استاد جان سلام: داشتم فتوحات حضرت ابن عربی سلام الله علیه را میخواندم که در جایی در بحث غدیر به نکته ای ناب دست یافتم، و آن تقیه ی این مرد بزرگ و الهی بود، جایی که در جلد ۱۰ با زیرکی و تیزهوشی نکته ی موجب بروز اختلاف را از حدیث غدیر فاکتور میگیرد و به زیبایی هرچه تمام تر تشیع خود را با تقیه ای لطیف بروز می دهد، با اینکه عده ای قبلا اشکال کرده بودند که موضوعاتی که بین شیعه و سنی مورد پذیرش است مثل متن حدیث غدیر (کتاب الله و عترتی) نیاز به تقیه ندارد بلکه عدم نقل آن یا کم کردن عباراتش مصداق تحریف است، اما بنده متذکر میشوم که این بزرگ مرد الهی و اعظم عارفان بالله با این حرکت زیبا و خیره کننده میخواهد تشیع خویش را به مخاطب نشان دهد، از این روست که آن مرد الهی فرمود: محی الدین شیعه ی خالص...، خلوصی که در مدعیان تشیع نیست و نیست و نخواهد بود.
باسمه تعالی: سلام علیکم: همینطور است. بنا به گفتۀ آیت الله حسینی تهرانی در کتاب «روح مجرد» نظر مرحوم قاضی طباطبایی هم آن بوده که ابن عربی شیعه است و شواهد زیادی بر تأیید این سخن در میان است. موفق باشید
سلام استاد: امشب حال و هوای گلستان واری که داشتم به نکته ای رسیدم. امام به خوبی میدانست در زمان پهلوی که انسانیت نیست و اگر در دلش بودیم شاید این را میشنویدیم که روزی هزار بار با خود میگوید انسانیت نیست، ولی اینجا که برای ما هم همین طور است اگر بگوییم نیست، پس چه از انسانیت میماند. و اینجا هر روز و هر روز حاج قاسم ها و حججی ها می آیند تا انسانیت باشد. همین جاست که نمی توان گفت حاج قاسم یک روز بود و الان تمام شد. از اول گفتم گلستان وار چون انقلاب اسلامی همچون فضایی لذت بخش شده است که با هر شهیدش فضا، خوش بوتر شده است، حال بستگی به آن شهید دارد که چقدر فضا را به اندازه خودشان خوش کرده اند. پس به قول حاج قاسم هر کس را که دیدیم بوی شهادت از کلام و رفتار او می آید بدانیم قطعا او شهید است و در اینجا که عرض شد جایگاهی به جز امید واری برای شهید ندانیم، اسرائیل در برابر عظمت انقلاب و روح امام کم آورده است و حداقل خودم تنهایی هم که شده میدانم کارهایش بیهوده است و دگر در اقیانوسی از خون غرق شده است. و غرق شده هرچه قدرتمند تر دست و پا بزند بیشتر فرو میرود، پس این روزها گول قدرت اسرائیل را نخوریم، مخصوصا قدرت رسانه ای که بتوسط آمریکا در اختیار دارد.
باسمه تعالی: سلام علیکم: همۀ حرف و همۀ بصیرت در همین یک کلمه است که ببینیم و بیابیم آری! «اسرائیل در برابر عظمت انقلاب و روح امام کم آورده است». به معنایی که باشد حتی به این معنا که همۀ فرزندان جبهۀ مقاومت را شهید و زنان و کودکان را اسیر کنند؛ باز همان معنا در میان است که «اسرائیل در برابر عظمت انقلاب و روح امام کم آورده است» و باز سخن حضرت روح الله«رضواناللهتعالیعلیه» در وصیتنامۀ الهیاش که فرمودند: «مگر بيش از اين است كه فرزندان عزيز اسلامِ ناب محمدى در سراسر جهان بر چوبههاى دار مىروند؟ مگر بيش از اين است كه زنان و فرزندان خردسال حزب الله در جهان به اسارت گرفته مىشوند؟ بگذار دنياى پست ماديت با ما چنين كند ولى ما به وظيفهى اسلامى خود عمل كنيم.» خدا میداند این سخن، صادقترین سخن این تاریخ است که در آینۀ آن، فردایی در پیش است که جهان از شرّ حیلهگرانی چون ترامپ آزاد میشود و معلوم میگردد امثال آقای محسن رنانیها چه اندازه نادان و نادانتر هستند. https://eitaa.com/matalebevijeh/19565موفق باشید https://eitaa.com/zaghsefid/130266
+تفکری در واژه بیمار و پرستار گاهی شکل صوری کلمات میتوانند مبدا تفکر حضوری قرار گیرند، با توجه به اینکه اسماء از سماء نازل میشوند با تدبر در آنها میتوان به معنای حقیقی آنها تا حدودی نزدیک شد، برای مثال: ۱. واژه بیمار را میتوان به این شکل خواند: بیم+آر، یعنی کسی که به جهت تلقین و غلبه وهم، جسم یا نفسش بیمزده و وهمزده شده است و با آوردن بیم در میدان جانش به بیم، آری گفته است و به بیمآری مبتلا شده است! ۲. وقتی کسی بیم آورد و به بیم، آری گفت و بیمار شد، از ذات خود تهی میشود چون انسان ذاتا امیدوار به ذات خویشتن است و بیم از ذات او میکاهد، وقتی ذات او کاسته شد و با اکسیر بیماری سرخی مس نفسانیتش تبدیل به زردی طلای خداگونگیاش شد از خود تهی شده و امیدش به خودش تبدیل میشود به امیدش به خدا. حالا این شخص که خداگونه شده است، باید پرستیده شود (در حدیث داریم که خدا در قیامت میفرماید: چرا بیمار شدم به عیادتم نیامدید؟). اینجاست که پرستار به میدان میآید، پرستار را میتوان پرست+آر خواند، یعنی کسی که پرستشش را به صحنه میآورد و تخت بیمار را کعبه میبیند و ۷ بار نه ۷۰۰ بار به دور آن طواف میکند چرا که این تخت، کعبه باطن است و والاتر! پرست+آری یعنی او به نور پرستش آری میگوید و پروانهوار دور شمع زرد و کمسوی بیمار میگردد و میگوید: بگذار فدایت شوم و بگویم: زردی تو از من، سرخی من برای تو. آتش بیمهای تو برای من و نور امید من برای تو. اینجاست که عشق متولد میشود و خدای مفهومی از بین رفته و خدای حی و حاضری متولد میشود. آری با عرفان میشود بیمارستان را تبدیل کرد به مسجد الحرام.
باسمه تعالی: سلام علیکم: نکته و نکات خوبی است و در این رابطه علم اتیمولوژی سخن ها دارد به همان زیبایی که جناب عالی بیمار و پرستار را در نگاه اتیمولوژی خود تحلیل فرمودهاید. موفق باشید
با سلام و نور و رحمت خدمت استاد عزیزم: استاد آیا گفتگوی خداوند در کوه طور با حضرت موسی به صورت جلوه ای با نور و یا آتشی که از دل درخت ظاهر شده بود به این اشاره دارد که آن درخت همان شجره نبوت و مولا جانم حضرت علی روحی له الفداه بوده است چرا که درخت زمینی را تاب و توان آن نیست که جلوه گاه حضرت ربوبی باشد و او که نماد حق و عزیز الله بود توانست منشا حضرتش باشد و جلوه کلام اش و آیا این فهم هم درست است که حضرت آدم هم چون تخطی کرد و زشتی این نافرمانی و یه وجه دنیایی اش نمایان گشت خود را به ستر مقام ولایت و یا همان برگ درخت طوبی پوشانید و کیست جز علی که این چنین حق در اوست و او در حق پدر خدا بیامرز ام شعری در وصف مولا جان حضرت علی میخواند که بسیار در گوش جانم مانده و ایشان همیشه می گفت: من علی را خدا نمیدانم اما... از خدا هم جدا نمیدانم. استاد تمنا دارم دعایم کنید تا به معرفت این بزرگواران و حضرت حق برسم و جز عشق و بندگی و گدایی مرا مسلک و روشی نماند.
