ای است که سعی می‌کنم با آن، چشم دلم را باز کنم و اینقدر فریب چشم سر را نخورم. بسیاری از دوستان رسانه‌ای و هنرمندم این روزها بی‌قرارند که کاری کنند ولی گویی در همان مناسبات مرسوم می‌افتند. از خودشان غفلت می‌کنند و صرفا در طلب اثرگذاری روی ذهن مخاطبین‌اند. آیا اولین وظیفه ما در این صحنه، رجوع به خودمان نیست؟ که این صحنه را واقعا چگونه می‌بینیم؟ (بسیاری این صحبت‌ها را حمل بر انفعال و کار بیهوده می‌دانند) براستی اهالی هنر و رسانه در این نبرد چه رسالتی برعهده دارند؟ لطف می‌کنید اگر پاسخی بفرمایید که بتوانیم در این صحنه به درستی رسالت خود را بیابیم و درگیر کارهایی که شاید بی‌بنیاد است نشویم.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همۀ حرف آن است که انسان در تاریخی که پیش آمده جایگاه خود را نسبت به سنت های الهی «فهم» کند به آن معنا که بیندیشد راستی را! خداوند چه اراده‌ای در این میدان به میان آورده؟ و در این رابطه ذیل ارادۀ الهی، جایگاه خود را بیابد. وقتی ملاحظه می‌کنید جریان استکبار که مدعی احترام به آزادی و انسانیت بود، تا این اندازه رسوا شده و بحمدالله جبهۀ مقاومت و بخصوص ایران بزرگ، در این رابطه در جایگاهی قرار دارد که مصداق آیه‌ای است که می‌فرماید: «وَلِلَّهِ الْعِزَّةُ وَلِرَسُولِهِ وَلِلْمُؤْمِنِينَ» و هر طور فکر کنیم ملت ما در مقایسه با جریان آمریکا و رژیم صهیونی مصداق همان ایمانی است که طبق آیۀ فوق شامل عزت و پیروزی خواهد شد و وظیفۀ جریان‌های فکری و فرهنگی آن است که در این رابطه سخن‌ها و رهنمودهایی را به میان آورند تا معلوم شود هرکس در میدانی که پیش آمده است، چگونه خود را معنا کند. موفق باشید    