باسمه تعالی: سلام علیکم: آری سخن در این مورد بسی اندیشهها در پی دارد و حقیقتاً هر آن کس در نماد انسانیت بخواهد خود را ادامه دهد مگر میشود در منظر خود نهاییترین انسان را که پیامبر نبود ولی مقصد به ظهور آمدن همه انبیا و اولیا بود، نباشد؟ همانطور که در روایت حقیقت نوری اهل البیت علیهم السلام عرایضی شد. راستی! جناب اباذر از مولایمان علی علیه السلام چه در ذهن داشت که به سوی جناب سلمان که به تعبیری دانای به فرهنگ اهل البیت بود رفت بلکه از حضرت علی علیه السلام سخن بگوید و ملاحظه فرمودید که جناب سلمان نیز توصیه فرمود که به سوی حضرت علی علیه السلام روانه شوند تا آنچه را حضرت بفرمایند در آن روایت فرمودند. حقیقتاً هر آن کس به دنبال نمادی اصیل و همه جانبه در انسانیت باشد مگر میتواند در منظر خود شخصیت و سبک انسانی حضرت مولای متقیان علی بن ابی طالب علیه السلام را نداشته باشد. حتماً در این مورد به آن سخن مشهور رسول خدا صلوات الله علیه و آله بیندیشید که حضرت فرمودند: علی علیه السلام نفس و جان من میباشد. موفق باشید.
با عرض سلام: با توجه این آیه: ﴿ يَا أَيُّهَا الرُّسُلُ كُلُوا مِنَ الطَّيِّبَاتِ وَاعْمَلُوا صَالِحًا...﴾ ای پیامبران! از خوردنی های پاکیزه بخورید و کار شایسته انجام دهید...(آیه شریفه ۵۱ سوره مبارکه مومنون) هر خوراکی که جسم را سنگین و آلوده کند و روح (نفس) را متوجه و متوقف در جسم کند کمک به هواء و سقوط نفس می کند نباید خورده شود، و این هم شامل خوردنه و هم تصرف در طعام ها حالا منظور از طیبات چی هست؟ شاخص چیه؟ راهکار چیه؟ مطمئنا خیلی بیشتر از حرام و حلال معمولی منظورشه، و اگر ما صاحب خرج نباشیم ولی مجبور به تصرف در آن چی؟ کنترل نفس در خوردن با روزه میشه و اگر شرایط روزه محقق نباشه چی؟ سختترین مرحله رشد به زعم من همین کنترل خوردنه، که درش یا افراط میشه یا تفریط و حد وسطی انگار نداره حالا اگر شرایط خاصی هم بر آن مضاعف بشه که دیگه غیر ممکنه، ولی مگر میشه راه حلی نباشه؟ و اینکه در بارداری تکلیف تعارفیها چی میشه؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: در این موارد نباید سختگیری کرد زیرا بالاخره در جامعهای زندگی میکنیم که مردم آن در کلیت، مقیّد به رعایت دستورات شرع مقدس میباشند مگر کسانیکه فسق آنها علنی است. موفق باشید
سلام استاد عزیز و گرامی. خیلی ممنون از وقت شما. سعی کردم تفکری را در رابطه با معماری در تاریخ انقلاب اسلامی پیش بیاورم. خیلی ممنون میشوم ملاحظه بفرمایید و راهنمایی کنید. بسم الله الرحمن الرحیم. معماری و سکونت در عهد تاریخی. معماری به عنوان سواد اعظم و به عنوان عُرف نشان می دهد که چه سنت هایی از هستی را شناخته است. اگر معماری و ساختن تقرب الی الله است حرکتی است از کثرت به وحدت، معرفت دارد. معماری «قل هو الله احد الله صمد» جامعیتی اشاره گونه. احساسِ غنی، تمامیت و تکمیل با افقِ به سوی او. گردآوری هر چیزی به نحوه هستی اش در فضا یعنی به چگونگی ایستادگی، گشادگی، بستگی و بازتاب بستگی دارد. هر مورد از تجسم بخشی به بازتاب آئینه وار چیزهای دیگر پرداخته و یکی از روش های هستی بین زمین و آسمان را به نمایش میگذارد. معماری در هماهنگی با شیوه ی همبستگی آدمیان برپا میشود. شهر انقلاب اسلامی گویی میخانه است، مناسبات بین انسان ها، محل عبادت است. معماری حقیقی در تاریخ انقلاب اسلامی از کجا شروع میشود؟ (غم دلدار فکندست به جانم شرری / که به جان آمدم و شهره بازار شدم / در میخانه گشایید به رویم شب و روز / که من از مسجد و از مدرسه بیزار شدم) گشودگی ها افراط و تفریط تعادل در گشودگی. اگر پوشیدگی وجود نداشته باشد در پیدایی معنای گشودگی از دست میرود رویکرد عملکرد گرایی و رویکرد معنا گرایی و شاعرانگی در تاریخ انقلاب اسلامی به یگانگی میرسد. زیرا اعمال حقیقی خود معنا بخش شعر زندگی هستند. خانه ها معرف نوع ارتباط بین انسان ها است. پوشش نیز ارتباط بین انسان ها را نشان میدهد. و حجاب نیز گردآورنده امر چهارگانه است. هر معماری، سلسله نسبت هایی را در انضباطی حقیقی برای انسان فراهم میکند. نسبت های ضبط شده در عالم معماری انسان در میان چه نسبت هایی است؟ پذیرش اعمال و یا شخصیت ها کافی شاپ های مدرن و یا چایخانه های سنتی؟ میکده ی شهری خمینی چه نشانه ها و شاخصه هایی دارد؟ هر معماری یک سوره است و یک عالمی دارد و به حقیقتی اشاره میکند. (نوع دیوار بافت جنس مصالح ارتفاع ضخامت سنگ آجر صافی برجستگی) هویت انسانی که از کنار دیوار میگذرد؟ چقدر او از نقش بستن دیوار در نفسش، حقیقت خودش را احساس میکند و انسانیتش و شعورش و شخصیت بلند و روح نورانی اش چقدر آشکار میشود؟ آیا آن نحوه ساختنِ دیوار، توفیق همجواری با انسانیت را دارد؟ اگر انسان انسانیتش را ظهور داد خودش را تازه پیدا میکند. و اینگونه انسانیت مبنی انتخاب هر چیزی میشود. درهای رنگی قدیم روح زندگی بود تجمل نبود. همچنین حضرت رضا می فرمایند دیوار خانه ها را سفید کنید. گشودگی و باز بودن به شخصیت محیط گشودگی ها؛ پیوند بین فضاها و ارتباطات بازشو ها، باب ها (باب الرحمه) (باب الله) احساس و شخصیت یک درب و ورودی و ارتباط برقرار کردن و مراتب «ورود به یک حقیقت» ما به استقبال چیزی می رویم که وجوه متفاوت دارد و این وجوه متفاوت رجوعی دارند به اِمکان ما عبارت جدا کننده؛ و حفظ حریم؛ کاملا از دو روح متفاوت صحبت می کنند برای طراحی جدا کننده ایده ها و مصالح و شکل و رنگ متفاوت است از ایده پردازی برای حفظ حریم در نهج البلاغه آمده است؛ از خدا بترسید و تقوا پیشه کنید که شما در پیشگاه خداوند مسئول بندگان، شهرها و آبادی ها هستید. زیرا از همه چیز حتی از خانه ها و حیوانات بازپرسی خواهد شد. خدا را اطاعت کنید و او را عصیان نکنید. هر نیکی دیدید آن را انتخاب کنید و از هر شری اعراض کنید. سه دری و پنج دری / ابواب بهشت و عدد فرد کیفیت بازشو ها و گشودگی ها؛ یک گشودگی بزرگ و یا چند گشودگی کوچک همگی معنای متعلق به خود را دارند. اینکه در عین گشودگی حریم فضا را گرامی میداریم و با نگه داشتن حریم فضا را تعریف میکنیم ما مسئولیم در اینکه بابِ چشم گوش قلب ببندیم و باز کنیم. باب، وجودی است. اذن میخواهد. گشودگی باید ورود نرم را فراهم کند، طیف دار، باشد شرایط تغییر معنا را فراهم کند، مراتب ایجاد کند. القا داشته باشد. (حتی با دیوار کوتاه پایین آستانه نیز معنا عوض میشود) یعنی «وقتی» برای ورود! «وقتی» برای عبور و تعبیر و حضور ... حضور در سکونت انسان انقلاب اسلامی. حضور در سکونت دیگری و حضور در سکونت خویشتن سکونت ارتقا یافته؛ مکان مصلی و ملکوت صله رحم و سکونت؛ فرم ها و شاکله ها زبانی هستند که نسبت بین انسان و خدا و زمین و آسمان را بیان میکنند نشانه های خانه عنکبوت در سکونت های دنیای مدرن کدام است؟ و سکونت در سستی چیست؟ معماری های آشفته حال مابین معابر سردرگم در زمانه ما نشان از چیست؟ مکان و کالبد شهری باید نسبت انسان و خدا و زمین و آسمان را به زیبایی گرد آورد. این زیبایی کدام است؟ بعضی از گشودگی ها انسان را فرامیخواند، یا از نظر بصری توجه جلب میکند، یا ترس و واهمه ایجاد میکند یا تفاجر و شکوه خیالی ایجاد میکند. گشودگی ها در انقلاب اسلامی ساده بی ادعا متواضع حکیمانه و پر ظرافت و ملایم است. (ارتفاع، عمق، شکل، مصالح، نقش، رنگ، مقیاس) معماری زبان است. زبان ساختاری دارد، در و دیوار دارد، به پنجره ی قلب شنونده باز می شود. انسان عین ربط است و فضاهای ارتباطی و گشودگی ها و درها و پنجره ها در ایجاد ارتباط بین انسان ها و اصلاح ذات بین موثر هستند. زیبایی وجودی ایی میزان است، که تربیت در آن باشد. زیبایی هایی که راه تفکر را بگشاید و عالم را به تو نشان دهد. با تدبیر استعداد های محیط به صحنه بیاید و در فرآیند دانش بنیان حقیقی ایجاد شود. آیا معماری که تربیت در آن باشد، می تواند از نظر زیبایی میزان باشد. زیبایی هایی که در به سوی او بودن ایجاد شود. و به سوی او بودنِ اکنون، در تاریخِ انقلاب اسلامی معنا می شود. زیبایی های جهت مند. زیبایی های به سوی او. (با نفی شیطان و نفی خود) تربیت در معماری و امر گردآورنده کدام است؟ چگونه معماری می تواند عالم ربوبی را نشان دهد؟ و اساس تربیت را اشاره کند؟ آیا جز این است که فضایی برای عبودیت بنا کند؟ شهر مکانی است برای دیدار با عالم انقلاب اسلامی. برای دیدار دگرگونی آسمانی به سمت تعالی. مومنین برای انکشاف عالم ایمان انسان های دیگر گرد هم جمع میشوند. شهر در کدام تقدیر تاریخی قرار گرفته است هلاکت یا سعادت؟ قدر و اندازه ی شهر چقدر است؟ مکان های تاریخی چگونه موعظه می کنند؟ همان معماری ها که ساکنان را هلاک کرده امروز به زیبایی ستوده میشوند. (گردشگری و کا خ پادشاهان و جذب سرمایه) خداوند می فرماید : "من گنج مخفی هستم دوست داشتم شناخته شوم". و معماری نقشه ی گنج است نه خود گنج . معماری کردن عملی است که بر مبنای توحید باید باشد. و زندگی طواف حق است. آیا تصویر شهدا بر تابلو ها و اسم آنها بر معابر می تواند در تاریخ انقلاب اسلامی دگرگون کننده معماری ها باشد؟ یگانگی بین شهدا و مکان چگونه تحقق میابد؟ شخصیت شهدا چگونه در کالبد شهر و معماری اثر میگذارد و فرم ها را دگرگون میکند؟ و بر دیدار ها و آشنایی ها وضوح می بخشد؟ شهر مکانی است که در آن دیدار با انقلاب اسلامی صورت میگیرد. دیدار با تاریخ؛ دیدار با صفویه و سیروا فی الارض اگر شهر سواد اعظم است. ثواب و گناه را میشناسد. بیداری و غفلت را می شناسد. شهر اسلامی بدون جمع مومنین، شهر اسلامی نیست. اگر خرمشهر شهری است در آسمان که خدا آن را فتح کرده است، شهر صحنه ایثار ها و فداکاری هاست. صحنه ی تقوی و گشایش هاست. تعبیر شاعرانه از معماری، گاهی به بیراهه میرود. آنجا که ظرف و مظروف جا به جا میشوند. معماری در انعکاس زندگیِ شاعرانه، ایجاد میشود. تا صدای شعر زندگی و حضور دوست از لابه لای در و دیوار آن شنیده شود. در معماری مدرن تعابیر شاعرانه از فرم، عرصه معماری را به خیال می کشاند و از حقیقت دور میکند. شهر صحنه دیدار با امکان ها و فرصت های تاریخ انقلاب اسلامی است. صحنه انتخاب های تاریخی است. صحنه صبر است. چه نکاتی در تعین معماری و شهر موجب سستی غفلت و یا عجله و شتاب در جمع مومنین می شود. جمع مومنین و شهر اسلامی را بازخوانی کنیم؟ چه ایمانی مد نظر است و چگونه شهری را میخواهد؟ معماری شعری در وصف انسانِ انقلاب اسلامی میگوید. کدام وجه در اخفا و کدام وجه در افشاست؟ عالم غیب و عالم شهادت برای انسان انقلاب اسلامی چه انعکاسی در فرم و تقوی شاعرانه دارد؟ دستاورد های وجودی و معانی در چه تعینی از معماری، اشاره پذیر میشوند؟ تزکیه در معماری های انقلاب اسلامی اهمیت دارد. تزکیه و پاکی گمشده ی انتخاب های معمارانه است. و انسان انقلاب اسلامی در کثرت و تنوع انتخاب های مدرن خود را به فراموشی می سپارد. گشودگی در و یا پنجره در دیوار؛ و یا بافت و نقش و نگار بر روی دیوار چه میگوید؟ میزان هم ندایی و آشنایی با انسان انقلاب اسلامی که از جوار آن عبور میکند چیست؟ او را می شناسد؟ یا بیگانه است؟ دیوار بی تفاوت، دیوار خشن، دیوار خودبرتربین، دیوار دلسوز، دیوار با بصیرت و با معرفت، هوشیار و امانت دار ... گشوده بودن صفا داشتن امادگی برای فداکاری و ایثار، همگی صفاتی هستند که دیوار انقلاب اسلامی در خود دارد. از نظر معرفت نفس، انسان هر چه در بیرون با آن مواجه میشود را از عالم بالا میگیرد و در وجود نفس خودش ایجاد میکند و به آن علم پیدا میکند. چگونه معماری میتواند کمک کند انسان حقیقت انقلاب اسلامی را درخود بیابد؟ انسانی وسیعتر و متمرکزتر و آسمانی تر ویژگی های گشودگی در فرم و تناسبات و یا به عبارتی شخصیت گشودگی، و یا شخصیت پردازی برای گشودگی می تواند انسان را به واقعیت یا به وهم راهنمایی کند. اینکه به انسان امکان و وجود و حضور بدهد. وقتی تعین گشودگی در هست خویش مستقر باشد. انسان را به اکنون بیکرانه جاودان سوق میدهد. این گشودگی در شخصیت معمار و سازنده باید تحقق یافته باشد تا در اثر معماری منعکس شود. گشودگی اگر عدالت داشته باشد حق هر چیزی را ادا میکند. حق نور، هوا، دیدار، شنیدار، علم و آگاهی، حفاظت و امنیت، پیدایی و پوشیدگی، و همچنین توسط این گشودگی فضا در سلامت و تعادل قرار میگیرد. ولی در دنیای مدرن، اینکه برای نمای بهتر، گشودگی ها در شخصیت پردازی جداگانه از ساختمان طراحی میشوند که ساختمان را جلوه دارتر کنند. دوگانگی و بیگانگی انسان مدرن را نشان میدهد. زیرا در دنیای مدرن گشودگی ها گمراه کننده و غفلت زا هستند. گشودگی ورودی هتل لوتوس پارسیان خیابان امام رضا (ع) در مشهد؛ معماری عجیبی دارد ، استوانه ی بلند بیضویِ شیشه ایی که انسان را سردرگم میکند و به هم میریزد. زائر (انسانی که انسانیت را ملاقات کرده) وقتی از حرم بیرون می آید و از کنار این گشودگی عبور می کند از عدم فهم و درک چنین معماری از حضور و عالم وجود، به تفکر واداشته میشود. که معماری به کدامین سمت میرود و چگونه راه متعالی شدن و ارتقا یافتن را در انحطاط وجودی جستجو میکند. انسان با قرار گیری در معماری، در یک اشاره قرار میگیرد و پرتوهای عالم آن معماری وجود او را سمت و سو میدهند. اثر وجودی معماری بر انسان قابل درک است ولی اینکه اشاره بودن عالم معماری در حجاب می رود و معماری منهای اثر وجودی اش ارزیابی می شود جای سوال است. اینکه پرتو های عالم معماری چقدر انسان و ایمانش را با او در میان میگذارند، چقدر برای ایمان انسان مانع ایجاد میکند و آن را به تاخیر می اندازد و چقدر زمینه ظهور ایمان را فراهم میکند، اهمیت دارد. ایمان و تناسبات ایمان در تاریخ انقلاب اسلامی کدام است؟ جایگاه ایمان های مرتبط در سکونت ها و معماری های ما کدام است؟ ( اتاق های مرتبط و مسیرهای حرکتی متنوع ) اگر معماری با صداقت باشد می توانیم بگوییم؛ پرتوهای عالم معماری، صدقه جاری است. تصدیق حقیقت است. و جان و جانانِ انسان بعد از این را نیز تصدیق میکند. خیلی ممنون از راهنمایی شما
باسمه تعالی: سلام علیکم: همانطور که عرض شد موضوع معماری در این زمانه امری است در جهان بین دو جهان و همۀ آنچه فرمودهاید را باید شخص معمار مبتنی بر تصوری که منجر به بنایی میشود؛ به میان آورد. همانطور که مثلاً ما در فضای مساجد سنتی و یا خانههای سنتی هرچند هم که ساده باشد به جهت نوع فضا و بنا، احساس میکنیم در همان جایی هستیم که باید باشیم، گویا در مغز جهان حاضر شدهایم و اینجا است که میبینیم حتی مساجد، محل و مأوای حضور طولانی اهل سلوک میشده. مثلاً ۴۰ روز تقریباً همۀ وقت خود را با حضور در مسجد تجربه میکرده است. موفق باشید
سلام و عرض ادب و احترام: آیا ابن عربی در فتوحات مکیه یا فصوص، بر علیه شیعه و امیرالمومنین علی علیه السلام مطالب نوشتند؟ آیا ایشان ضد شیعه بوده؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: اینطور نیست. مرحوم آیت الله فاطمینیا در این مورد تحقیقات خوبی داشتهاند مبنی بر اینکه اگر در فتوحات، جملاتی به چشم میخورد حاکی از طعنه به شیعه، مربوط به فتوحاتی است که بعد از حیات ابن عربی برای مقابله با شیعه چاپ شده که بحث آن مفصل است. کتاب «جدال با مدعی» از استاد حسین غفاری نکات بسیار خوبی در این مورد مطرح کرده است. موفق باشید
سلام علیکم: با توجه به سوال ۳۹۷۲۴ و این متن از آقای داوری در کتاب بلای بی تاریخی که ذکر کردید: «اگر حوادث بزرگ به اقتضای زمان روی دهند و در عین حال ناشی از ارادۀ اشخاص نیست؛ که چنین است، باید در آن حوادث متوجۀ ارادۀ الهی بود و هرکس در صدد معنابخشیدن به خود میباشد باید برای حضور در آن حادثه خود را ذیل ارادۀ الهی تعریف کند و در آن راستا به دنبال معنا باشد و به غایتی که در آن رخداد تاریخی پیش آمده فکر کند.» میشود بگویید چه حوادثی در حوزه علمیه الان رخ میدهد که از اراده اشخاص نیست و به اقتضای زمان روی می دهد و طلاب باید خودشان را در ذیل ان اراده الهی قرار دهند؟ روحانیونی هستند که اینطور می باشند ولی حوزه هم آیا اینگونه هست؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! انقلاب اسلامی نمونۀ بارزی از همین رخداد است که حضرت روح الله «رضواناللهتعالیعلیه» به عنوان فرزند اصیل حوزههای علمیه در مواجهه با جهان جدید و در بستر قرآن و روایات به ظهور آوردند و در اکنون تاریخی ما نیز فرزندان حوزههای علمیه سعی دارند از تاریخی که تنها حوزهها در حدّ سؤال از احکام فردی مورد رجوع بودند، به سوی تاریخی قدم گذارند که انسانها خودشان برای خودشان مسئله شدهاند و این با نور قرآن و روایت میتواند تا مرز حضور در هویت قدسی انسان محقق شود و بنده با چنین نگاهی فعالیتهای حوزههای علمیه را رصد میکنم بخصوص با طلبههای جوان. و البته معلوم است که این تغییر به سادگی انجام نمیگیرد ولی جهتگیری حوزههای علمیه بحمدالله به سوی حضور در شرایطی است که بشر امروز بدان نیاز دارد. مهم آن است که ما با نگاه تاریخی به آنچه در حوزههای علمیه در حال وقوع است؛ نظر کنیم و اگر انتقادهایی هم مطرح میشود به جهت انتظارها و ظرفیتهایی است که بحمدالله در حوزههای علمیه وجود دارد. موفق باشید
سلام استاد: ان شا الله خدا به شما عزت دو دنیا دهد. در دوران دانشجویی به یک خودآگاهی نسبت به آنچه هستم آنچه باید باشم و مسیری که باید طی کنم داشتم حتی خطاها و اثرات آن بر مسیرم را به الطاف حضرت حق متوجه می شدم. هر زیارت مشهد برای من مملو بود از حس آرامش و حتی توبیخ از ترک فعل ها و خطاها و البته دریافت های معنوی که مقداری از آنچه باید طی کنم را پیش رویم قرار می داد و نگاه امام رضا و هدایت ایشان برایم بسیار آشکار بود و رزق های مشهدم در سال زیاد بود. مدتی است خودآگاهی که داشتم از بین رفته است و گویا در بیابان تاریکی قدم می گذارم که نمی دانم هر قدم مرا از مقصد دور کرده یا نزدیک. آنچه قبلاً دریافتم دیگر نیست مثل همان علم حضوری که شما در مباحثتان مطرح می کنید. رزق مشهدم کم شده است و دیگر نه تنها از آن دریافت ها و رزق های معنوی خبری نیست و آن حس آرامش بعد از حرم و مشهد وجود ندارد بلکه هر بار که برای زیارت به مشهد می رویم یک اتفاقی ناراحت کننده می افتد که حس و حال و فرصت زیارت را از ما می گیرد. و این داستان هر باز تکرار می شود من به هر دری زده ام و از هر چه فکر می کردم خطا بوده توبه کرده و از امام رضا عذرخواهی کرده ام اما این گره انگار کور تر می شود خواهش می کنم اگر می توانید راهنمایی ام کنید