40075
متن پرسش

درد دلی از دوستی عزیز. آموزش شنا در کویر گریزی به چالش‌های انتقال فرهنگ ایثار و دفاع مقدس به نسل جوان، پسر جوانی که در لاله گوشش گوشواره ریزی کاشته، شاید با این تغییر کوچک، در تلاش است تا در زندگی راهی تازه را تجربه کند، راهی که پیش از این پدر او نرفته. دختر جوانی که از هر طرف موهای خود را بیرون انداخته، در کنار مادر چادری خود به آرامی قدم می‌زند. آرامشی که شاید ساده به دست نیامده. می‌توانم مدت‌ها کلنجارشان را در ذهنم بازسازی کنم. قهر و آشتی هایی که در نهایت هر کدام را به پذیرش طرف مقابل وادار ساخته. این ها تصویر تمام جامعه ما نیست، اما لااقل بخشی از آن را بازنمایی می‌کند. چه شده؟ این نسل چرا از مسیر والدین خود به این میزان گریزان است؟ چطور فرهنگی که نسلی را تا پای جان شیدا و شیفته خود ساخته بود، توسط نسلی دیگر پس زده می‌شود؟ آیا در انتقال آن فرهنگ خطایی رخ داده؟ آیا آنطور که باید و شاید از ابزار رسانه استفاده درست نشده؟ ما که کم کاری نکردیم. ما خیابان های زیادی به اسم شهدا نام گذاری کردیم، فیلم های زیاد و خوبی برای آن ها ساختیم، عکس آن ها را بر روی جلد کتاب ها و دفتر ها چاپ کردیم. مگر می‌شود انسان پاک‌فطرتی، داستان شهدا را بشنود و در دلش تصدیق نکند؟! مگر می‌شود تصاویر آن ها را ببیند و همراهی با آن ها را آرزو نکند؟! آیا این نسل به فطرتش پشت کرده و منحط شده؟ یا دلیل را از جای دیگری باید جستجو کرد؟ به گمان من، آنچه تحت عنوان فرهنگ ایثار و شهادت تا به حال به نسل جوان عرضه شده، صورتی ظاهری از آن بوده است بدون آنکه نسبتی با حقیقت آن برقرار کرده باشد. فرهنگی که به جوانان دهه ۵۰ جرئت طوفان می‌داد، برای جوانان دهه هشتاد پای تخته تدریس می‌شود و آنها باید دست به سینه مفاهیم آن را حفظ کنند تا در امتحان نمره ۲۰ بگیرند. اما او هم می‌خواد طوفان به پا کند. او هم می‌خواهد دل به دریا بزند. حتی اگر این مفاهیم برای عده ای علاقه مندی ایجاد کند، نهایتاً مانند جوان ویلچری ای خواهد بود که عاشق دویدن های رونالدو باشد. یا پسر لال و بی زبانی که شیفته چهچهه های شجریان است. مگر می‌شود به کسی آموزش شنا داد، بدون آنکه او را لااقل در حوضچه ای از آب رها کرد؟ مگر بدون آب، معلم شنا فایده ای دارد؟ فرهنگ ایثار و شهادت هیچگاه متبلور نمی‌شود، مگر آنکه عرصه ای برای ظهور و بروز آن وجود داشته باشد. باید پرسید چرا جوان امروز آنگونه که باید، ذیل انقلاب اسلامی، عرصه را برای خود گشوده نمی‌یابد و به دنبال شکوفایی خود در عرصه های دیگر می‌گردد؟ به ادعای این متن، چالش اصلی در انتقال فرهنگ‌ ایثار و شهادت، نه پایین بودن کیفیت محصولات فرهنگی، بلکه تنگ‌ شدن این عرصه و میدان است. به تعبیر دیگر، اصلا قرار نیست این فرهنگ از نسلی به نسل دیگر منتقل شود، بلکه قرار است در هر نسلی آبیاری و شکوفا گردد. امام به جوانان مشق شهادت را دیکته نکرد، بلکه بذر آن را در جانهایشان بیدار نمود. شاید آن جوانی که در اعتراضات خیابانی علیه نظام شعار می‌دهد، یا دختری که حجاب از سر بر می‌دارد، روحیه شهادت هنوز در او زنده است، هرچند مسیرش به خطا رفته. و آن جوانی که در مدرسه ده بار از روی درس شهدا خورشیدند رونویسی کرده، روحیه شهادت درونش کشته شده باشد. ما روایت های صادقانه را قربانی چارچوب های ذهنی خود می‌کنیم. از شهدا، درس خوان هایشان را دستچین کرده و برای فرزندانمان تعریف می‌کنیم. و با چند روایت از نماز اول وقت و احترام به پدر و مادر آن را تکمیل می‌کنیم. ما فرزندانی منظم و حرف گوش کن می‌خواهیم که موهای خود را یک طرفه شانه کرده باشند و عکس شهدا پس زمینه تلفن های همراهشان باشد، بدون آنکه قدرت نه گفتن به ما را داشته باشند. در نهایت هم یک‌ زندگی کارمندی با حقوق ثابت برای آنها آرزو داریم که عکس شهدا را در دفتر کارشان قاب کرده باشند. نتیجه این رویکردها در بهترین حالت، کویرنشینانی است که حسرت دل به دریا زدن را می‌خورند و زمین‌گیرانی که عاشق آسمانند ولی امید به پرواز ندارند. محصولات فرهنگی و روایت های دفاع مقدس، در فضایی تاثیر خود را خواهند گذاشت که دیکته نشوند بلکه الهام بخش باشند. جوان مانند نویسنده ای است که به دنبال ایده ای برای نوشتن داستان زندگی خودش است. او باید خودش را در جهانی که شهید گشوده حاضر ببیند و به او اجازه داد تا داستان متفاوت خودش را بنویسد.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! اگر حقیقت چیزی نیست که بتوان آن را تعریف کرد، پس گزارش‌دادن از حقیقت، ما را با آن روبه‌رو نمی‌کند و تاریخ، از آن‌جایی شروع می‌شود که انسان‌ها در افق زندگی خود متوجۀ روحانیتی باشند که به سوی آن‌ها آغوش گشوده است و آن‌ها نیز برای عبور از روزمرّه‌گی‌ها به سوی حقیقت نظر کنند. و این قصۀ تاریخی است که در زمانۀ ما پیش آمد تا هرکس خود را در این دورانِ بی‌معنایی، معنا کند. در این صورت است که حتی روایت شهدا، معنای حقیقی خود را پیدا می‌کند و برای بازخوانیِ آنچه گذشت و آنچه در آن هستیم باید به این نکتۀ مهم فکر کرد که ما در نسبت با حقیقت که در دلِ تاریخ به ظهور می‌آید؛ چه ارتباطی باید به میان آوریم؟ و در سخنان و رفتار خود چگونه بدان اشاره کنیم؟ به امری که تعریف‌بردار نیست ولی انسان‌ها با رفتار و سکنات خود می‌توانند اشاره‌ای به آن باشند و این یعنی «انسان و باز انسان» در دورانی که انسان، خودش مسئلۀ خودش شده است. موفق باشید        

39966

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سید حسن نصرالله رضوان الله علیه بندگی بزرگی به خدا کردند و بنده هرگز نتوانستم حضور ایشان را چنان شهیدی بیابم که خیلی دور رفته، وقتی به صدای دلنشین ایشان گوش می‌کنم هرگز باور نمی‌کنم حتی از دنیا رفته باشند و در مواجه با ایشان چنانم که گاهی نمی‌دانم خودم چگونه گم می‌شوم و فقط او جلوه می‌کند. شما در این ویدئو صدای ایشان را بشنوید ببینید آیا شما هم چنین حسی دارید؟ https://uploadkon.ir/uploads/b5cc29_25Download-Instagram-Stories-and-Highlights-StorySaver-net-3-2-.mp4

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: البته آن ویدئو باز نشد ولی خدا می‌داند آن شهید بزرگوار نه‌تنها از این دنیا نرفته، بلکه با دستی گشاده و نطقی گیراتر در میدان است تا بشریت را به نظمی غیر از نظم موجودِ جهان استکباری رهنمون باشد. موفق باشید

39638

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

با سلام و احترام: ببخشید استاد، پیرو سوال ۳۹۶۲۰، در اینجا فرمودید که با اهل فکر بر اساس فکر و اندیشه‌شان مواجه می‌شویم. آیا این بدان معناست که اگر آن فکر، ضد دین و ارزش‌های الهی هم باشد، باز هم باید با آن مواجه شویم و کاری به حق و باطل بودنش نداشته باشیم؟ ممکن است آن متفکر از راه حق منحرف شده باشد. شاید آن فکر یا متفکر، مثلاً ولایت فقیه را قبول نداشته باشد. آیا در این صورت باید بگوییم ما کاری به تایید یا رد ولایت فقیه نداریم و فقط به درک حضور تاریخ جدیدی که او مطرح می‌کند توجه داریم؟ جناب استاد طاهرزاده، درست است که شما در مطالب آقای داوری اردکانی غرق شده‌اید، اما خودتان استاد اخلاق و معرفت نفس هستید. حرف حق و درست را باید شفاف زد. واقعاً از زمان انتخابات تا به حال، موضع‌گیری‌های بسیاری از خواص، از جمله آقای داوری اردکانی، علاوه بر اینکه به اسلام، انقلاب و اعتقادات مردم ضرر زده، به سفره و معیشت مردم هم آسیب زیادی وارد کرده است. جناب استاد، حداقل شما که اهل فضل و علم هستید و مهم‌تر اینکه با بصیرت هستید، بهتر نیست به جای دفاع محکم و بی‌چون و چرا از آقای داوری، به خاطر مردم یک گفتگوی صمیمی با ایشان برگزار می‌کردید و از خدمات این دولت مطلع می‌شدید؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همان‌طور که می‌دانید ما تکلیف خود را به لطف الهی با انقلاب اسلامی ذیل ولایت فقیه تعیین کرده‌ایم. ولی باید دانست در این موارد بحث در ردّ یا قبول افراد متفکر نباید در میان باشد بلکه باید به تفکر آن‌ها نظر کرد به همان معنایی که رهبر معظم انقلاب به دانشجویان کالیفرنیا فرمودند: «شما اکنون در طرف درست تاریخ ــ که در حال ورق خوردن است ــ ایستاده‌اید.» بدون این‌که بخواهند بررسی کنند به ولایت فقیه یا ابعاد فقهی شریعت مقیّد هستند یا نه.
هنوز باید از خود پرسید ما با چه کسانی در طول تاریخ و در این دوران می‌توانیم خود را درک کنیم؟ چه کسانی در طول تاریخ و در اکنونِ ما متذکر حضور نهایی ما در ما هستند؟ من در این دوران نمی‌توانم از حضرت روح الله «رضوان‌الله‌تعالی‌علیه» و آیت الله خامنه‌ای و حاج قاسم و سید حسن نصرالله و یحیی سنوار عبور کنم و خود را در جای دیگر جستجو نمایم. موفق باشید

39488

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام علیکم: یک سوال درباره مطالب داخل پرانتز دارم. قَالَ رَجُلٌ لِلصَّادِقِ علیه السلام يَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ دُلَّنِي عَلَى اللَّهِ مَا هُوَ فَقَدْ أَكْثَرَ عَلَيَّ الْمُجَادِلُونَ وَ حَيَّرُونِي فَقَالَ لَهُ يَا عَبْدَ اللَّهِ هَلْ رَكِبْتَ سَفِينَةً قَطُّ قَالَ نَعَمْ قَالَ فَهَلْ كُسِرَ بِكَ حَيْثُ لَا سَفِينَةَ تُنْجِيكَ وَ لَا سِبَاحَةَ تُغْنِيكَ قَالَ نَعَمْ قَالَ فَهَلْ تَعَلَّقَ قَلْبُكَ هُنَالِكَ أَنَّ شَيْئاً مِنَ الْأَشْيَاءِ قَادِرٌ عَلَى أَنْ يُخَلِّصَكَ مِنْ وَرْطَتِكَ فَقَالَ نَعَمْ قَالَ الصَّادِقُ علیه السلام فَذَلِكَ الشَّيْ‏ءُ هُوَ اللَّهُ الْقَادِرُ عَلَى الْإِنْجَاءِ حَيْثُ لَا مُنْجِيَ وَ عَلَى الْإِغَاثَةِ حَيْثُ لَا مُغِيث‏) سوال : چرا این حالت برای همه نیست؟ مثلاً کسی که می‌خواهد خود کشی کند. با تشکر

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: مهم آن است که انسان خود را در حجاب ابزارها گرفتار نکند. حضرت صادق «علیه‌السلام» به عالی‌ترین شکل، خدایِ فطری آن فرد را بر او متذکر شدند و اتفاقاً زیباترین حضور نزد خدا، همین حضور است که انسان متوجه باشد حضرت محبوب ماورای ابزارها و وسایل دنیایی در صحنه است و خوشا به حال آنانی که قبل از آن‌که ابزارها و وسایل دنیایی را بنگرند، او را مدّ نظر دارند. بیچاره آنهایی که متوجۀ حضور خدا تا آن اندازه نیستند که گمان می‌کنند تنها و تنها وسایل دنیایی نقش‌آفرین‌اند و چون خود را از آن وسایل و امکانات محروم می‌پندارند، گمان می‌کنند راهی برای ادامۀ زندگی نیست و متأسفانه گرفتار گناه خودکشی می‌شوند در حالیکه در تعالیم اسلامی ما هست در هر چیز آنچه که بیش از همه در صحنه است؛ خداوند است. موفق باشید

39417

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سوالم از خود این است؛ در دل نیهیلیسم چگونه می‌خواهی ادامه دهی؟ تمام جانم در برابر این سوال بی‌رمق است.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: عرایضی تحت عنوان « راز نیست‌انگاری دوران و راه عبور از آن» https://lobolmizan.ir/sound/1363?mark=%D9%86%DB%8C%D8%B3%D8%AA%20%D8%A7%D9%86%DA%AF%D8%A7%D8%B1%DB%8C شده است خوب است که به آن مباحث، نظر بفرمایید. موفق باشید