باسمه تعالی: سلام علیکم: همیشه در مسیر رجوع به حضرت محبوب همینطور است که نفحات و خطورات معنوی ابتدا میآیند تا ما را تشویق کنند به سوی معارفی که باید درک کنیم. معارفی که آن احوالات را برای ما نهادینه میکند و از این جهت اگر با معارف توحیدی و تدبّر در قرآن کار را ادامه دهیم، آن احوالات با حالتی بسی عمیقتر به سراغ انسان میآید و در واقع حکم «مما کسبت» پیدا میکند. موفق باشید
سلام علیکم: خداوند بصیر است. آیا میشود گفت که بینایی بنده تجلی بصیر است؟ با تشکر!
باسمه تعالی: سلام علیکم: حتماً همینطور است. به گفتۀ علامۀ طباطبایی اگر خود خداوند بصیر نبوده باشد و بصیربودن برای خودش معنا نداشت، چگونه از آن آگاهی داشته است که به بندگان عطا کند؟ موفق باشید
سلام استاد گرامی: آیا میتونیم حضرت محمد رو در نظرمون مجسم کنیم. با توجه به اینکه ایشان انسان کامل است و ظهور و تجلی الله است. انگار داریم با خود خدا حرف میزنیم با حالا با خدا حرف بزنیم. نه اینکه داریم با حضرت محمد حرف میزنیم. مثلا در ذهن بگیم من فدای تو بشم در این کار منو راهنمایی کن. ولی میدونیم که اون خدا هست ولی نیست و حضرت محمدم هست. یعنی چون یکی شدن روحشون. در واقع اینجوری موقع حرف زدن با ایشون خود خدا مخاطب انسان و روبروی انسانه. نمیدونم تونستم منظورم رو برسونم؟ بالاخره روح محمد و خدا که از هم جدا نیست که با خدا جداگانه حرف بزنیم. نمیدونم چرا من اینجوری تصور میکنم و با خدا به این روش حرف میزنم. با توجه از شناختی که از دین پیدا کردم طی سالیان. شاید اشتباهه. من امکان دیدن استاد حضوری ابدا ندارم، که کارم اینطور بسیار راحت تر میشد. هر چه خودم تفکر کنم یا کتابی بدستم برسد. عذر میخام که وقتتون رو میگیرم. التماس دعا. خواهش میکنم بنده را دعا کنید تا به نتیجه برسم ان شاءلله
باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! مهم، مبنای توحیدی توجه به سیرۀ اولیای الهی است که همان انوار هدایت ربّ العالمین میباشد و میتوان در شخصیت آن عزیزان، راههای قرب الهی را پیدا کرد و در این رابطه است که در معرفی آنان گفته میشود «هُمُ السّبیل» آنان راههای رجوع به خداوندند. عرایضی در این رابطه در کتاب «مبانی نظری و عملی حبّ اهل البیت» همراه با شرح صوتی آن شده استhttps://lobolmizan.ir/book/82?mark=%D8%AD%D8%A8. موفق باشید
سلام استاد: تشکر از این که وقتتون رو به پاسخ سوالها اختصاص میدید. بعد از جلسه اخیر شما در مورد بانو امین، یه سوال بسیار جدی مطرح شده که چه طور بانو امین در تفکر شما پیدا میشه در حالی که هیچ جای دیگری این بانو امین دیده نمیشه و خیلی خوش حالیم که شما عظمت ایشون را متذکر میشید. میشه کمی بیشتر از این بنیان فکری بفرمایید؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: «ای بسا شاعر که بعد از مرگ زاد». در نگاه هرمنوتیکی که نظر به تاریخی است که از دیروز تا اکنون و فردا، ما را در برگرفته؛ اندیشیدن و اندیشه اقتضاء میکند که با نگاه هرمنوتیکی در دیروز اصیل خود حاضر باشیم تا در اکنون و فردای خود به صورت حضوری حاضر گردیم و راز نظر به بانو امین بر این اساس است. و در این رابطه در سالهای گذشته عرایضی شده
https://lobolmizan.ir/search?search=%D8%A8%D8%A7%D9%86%D9%88%20%D8%A7%D9%85%DB%8C%D9%86&tab=sounds و http://cdn.lobolmizan.ir/uploads/old/media/J2B_Banoo_Amin_1_(Negahe_hermenotik_be_banoo_amin)_lobolmizan[H].mp3
اتفاقاً در آخرین جلسه که رفقا در رابطه با نظر به کتاب «نفحات الرحمانیه» داشتندhttps://eitaa.com/ziafat_andishe/1438 نکاتی مطرح شد که انسان احساس میکند حقیقتاً آن جلسه مصداق روشنی از نگاه هرمنوتیکی به آن اثر نفیس بود. پیشنهاد میشود آن جلسه با دقت و بیش از یکبار مدّ نظر قرار گیرد تا معلوم شود چگونه میتوان حتی از یک جملۀ آن بانوی بزرگ، روحی را احساس کرد که حکایتی دارد. خدا را شکر که رفقا به چنین امری ورود کردهاند. موفق باشید
با سلام و ادب خدمت استاد طاهرزاده: سوالی که برای بنده پیش آمده بود این که با توجه به روایت «لاَ يُقَاسُ بِآلِ مُحَمَّدٍ صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَيْهِمْ مِنْ هَذِهِ اَلْأُمَّةِ أَحَدٌ وَ لاَ يَسْتَوِي بِهِمْ مَنْ جَرَتْ نِعْمَتُهُمْ عَلَيْهِ أَبَدا» از امیرالمومنین (ع) اینکه حضرت عالی بعضا در سخنان خود بعضی از موضع گیری ها و رفتار اهل بیت رو با رهبری یا امام خمینی مقایسه میکنید و یا از اصحاب ابوذر رو با حاج قاسم سلیمانی مقایسه میکنید از چه دیدگاه است؟ با تشکر از شما
باسمه تعالی: سلام علیکم: به همان جهت که در آینۀ شخصیت اولیای الهی که اصلِ حقیقت انسانیت هستند، میتوان اندازۀ هرکس را معلوم کرد. زیرا ملاک، انسانهای کامل هستند و اینکه فرمود هیچکس را نباید با آنان قیاس کرد؛ به آن معناست که بخواهیم آن افراد دیگر را در حدّ آن انسانهای کامل قرار دهیم. وگرنه اساساً همه باید خود را و جایگاه خود را در نسبت با اولیای معصوم بسنجند که چه اندازه از آن عزیزان دور و یا چه اندازه به آنان نزدیکاند. موفق باشید
بسمه تعالی. سلام علیکم: ای ایران؛ نوحه عاشورای حسینی در ایران چه رازیست که حضرت روح الله فرمود: ایران موجودیست الهی که بر بال فرشتگان نشسته است؟ و این ایران چه عهدی با حسین علیه السلام دارد که اینگونه در تاب و تب مقاومت و هجوم همه جانبه و عزت نمائی رخ می نمایاند؟ و این ایران چه عهدی با جان ها بسته است که خامنه ای عزیز در شب عاشورا با یاد «ای ایران» عزای حسین علیه السلام را زنده میدارد؟ و جان خود را می طرواد؟ امروز همه ی اسلام در حرم جمهوری ایران است. و ایران، حسین است، حیدر است، و تمام شریعت محمدی صلی الله علیه و آله است و در نهایت، زمینه ساز حضور حضرت حجت عجل الله تعالی است. امروز شیدای غدیر یعنی ایران. عزای حسین یعنی ایران؛ و مدیحه ی ایران مدیحه ی حسین است. و چه زیبا رهبر معظم انقلاب مجلس عاشورائی را با نام ایران نور بخشید و سینه زنان نوای «ایران» را در چشم جهانیان عَلَم کرد.