39391
متن پرسش

با عرض سلام و ادب خدمت استاد گرامی: چه زیباست دیدن حس شور و شعف و شادی و غرور مردم باریکه غزه، نه حاصل توافق صلح یک ملت تسلیم شده که نتیجه ۴۷۱ روز پایداری و مقاومت و سر خم نکردن در برابر خواسته های اشقیاء و اشرار زمانه. حس پیروزی ولی نه پیروزی با محاسبات مادی، که دیگر شهری و خانه ای نمانده؛ حس غرور و پیروزی مرد میانسال غزه ای که در میان ویرانه خانه اش ایستاده بود و می‌گفت: «اینجا خانه من است که چهار بار توسط غاصبان صهیونیستی خراب شده و من بازهم آن را خواهم ساخت؛ آنها خراب می کنند و ما می سازیم!» بله دوباره می سازی ای مرد مقاوم و صبور و بدان با این ساختن فقط خانه ات را نمی سازی، تو با این ساختن روحیه صبر و مقاومت و حس غرور ملی مردمت را داری بازسازی می کنی. چه چیز غیر از استقامت و مقاومت ملت غزه می‌توانست این حس غرور و سربلندی را در آنها بیافریند؟ حس زیبایی که تمام محور مقاومت در آن شریک است همچون ملت مقاوم و با استقامت یمن. آری ملت یمن! به راستی چه چیز ملت محروم یمن را اینطور مصمم و با چنین اراده پولادینی به ملت غزه پیوند داد که اینگونه و با تمام وجود به صحنه آمد و از مظلومین غزه حمایت کرد؟ ملتی که خود با بالاترین محرومیت ها و مشکلات دست و پنجه نرم می‌کند چه حسی را در حضور در تظاهرات حمایت غزه و برائت از استکبار تجربه می‌کرد که حاضر بود تا پای جان ایستادگی کند. آیا این حس آشنایی نیست؟ آیا این همان حس نیست که ۴۶ سال پیش محرومترین قشرهای ملت ما را به خیابان‌ها کشید و ندای مرگ بر آمریکا سر داد؟ آیا این همان حس حضوری نیست که رزمندگان ما با آن در دفاع مقدس هشت سال حماسه آفرینی کردند؟ آیا این همان حس حضوری نیست که بعضی از ما در تجمل گرایی و رقابت در تعویض مدل ماشین و ویلا و ... گم کرده ایم و بعضی دیگر که محرومترند در حسرت نرسیدن به این چیزها؟ آیا این همان حس حضوری نبود که در اوایل انقلاب و در زمان دفاع مقدس علیرغم همه مشکلات و کمبودها به ما شور و شعف و سرزندگی می داد و ما را در صحنه ها حاضر می‌کرد؟ آیا این همان حس حضوری نیست که اگر با غرق شدن در محاسبات مادی آن را گم کردیم و نسبت به آن غافل شدیم خداوند این حس متعالی را از ملت ما گرفته و به ملتی که استحقاق بیشتری برای مبارزه با استکبار را دارد عطا می کند؟ التماس دعا 

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! این همان آغازی است که با «ایمان» و «امید»، آیندۀ دیگری را مقابل ما می‌گشاید و ما در آینۀ پیروزی مجاهدان غزه، خود را دوباره تجربه می‌کنیم که چه فردای اصیلی در ما در حال طلوع است. فردایی که بیش از پیش، نه در غزه و نه در ایران، که در جهان حاضر می‌شویم. 
آن کس که برای ما افقِ حضور در آینده را گشود و دروازۀ امید را برایمان باز کرد یعنی حضرت روح الله «رضوان‌الله‌تعالی‌علیه» به خوبی می‌دانست آغازگرِ چه تاریخی است، آغازگرِ تاریخی که تاریخِ حضور انوار معنویت است در میدان عقل تکنیکی. در آن صورت، شهرها، آری! شهرها از میان نمی‌رود ولی دیگر ملال‌آور نیستند.
آیا با روبه‌روشدن با مردمِ پیروز غزه، می‌توانیم از خود بپرسیم در این تاریخ چه رویداده؟ و مگر ما در جبهۀ مقاومتی که آغاز شده، کجای تاریخ ایستاده‌ایم که جهان استکبار و ارتجاع دست در دست هم داده‌اند تا آن را نبینند؟ آیا به امکانات تاریخی که با انقلاب اسلامی برای بشریت پیش آمده است، نباید با جدیّت تمام فکر کرد؟ این یعنی حضور در «جهانی بین دو جهان». و این یعنی «حضور نهایی انسان در جهانی که با اسلام شروع شد» https://eitaa.com/matalebevijeh/18540 . موفق باشید   
 

39033
متن پرسش

حضرتعالی رهبری را زبان خداوند و زبان هستی می‌دانید، اگر بین نظر زبان خدا در این عصر و زبان خدا در عصر امیرالمومنین تضادی پیش آید، اصالت برای ما کدامست و کدامیک معیار تصحیح یا تفسیر دیگری؟ حضرت حجت چه؟ نظرات خرد و کلان امام عصر کاملا منطبق است با زبان هستی (رهبری)؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: معنای زبانِ هستی بودنِ مقام معظم رهبری به معنای آن نیست که مثلاً سخن ایشان وَحی الهی باشد و یا زبان‌شان در مقام زبان اولیای معصوم قلمداد شود. بدین معناست که رهبر معظم انقلاب زمانۀ خود را می‌شناسند و متذکر نکاتی می‌شوند مطابق زمانه. و البته و صد البته، ملاکِ حق و باطل هر سخن قرآن و روایت است. مهم آن است که به سخنان مقام معظم رهبری با دقت توجه شود تا اهمیت آن سخنان روشن گردد. عرایضی اخیراً در رابطه با سخنان ایشان در موضوع بسیج پیش آمد. خوب است نظری به آن مطالب بیندازید. https://eitaa.com/matalebevijeh/18135. موفق باشید 

38716

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام و عرض ادب: روز تون بخیر استاد جان. مشتاق دیدار تون هستیم. مدتی است که قسمت نشده خدمتتون برسیم. دعا کنید برامون لطفا. سوالی داشتم از خدمتتون. استاد چی میشه که انسان میل به خوبی ها داره و از یجایی حس میکنه دیگه میل به خوبی ها و خوب بودن نداره و برعکس میل به زشتی ها و بدی ها پیدا میکنه. دلیل این درد چیه و چکار باید کرد؟ التماس دعا

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! این قصه هر آن کسی است که در «راه» است و حال با موانعِ آن راه روبرو می‌شود تا در بازخوانی خود به حضور دیگری نظر کند که به جای حضور در باورها، به حضور ذیل اراده الهی قرار گیرد که آن حضور تاریخی است. عرایضی در این راستا تحت عنوان «معنای درک حضور تاریخیِ اصحاب امام حسین«علیه‌السلام»
https://lobolmizan.ir/sound/1520?mark=%D9%85%D8%B9%D9%86%D8%A7%DB%8C%20%D8%AF%D8%B1%DA%A9%20%D8%AD%D8%B6%D9%88%D8%B1 
طی 9 جلسه انجام گرفت که البته موضوع حساسی است ولی به نور حضرت اباعبدالله«علیه‌السلام» امکان آن نوع گفتگو فراهم شد. امید است مفید افتد. موفق باشید             
 

38563

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام علیکم: آیا در عهد الست، انسان با اسم رب روبرو شد یا با ذات خدا؟ با تشکر!

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در این مورد خوب است نظری به آیه ۱۷۲ سوره اعراف بیندازید. خود آیه گویای جواب جنابعالی خواهد بود. موفق باشید

37909

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام و احترام خدمت استاد طاهرزاده عزیز: سوالی که داشتم اینه که به نظر شما در سال های اخیر خدا چطوری داره تعامل می‌کنه با حزب خودش یعنی حزب الله؟ اتفاقات عجیب و غریب و گاها تلخ پشت سر هم، فشار پشت فشار، سختی و آزردگی، تنگنا و ابتلا، گاها هم که حس می‌کنیم فرجی شد، راه تنفسی باز شد، پیروزی به دست آمد، شیرینی احساس شد، پشت سرش از زمین و آسمان بارید برامون. نمونه اخیرش همین شیرینی ماجرای طوفان الاقصی و عملیات وعده صادق و پشت سرش تلخی ماجرای شهادت رئیس جمهور و حالا هم که از گور برخاستن یه عده ای که به خواب هم نمیدیدن دوباره به این زودی برگردند.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! «دوست دارد یار این آشفتگی». این قصه حضور در تاریخ قدسی می‌باشد و وسعتی که پیش می‌آید به همان معنایی که خداوند می‌فرماید: «وَتِلْكَ الْأَيَّامُ نُدَاوِلُهَا بَيْنَ النَّاسِ وَلِيَعْلَمَ اللَّهُ الَّذِينَ آمَنُوا وَيَتَّخِذَ مِنْكُمْ شُهَدَاءَ» روزگاران را در بین مردمان دست به دست می‌کنیم تا معلوم شود کدامین‌اند آنانی که اهل ایمان‌اند و در بین شما از بصیرت کافی بهره‌مند هستند. از آن جهت که از تغییرات پیش آمده جایگاه اصیل حضور تاریخی اسلامی که آغاز شده است را، مدّ نظر دارد. موفق باشید

40305

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام استاد: لطفا نظر خود را در مورد کتاب زندگی خود را دوباره بیافرینید از جفری یانگ بفرمایید. الان کلینیکهای زیادی به عنوان طرحواره درمانگر در سراسر ایران با این روش که روش این کتاب است، افراد را درمان می‌کنند. آیا این همان روش کریشنا مورتی است که میگه ذهنتون رو ساکت کنید؟ در این کتاب بصورت کاملا مفصل توضیح داده چطور ذهن رو ساکت کنیم. آیا این همان روش شیخ رجبعلی خیاط است؟ این نوع درمان برای افرادی‌که اختلال شخصیت مثل اختلال مرزی، وسواس فکری، اختلال دوقطبی دارند استفاده می‌شود و صد البته که به درد افراد عادی هم میخوره. این کتاب تمام افکار اشتباه رو در قالب انواع طرحواره، که ۱۸ تا هستن لیست کرده. حتی تستهای آنلاین طرحواره درمانی هست که افکار اشتباه فرد رو شناسایی میکنن. دیدید سر نماز چقدر افکار انسان رو میگیرن. بنظرم این کتاب کمی راه حل این مشکل هم هست و در آخر بسیار خوشبختم که با فردی چون شما هم صحبت شدم و از حضورتون از خداوند شاکریم.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: کتاب آقای جفریانک را ندیده‌ام ولی کتاب آقای کریشنامورتی به عنوان «نگاه در سکوت» را با دقت مطالعه کرده‌ام. فکر می‌کنم جواب تعالی انسان در آن کتاب نیست. آقای کریشنامورتی تلاش می‌کند انسان را برای فرار از فشار مسائلِ ذهنی پر از «هیچی» کند. آری! همان‌طور که آقای مصفا تحت تأثیر آقای کریشنامورتی می‌فرمایند نباید تفکرِ زائد داشت. و این نکتۀ خوبی است ولی چه چیزی را باید در این مورد مدّ نظر داشت که منجر به تفکر زائد نگردد؟ این‌جا است که توجه به حضور سنت‌های الهی و هرچیزی را در سنت‌های الهی مدّ نظر آورد، بسیار کارساز است و این یعنی قرآن و نظر به اشاراتی که قرآن در این رابطه به میان آورده و شخصیت بزرگی همچون علامۀ طباطبایی در تفسیر خود آن قواعد و سنن را متذکر می‌شود. موفق باشید