باسمه تعالی: سلام علیکم: همانطور که در پاسخ به سؤال شمارۀ 40272 عرض شد حقیقتاً این ایران همان امّ القرای جهان اسلام شده است و در این رابطه خوب است به «نقش ایران شیعی در آیندۀ جهان» اندیشید از آن جهت که رخداد تجاوز رژیم صهیونی و آمریکا به ما، پنجرهای شد برای آنکه ما شیعیان، بهخصوص ما ایرانیان، جهان مدرن را درست بفهمیم، جهانی که تا دیروز با نوعی شیفتگی به آن مینگریستیم. در حالیکه امروز متوجه شدهایم جهان در وضعیت جدیدِ خود متوجۀ جایگاه تاریخی ایرانِ مرتبط با نهضت اباعبدالله «علیهالسلام» شده است تا آنجایی که همه میدانند آیندۀ جهان به نقش ایران در بستر انقلاب اسلامی پیوند خورده است و در این راستا و با توجه به این حضور که سیرۀ حضرت سیدالشهداء «علیهالسلام» مدّ نظر است، مردم ما در میدان مقابله با استکبار حاضر شدهاند که نوعی آمادگی است برای حضور در جهانی غیر از نظم جهانی موجود. امری که رهبر معظم انقلاب متذکر آن می باشند و میفرمایند: «دشمن در دشمنی و نقشهکشی خود جدّی است، ما هم در مقابله با دشمن به شدت جدّی هستیم.» موفق باشید
سلام و عرض ادب: وقتتون بخیر. استاد خواستم راهی پیش پای من بگذارید. این مرض خودبرتربینی و عجب و تکبر دارد کار دستم میدهد. هرکاری که میکنم غرور مرا میگیرد و چنان در اعماق وجودم احساس رضایت دارم (که خدا من را برای اینکار انتخاب کرده) که نگویید و نپرسید. هیچ راهکاری برای درمانش جواب نداده تاحالا. یعنی زباله هارو جمع کنم یا همه داشته هایم را فضل خدا بدانم و... باز آن ذلت را در وجودم نمی یابم. حتی به ممکن الوجود بودنم، به فانی بودنم و به اینکه هیچ چیز در این عالم به دست من نیست هم فکر میکنم ولی باز انگار خودم را خیلی قبول دارم و خیلی روی خودم حساب باز کردم. این زخم کهنه شده؛ دوسال پیش که هنوز وارد دانشگاه نشده بودم خدمتتون رسیدم ولی درمانش رو جدی نگرفتم و الان خوفی در وجودم هست. انگار جملاتی هم که اینجا مینویسم بوی خودنمایی میدهد. حس میکنم که میخواهم به شما اثبات کنم که منم شخص خاصی هستم. این افکار واقعا آزاردهنده است. مخصوصا بعد از قبول شدن در دانشگاه، تعریف خانواده و اطرافیان شروع شد و شکست نفسی هم در این موارد فایده نمیکند. یعنی شکسته نفسی که میکنم با خودم میگویم: من چه انسان بزرگی هستم که شکست نفسی کردم یا خدا چقدر من رو بنده خوبی میدونه که بهم توفیق شکسته نفسی داده! و این قضیه بینهایت ادامه دارد. معراجالسعاده رو ورق زدم و درمانش رو نگاه کردم ولی خود خواندن این کتاب برای من منشأ خودبرتر بینی شده. (حقیقتا ترسم این هست که با وجود این صفات بسیار زشت، نتونم خودم رو به جمع حاجیزاده ها برسانم. به خدا خیلی اشک ریختم که از این وضعیت در بیام. یه وقت خدایی نکرده خودم رو بهتر از افراد دیگه، مخصوصا اونایی که در ظاهر متفاوت اند نبینم). لطف کنید در این زمینه راهنمایی ام بفرمایید. با تشکر.