40301

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

با سلام: در محل کار به طور نسبی از شغل خود رضایت ندارم، همت کافی برای اینکه نتایج لازم از مجموعه کار تیمی حاصل شود را در خودم نمی بینم. گاهی فکر می کنم به من چه ارتباطی دارد، من سعی کنم کار خودم را در حد معمول و نه بیشتر انجام دهم، چه بسا اشکالاتی که در سیستم وجود دارد را دلیل یا شاید بهانه ای کنم که سلب مسولیت کنم. از طرفی دوست ندارم ذهن م درگیر و مشغولیت اضافه ای نسبت به شغلم داشته باشم که تقریبا از ساعت ۷ تا ۶ بعد ازظهر بیشتر عمر ما را اشغال کرده ولی این شرایط برعکس مشغولیت ذهنی زیادی برای من ایجاد کرده و انگیزه زیادی در کار ندارم و از کیفیت کار خودم راضی نیستم و احساس دین می کنم. لطفاً راهنمایی کنید که چطور از این شرایط می توان خارج شد. با این شرایط هم نسبت به پاکی مالم شک دارم و بنابراین نسبت به دین داری خودم مأیوس هستم.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در همان سال‌های اوایل انقلاب بود که این حالات در بسیاری از کارمندان متعهد پیش آمد که نکند نسبت به وظیفه‌ای که داریم فضای اداره و نظام اداری ما را محدود به خدمتگذاری کند. و حضرت امام «رضوان‌الله‌تعالی‌علیه» فرمودند هرکس هرجا هست با اخلاق حسنه آنچه به عهده دارد انجام دهد، خود به خود خداوند آن کار را با برکت می کند. موفق باشید

40290
متن پرسش

سلام استاد: من خیلی به اصحاب سیدالشهدا فکر می‌کنم. احساس می‌کنم هرکدام نمادی و وجهه ای از انسانیت هستند. انسانیت نه به معنای تفکر رایج غربی روشنفکری و انسانیتی که ذیل ولایت تعریف میشه. هرکدام این پیغام رو میدن که اگر به ولایت و امام متصل شیم سعادت رو به دست اوردیم. مثلا جناب حر نماد این است که اگر گناه کردیم اما رحمت خدا هنوز هست و اتصال به امام باب ورود به رحمت است. جناب جون غلام سیدالشهدا نماد اینکه اگر جایگاه و اسم و رسمی نداریم مهم نیست به امام متصل شیم بزرگمان می‌کند. می‌شود باقی اصحاب رو هم از این منظر دید؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! و صد آری! چه بصیرت و هوشیاری در اصحاب حضرت سیدالشهدا «علیه‌السلام» بود که فهمیدند دارد تاریخی و میدانی گشوده می‌شود به وسعت جوابگویی به ظرفیت نهاییِ همۀ انسان‌ها و آنان با هوشیاریِ تمام خود را در آن میدان حاضر کردند که میدان حضور در نهایت نهایت‌ها است و این مائیم که باید با تعمق در سیرۀ اصحاب امام «علیه‌السلام» به ظرائف کربلا بیندیشیم و خود را در آن وسعت حاضر کنیم که آن، کربلای فردایِ فرداها است. موفق باشید         

40262

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام علیکم: در رابطه با سوال 40255 این نصب العین قرار دادن در ابتدای نماز است یا در تمام لحظات نماز؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: چه فرقی می‌کند!!! بستگی به خود شخص دارد که بخواهد کجا خود را دنبال کند و به همین جهت در این موارد، انسان باید از حوزۀ پرسش به حوزۀ توجه حاضر شود. حتماً شنیده اید که جناب بودا با انگشت، شاره کردند که خدای را. ولی عده‌ای به جای حضور در اشارۀ جناب بودا، به انگشتِ ایشان نظر می‌کردند. موفق باشید 

40200

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

باسمه تعالی: سلام علیکم: دیگر موجودات چون مطلق نیستند، «الله» نیستند همه و همه عین فقر و نیستی‌ می‌باشند. موفق باشید بله متوجه شدم. اینما تولو فثم وجه الله. ۱. پس میشه گفت ما و همه موجودات بخشی از الله هستیم؟ بخشی از اون هستی مطلق؟ ۲. خب این بهشت و جهنم رو زیر سوال میبره. یادمه توی خویشتن پنهان گفتید اراده انسان در طول اراده خدا قرار میگیره، یعنی خدا می‌خواد که ما این اختیار رو داشته باشیم اما نمی‌فهمم چطور ممکنه من با اختیارم گناه کنم وقتی خدا نمی‌خواد و این رو دوست نداره. آخه اختیار من که از دایره ی هستیِ مطلق خارج نیست! چطور ممکنه انسان برای خودش اختیار انتخاب صراط غیر مستقیم رو داشته باشه وقتی وجود مطلق و بینهایت همه جا هست و همه چیز از خودش وجود گرفته! ۳. بعد من نمی‌فهمم چرا فقط خوبی ها رو به خداوند نسبت میدیم. بدی و زشتی رو هم او خلق کرده و بهش وجود داده دیگه! اگه اون نمی‌خواست که این‌همه بدبختی و مریضی و سیاهی وجود نداشت که. اشرار هم وجه خدا هستن مثل ابرار. نه؟ استاد من همون جوری که نمیتونم وجود مستقلی برای خودم قائل شم، اختیار مستقل و خارج از خواست خداوندی هم نمیتونم قائل شم. خواهشا این بحث اختیار رو برای من روشن کنین و این چند تا سوال رو جدا جواب بدید، ما جز شما کسی رو نداریم توی زندگیمون. ___________________________________________________کاش یک سپور بودم. یا یک نانوا. یا یک خیاط. کاش کسی بودم که تو را نمی‌شناخت. کاش اصلا نبودم. کاش اصلا نبودی.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. نه! زیرا خدا تقسیم ‌بردار نیست هرچند اسماء حسنای او در مخلوقاتش جلوه می‌کند. ولی این به معنای آن نیست که اسماء حسنای او قسمتی از خدا باشد. ۲. اختیار، ذاتیِ انسان است به اعتبار مرتبه‌ای که انسان در آن حاضر است مانند شوری که ذانیِ نمک است و نه آن‌که شوری قسمتی از خدا باشد. ۳. همان‌طور که در بحث «برهان صدیقین» مطرح شد بدی‌ها و نقص‌ها از عدم است. ۴. عرایضی در رابطه با موضوع «اختیار» در جزوۀ «جبر و اختیار» که روی سایت هست شده است. موفق باشید 

40144
متن پرسش

سلام استاد عزیزتر: هرچه جلوتر می‌روم در زمان، بیشتر حقانیت راه و مکتب حضرت امام خمینی (ره) برایم آشکار می‌شود و بیشتر پی به مظلومیت عرفا و سالکان راه حق و ائمه اطهار علیهم السلام می‌برم. خدا را شاکرم که از برهوت علوم لا ینفع به ده نکته از معرفت نفس بینا شوم، الحمدلله. هر کمی هست از ماست که خدا لطف کند کم کم برطرف شود. 

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همیشه قضیه چنین بوده است که انسان اگر بخواهد خود را فریب ندهد می‌تواند کفری که در کنار ایمان او نشسته است را ببیند و اگر متوجه آن کفر شد می‌یابد که باید به راهی اندیشه کرد که راه عبور از آن کفر است و نه اصرار بر آن. عبور از آن کفر  کار هرکس نیست. آری هنر عرفا و حکیمان واقعی دقیقاً در اینجا می‌باشد که توانسته‌اند به حکم حضور بیشتر ذیل اراده الهی از کفری که مانع ایمان بزرگ می‌شود عبور کرد، کاری که بنی اسرائیل نکردند و نتوانستند به استقبال توحید محمدی صلوات الله علیه و آله مفتخر گردند. موفق باشید

40042

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

با سلام خدمت استاد گرامی: ان شاء الله سلامت باشید. سالیانیست در مجموعه ای شاغلم که این مجموعه تماما از ابتدا تا به امروز در خدمت انقلاب و اهداف آن بوده و شروع پیدایش تا پیشرفت های امروزش همه از الطاف خداوند و کاملا در جهت اهداف انقلاب بوده است به دلیل دانش بنیان بودن مجموعه معمولا افراد شاغل دائما با چالش ها و سختی های پر فشار دست به گریبان هستیم و از طرفی به علت نیاز فوری متقاضیان این فشارها چند برابر هم می‌شود الحمدلله با لطف و اراده خدا مجموعه توانسته خدمتی خاص برای انقلاب انجام دهد و هر روز ان شاءالله روبه جلوست. کار کردن در جهت اهداف انقلاب بچه ها را بسیار خوش قلب و اراده آنها را برای حق قوی کرده لکن مشکلات نفسانی امثال بنده گره هایی در کار می اندازد و واقعا درگیر خودمان شده این و حس می‌کنیم کمبودهایی که در سلوک شخصی داریم گه گاه بروز می‌کند و بخوبی قابل مشاهده است مشکلاتی البته جزئی در مسیر ایجاد می‌کند که اذیت کننده شده و به شدت به دنبال رفع آن هستیم از جناب عالی درخواست دارم برای مجموعه و به خصوص بنده که خودساخته نبودم ولی سالیانی است در تلاشم در خدمت به انقلاب قدم بردارم توصیه و موعظه بفرمایید تا ان شاءالله موثر گردد با تشکر و عرض معذرت بابت اینکه وقت شما را گرفتم. التماس دعا

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ان شاالله که با نیت خیری که دارید و با روح الفت، خداوند شرایط موفقیتتان را فراهم خواهد نمود. جناب آقای دکتر یامین پور از کتاب خوب الفت از جناب فیض کاشانی نکات خوبی را متذکر می‌شوند که خوب است به آن سخنان توجه. شود.https://eitaa.com/yaminpour/4425 موفق باشید

40040

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام وقت بخیر: خدا قوت. در کتاب معرفت النفس و حشر هست که نفس های بسیار ساده... به اندازه بهره آنها از وجود، دارای لذات و سعادت می‌باشند .این نفوس را سعادت عقلی نخواهد بود بلکه محدود به صورتهای محسوسه اخروی هستند. سوال اینه که آیا وظیفه و مسیر رشد ما بر اساس نفسی که داریم مشخص میشه؟ چطور تشخیص بدیم چطور نفسی هستیم؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: هر کس در درون خود متوجه می‌شود که از چه موضوعی چه اندازه استعداد دارد و با قرار گرفتن در آنجایی که باید باشد عملاً خودش نیز خاطر جمع و آسوده خاطر خواهد بود. موفق باشید

39783

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام علیکم: ضمن آرزوی طاعات و قبولی استاد عزیز سوالی داشتم از محضرتان، دانشجوی مقطع ارشد هستم و علاقمند به امور و فضای تربیتی، مدتی است که کار تربیتی و مجموعه تربیتی رو به لطف و عنایت الهی با دوستان شروع کرده ایم و فهمی که دارم این هست که تکلیف من انجام این کار هست و به نظرم یکی از کارها و پروژه های اصلی زندگی ام هست و زمان زیادی را صرف امور کانون می کنم. هر از گاهی این ترس و دلهره در دلم ایجاد می شود که آینده مالی ام چطور خواهد شد و ذهنم را درگیر و اذیت می کنم. آشنایان و اطرافیان بعضاً هم از سر دلسوزی این مورد را بهم تذکر می دهند که فکر فضای مالی باشم و... از یک طرف هم این تذکر را می دهند که افرادی که مدتی وقت زیادی را صرف امور فرهنگی و تربیتی می کنند بعد از مدتی چپ می کنند و پشیمان از اینکه چرا وقت خود را صرف کار فرهنگی کرده اند که هیچ آورده مالی و اقتصادی برایشان نداشته هست. استاد ممنون میشم راهنمایی بفرمایید و در صورت امکان راهکار عملیاتی بفرمایید.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: مسلّماً اگر با مبانی اصیلی مانند «معرفت نفس» در فعالیت‌های فرهنگی و تربیتی جلو بروید به لطف الهی هر روز کارتان بهتر و بهتر جلو می‌رود و در عین حال آری! بالاخره باید مسیری جهت امور اقتصادی پیشه کرد و این دو قابل جمع می‌باشند. موفق باشید

39686

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

در اهمیت فقهیدن قول امام جامعه همین بس که از نگرانیهای حضرت موسی علیه السلام فقهیدن قولش (۱) توسط فرعون و مردم می باشد، بعد از گذشت بیش از سه هزار سال از آن زمان، جای بسی تاسف است که سخن امام جامعه نه تنها توسط توده مردم بلکه از سوی مجتهدین و علمای دین و فلاسفه حوزه و دانشگاه فقهیده نمی شود که به مرحله عمل برسد، از جمله موارد فراوان در این زمینه می توان به نکته زیر اشاره نمود: مقام معظم رهبری: ما نمی گوییم علوم انسانی غیر مفید است؛ ما می‌گوییم علوم انسانی به شکل کنونی مضر است؛ مبناى علوم انسانى غربى، مبناى غیرالهى است، مبناى مادّى است، مبناى غیر توحیدى است؛ این با مبانى اسلامى سازگار نیست، با مبانى دینى سازگار نیست. علوم انسانى آن‌وقتى صحیح و مفید و تربیت‌کننده‌ى صحیح انسان خواهد بود و به فرد و جامعه نفع خواهد رساند که براساس تفکّر الهى و جهان‌بینى الهى باشد.  ️رضا داوری اردکانی (فیلسوف و عضو پیوسته رئیس فرهنگستان علوم): امکان یا امتناع علوم دینی تمنای محال. همان گونه که فرعون نتوانست آسیبی به قوم موسای نبی وارد سازد و سامریها از داخل قوم بنی اسرائیل را دچار انحراف کردند و نهایتا عدم تفقه و عملی کردن فرامین امام جامعه، سبب شد که موسای نبی به خدای یگانه شکایت برد که من فقط اختیار خودم و برادرم را دارم (۲) و قومش در نزدیکی ارض مقدس دچار سرگردانی چهل ساله شدند (۳) ، به فرموده امام راحل آمریکا هیچ غلطی نمی تواند بکند، بی توجهی و عدم تفقه و بر زمین‌ماندن سخنان امام جامعه سبب آسیب پذیری نظام اسلامی می شود. 📚 (۱): سوره طاها آیه ۲۸ (۲): سوره مائده آیه ۲۵ (۳): سوره مائده آیه ۲۶

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همان‌طور که استاد رضا داوری در رابطه با علوم انسانی سال‌های اخیر سخن فرموده‌اند، آری! علوم انسانی مربوط به انسان جدید است و نسبتی که آن انسان با خود و با جهان بر مبنایی که از خود دارد، شکل گرفته که البته بحث بسیار دقیق و عمیقی است که معلوم شد هرکس نمی‌تواند به راحتی متوجه منظور ایشان بشود. و آنچه رهبر معظم انقلاب متذکر می‌شوند آن است که با توجه به آن نگاه یعنی نگاه بشر مدرن به انسان، نمی‌توانیم از علوم انسانی موجود استفاده کنیم زیرا نگاه ما به انسان و جهان با نگاه فرهنگ مدرنیته متفاوت است و آگاهی به این امر بسیار مهم می‌باشد و این غیر از آن است که فکر کنیم به راحتی می‌توانیم بدون توجه به تفاوت این دو امر، علوم انسانیِ اسلامی تدوین کنیم که بیشتر حالت تقلیدی به خود می‌گیرد. موفق باشید

نمایش چاپی