باسمه تعالی: سلام علیکم: تا حدّی میتوان گفت این حالت، در ابتدای امر طبیعی است و در ادامه در نسبتی که با دیگر انسانها و مسائل اصیل انسانی قرار میگیریم، مییابیم که «بی عنایات حق و الطاف حق / گر ملک باشد سیه باشد ورق» آنجایی که انسان مییابد حقیقت بلندتر از آن است که انسان، خودش بتواند با آن نسبت برقرار کند و آن را در حرکات و کلماتش به ظهور آورد بخصوص آنگاه که تلاش کند نسبتی با قرآن و روایات برقرار کند و بخواهد به جای آموختن معانیِ آن کلمات، به اشارات آن نایل شود. اینجا است که مییابد حتی «کز بهشت آدم به یک تقصیر بیرون میکند» که آن بهشتِ درک اشاراتی است که کلام الهی و سخنان اولیای الهی به پیش میآورد و لذا قصه، قصۀ او میشود که به خود خواهد گفت: «آنقدر ای دل که توانی بکوش / گرچه بهشتاش نه به کوشش دهند». موفق باشید
استاد عزیز سلام: وظیفه چیست؟ چه باید کرد؟ آوینی ها کجا هستند؟ سخنی کوتاه با دوستان انقلابی دوستان عزیز دغدغه تان بجا. اما بر فرض پذیرفتیم که پذیرش توقف توسط ما نباید صورت میگرفت، حالا ما چه کار کنیم؟ می دانیم آتش بس نقشه فریبکارانه است؟ آیا کفن پوش بیاییم داخل خیابان؟ تجمع کنیم؟ اینک چه کنیم؟ عزیزان من! اشتر چرا اشتر شد؟ چون در خیمه معاویه، می توانست ده قدم برود و کار معاویه را تمام کند اما ولایتمداری اش باعث شد عقب بیاید و نهایتا جنگ سراسر پیروزی را با شکست عوض کردیم، حال سوال اینجاست: آیا می شود بگوییم چرا مالک اطاعت کرد؟ آیا تقصیر مالک بود؟ چرا آن ده قدم را نرفت؟ اگر می رفت ما پیروز میشدیم، مالک را ولایت پذیریش مالک کرد، حتی آنجا که می دانست نظر خودش و مولایش ادامه جنگ است اما بدلیل وجود خرس خاله ها در قامت خواص و تاثیرگذاری بر مردم در بزنگاه تصمیم، مالک تسلیم حرف مولایش شد.. ما که مالک نبودیم، ماکه دم در خیمه معاویه و اسرائیل نبودیم که در بحبوهه جنگ تصمیم بگیریم، ما در خانه خود نشسته بودیم و فیلم سینمایی نبرد اسرائیل و ایران را می دیدیم، با این حال هم برخی نمی خواهند اطاعت مولا کنند اگر مالک بودیم و دم در خیمه معاویه بودیم چه؟ آیا بر می گشتیم؟ یا اینکه بی تفاوت نسبت به مولایمان به هجوم ادامه می دادیم؟ اینجاست که تفاوت ها رقم می خورد اما اینک وظیفه ما چیست؟ رهبر عزیز انقلاب همه چیز را در تاریخ ۲۸ خرداد در پیام تلویزیونی شفاف بیان فرموده، من و شما یک وظیفه داریم، فرماندهان یک وظیفه، دولت یک وظیفه، وظیفه بنده و شما را رهبر عزیز مشخص کرده خودش فرمود: «من به ملّت عزیزمان عرض میکنم همین آیهی شریفه را همیشه در نظر داشته باشید. زندگی بحمدالله به طور عادّی در جریان است. نگذارید دشمن احساس کند که شما در مقابل او میترسید، احساس ضعف میکنید. اگر دشمن احساس کند که شما از او میترسید، دیگر گریبان شما را رها نخواهد کرد. همین رفتاری که تا امروز داشتید، این رفتار را با قوّت ادامه بدهید. کسانی که امور خدماتی به عهدهشان است، کسانی که با مردم سروکار دارند، کسانی که امور تبلیغاتی و تبیینی بر عهدهشان است، کار خودشان را با قوّت انجام بدهند و ادامه بدهند و به خدای متعال توکّل کنند. وَ مَا النَّصرُ اِلّا مِن عِندِ اللَهِ العَزیزِ الحَکیم؛ و خدای متعال ملّت ایران را و حقیقت را و حق را، به طور قطع و یقین، پیروز خواهد کرد انشاءالله» می فرماید: همین رفتاری که تا امروز داشتید، این رفتار را با قوّت ادامه بدهید این یعنی چه؟ یعنی تا به امروز از رفتارتان راضی هستم اما کدام رفتار؟ نظامیان باید بجنگند، خوب فرمانده سپاه و نیروهای مسلح و ... باید این را درک کنند رئیس جمهور و دولت باید درک کنند رسانه، باید کار خودش را انجام دهد راهبران سیاسی باید درک کنند، خدماتی ها خدمت کنند، مبلغین تبلیغ و تبیین کنند در ادامه می فرماید: [اینها] کار خودشان را با قوّت انجام بدهند و ادامه بدهند و به خدای متعال توکّل کنند. وَ مَا النَّصرُ اِلّا مِن عِندِ اللَهِ العَزیزِ الحَکیم؛ بنظر می آید وظیفه امروز ما فقط روایتگری است ما آوینی می خواهیم وظیفه بنده و امثال بنده با وظیفه فرمانده نیروهای مسلح و رئیس جمهور تفاوت دارد چه کنم؟ چاره چیست؟ بنده الان در کسوت رئیس شورای امنیت ملی نیستم که دستور جنگ یا آتش بس بدهم بنده اکنون یک سرباز هستم که وظیفه ام را مولایم در پیام دوم تلویزیونی بیان کرده، تبیین تبیین تبیین. در جای دیگر از همین سخنرانی میفرماید: من انتظار دارم که صاحبان فکر و صاحبان بیان و قلم، بخصوص مرتبطین با افکار عمومی جهانیان، این معانی و این مفاهیم را بیان کنند، تبیین کنند، برای مخاطبین روشن کنند، اجازه ندهند که دشمن با تبلیغات فریبکارانهی خودش حقیقت را دگرگون جلوه بدهد کدام معانی و مفاهیم؟ پاسخ مولا: حادثهی تهاجم ابلهانه و خباثتآلود رژیم صهیونیستی به کشورمان ــ در حالی رخ داد که مسئولین دولتی با طرف آمریکایی به طور غیر مستقیم و باواسطه مشغول مذاکره بودند؛ هیچ موضوعی از سوی ایران وجود نداشت که نشانهی این باشد که یک حرکت نظامی یا یک حرکت تندی و سختی وجود دارد. پس ما آوینی می خواهیم و آوینی و آوینی... فرمود: من به ملّت عزیزمان عرض میکنم همین آیهی شریفه را همیشه در نظر داشته باشید و لا تَهِنوا وَ لا تَحزَنوا وَ اَنتُمُ الاَعلَونَ ان کُنتُم مُؤمِنینَ» اگر واقعا مومن به انقلاب و اسلام و امام هستید نترسید و غصه نخورید چون شما برتر هستید دائما این آیه را در نظر داشته باشد که حزن معنا ندارد. نه پیش از رهبر نه عقب تر از رهبر.
باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر میآید با توجه به سومین پیام تلویزیونی رهبری خطاب به ملت ایران در پی تهاجم رژیم صهیونی، دغدغههای جناب عالی منتفی باشد. جناب آقای وحید جلیلی با نگاهی بسیار دقیق موضوع حضور ما در آینده تاریخی مان را متذکر میشوند. https://eitaa.com/jalili_vahid/260 موفق باشید
سلام: طاعات قبول. مجددا به خطبه شعبانیه رجوع داشتم و باز با «الورع عن محارم الله» با عنوان افضلالاعمال روبرو شدم. بیشتر دنبال این هستم که با این ورع چگونه در این تاریخ مواجه شویم؟ کتاب رمضان دریچه رویت رو سال پیش و سالهای پیش مطالعه کردهام، اما انگار باید با صحبت شما متذکر ایمانی پس از ایمان دیگر شد. و با نظر به سید حسنها و حاج قاسمها باید این ورع را جست. از طرفی عجیب متذکر صحبتهای اخیر در رابطه با ایمان هستم. چه در جلسه تفسیر سوره بقره چه در جلسه حضرت نرجس خاتون. ایمانی بس عجیب و بس استوار و گویا تنها به قامت انسان امروز میآید. یاعلی مدد
باسمه تعالی: سلام علیکم: همانطور که در کتاب «رمضان، دریچۀ رؤیت» در رابطه با پاسداشتِ ایمان عرض شد؛ آری! راه، بسی باریک و حساس است و از این جهت پیامبر خدا «صلواتاللهعلیهوآله» در جواب مولایمان حضرت علی «علیهالسلام» که بنا داشتند در ظریفترین حضور نسبت به ایمان حاضر شوند، متذکر «ورع» به معنایی شدند که عرض شد یعنی «یک چشمزدن غافل از آن یار نباشید / شاید که نگاهی کند، آگاه نباشید». و این یعنی هجرت از اصالت ماهیت و خود را در میدان «وجود» حاضرکردن، که سراسر حقیقت است در عین شدت و ضعف. و این یعنی مناجات شریف «ابوحمزه» و عرایضی که در رمضان سال گذشته تحت عنوان «حقیقت ایمان در منظر امامان معصوم «علیهمالسلام» و عرفا» شد. موفق باشید
https://lobolmizan.ir/sound/1476?mark=%D8%A7%D8%B9%D8%AA%DA%A9%D8%A7%D9%81#sound-row-5090
با سلام و وقت بخیر: ببخشید من معلم دبستان دخترانه دور دوم (پایه ششم) هستم که این شغل را با هدف تربیت نیرو برای امام زمان (عج) انتخاب کردم. سالهای اول تدریس ام هست و تجربه کمی دارم ولی دوره هایی گذراندم که مفید بوده. همه می گویند معلم مقتدر مهربان باش و لازم نیست عصبانی و بد اخلاق باشی ولی در عمل سر بچه ها داد می زنند و به بچه ها اخم می کنند و به آنها تند می شوند و بازخواست می کنند. می گویند باید همیشه با نگاه بدبینی به بچه ها نگاه کنی و حرفهایشان را باور نکنی و بدانی آنها دنبال از زیر کار در رفتن هستند و به عبارتی در دل و زبان باید به آنها تهمت بزنی و ... خلاصه کلی گناه بکنی تا بچه ها را مدیریت بکنی. به نظر شما آیا این روش ها صحیح است؟ اگر نه جایگزین این رفتارها چه باید باشد تا بتوان هم به بچه ها سخت گرفت و هم گناه نکرد؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! معلم باید مقتدر و مهربان باشد و تا آنجا که ممکن است با احترام و مهربانی با نوجوانان برخورد شود. زیرا معلم، پیشوایی است تأثیرگذار و هرگز نباید از پیشوایی خود غفلت کند. در این رابطه عرایضی تحت عنوان «معلمی و پیشوایی نسل آینده» https://cdn.lobolmizan.ir/uploads/shakhsiatha/shahid_motahari/speech/UhX_Moalemi_va_pishvai_nasle_aeandh-1.mp3 شده است. خوب است به آن رجوع فرمایید. موفق باشید
دو رباعی در وصف کار بزرگ کاروان صمود: تقدیر بشر اگرچه استدراج است / اینبار قضا در پی یک حلّاج است / کشتیِّ صُمود میکشد ناز تو را / ای غزه جهان ما به تو محتاج است/ ______________________________________ از غربِ زمین مهر پدیدار شدست / انسان گویا لایق دیدار شدست / دریا! برسان به گوش امواج خودت / این کشتی نوح تازه بیدار شدست
باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! در مورد ناوگان صمود بهترین تعبیر همان است که فرمودید: «این کشتی نوح تازه بیدار شدست» و در این فضا و تاریخی که آغاز شده به لطف الهی همۀ هویت استکباری غرق میشود از آن جهت که مانع کسانی هستند که میخواهند شیر خشک کودکان شیرخوار را به آنها برسانند و اینان مانعاند. موفق باشید
سلام استاد: وقتتون بخیر. من مادری هستم که به تازگی پسر دو ساله خودم رو از دست دادم. میدونم این خواست خدا بوده و کاسه عمر پسر من همین دو سال بوده. میدونم وظیفه ام صبره ولی ازتون میخوام مصیبتی که برام پیش اومده رو از نگاه عرفانی و الهی بررسی کنید تا صبرش برام آسان تر بشه. دلم میخواد بفهمم نگاه خدا الان نسبت به من و زندگیم چیه در چه صورت خالقم ازم راضی میشه؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! آن پسر قبل از تولد این نوع زندگی را پذیرفته و متوجه باشید که به هیچ وجه نباید مرگ و زندگی را که در قبضه حضرت پروردگار است به امر دیگری نسبت دهید. خداوند میفرماید: «مَا أَصَابَ مِنْ مُصِيبَةٍ فِي الْأَرْضِ وَلَا فِي أَنْفُسِكُمْ إِلَّا فِي كِتَابٍ مِنْ قَبْلِ أَنْ نَبْرَأَهَا ۚ إِنَّ ذَٰلِكَ عَلَى اللَّهِ يَسِيرٌ * لِكَيْلَا تَأْسَوْا عَلَىٰ مَا فَاتَكُمْ وَلَا تَفْرَحُوا بِمَا آتَاكُمْ ۗ وَاللَّهُ لَا يُحِبُّ كُلَّ مُخْتَالٍ فَخُور» ۲۲ و ۲۳ سوره حدید. بنابراین همه آنچه در عالم و در جان انسانها پیش میآید از قبل تعیین شده است. و نیز به آیه ۶۰ سوره واقعه نظر کنید که میفرماید: «نَحْنُ قَدَّرْنا بَيْنَكُمُ الْمَوْتَ وَ ما نَحْنُ بِمَسْبُوقينَ». میماند که شما با صبر و انس با او در کنار مزارش – اگر بتوانید روزهای دوشنبهها و یا شب جمعه و یا روز جمعه- در کنار مزارش حاضر باشید و با قرائت فاتحه و آیت الکرسی و ۳ مرتبه و یا ۷ مرتبه سورۀ «قدر» و یک مرتبه سوره یاسین را در حدّ توان بخوانید و به او کمک کنید؛ او نیز برای شما دعا میکند و برایتان مؤثر خواهد بود. موفق باشید
📌متن پرسش👇 همزمان با ماهگرفتگی بزرگ ۱۶ شهریور ۱۴۰۴ (۷ سپتامبر ۲۰۲۵) راهنمای معنوی و مراقبتی در شب ماه خونین در شب یکی از پرقدرتترین و عمیقترین ماهگرفتگیهای سال، که قرص ماه در حضیض مداریاش قرار گرفته و سراسر در تاریکی و سرخی فرو میرود، تنها تماشای این پدیده کافی نیست؛ این لحظات، فرصتی طلایی برای اتصال با خالق هستی، پاکسازی انرژیها، و بازتنظیم روح و جسم است. در ادامه نکاتی مهم و توصیهشده برای این ساعات ویژه آورده شده است: دعا، ذکر و نیایش را فراموش نکنید در این ساعات نورانی که آسمان در حال دگرگونی است، گفتن اذکار از جمله: «اللهم صل علی محمد و آل محمد» «لا حول و لا قوه الا بالله العلی العظیم» میتواند تاثیرات عمیقی در روح، قلب و حتی انرژی اطراف شما داشته باشد. شکرگزاری از خداوند متعال بابت نعمتهای بیشمار نیز درهای رزق و آرامش را بر شما میگشاید. این لحظات، بهترین زمان برای اتصال قلبی به منبع لایزال الهی است. پرهیز از خوردن، نوشیدن و خوابیدن در طول زمان ماهگرفتگی (حدود ۳ ساعت)، توصیه شده که از غذا خوردن، نوشیدن و حتی خوابیدن خودداری شود. این کار نهتنها از نظر متافیزیکی مفید است، بلکه به تمرکز انرژی بدن بر تطهیر و بازسازی کمک میکند. دود کردن اسپند، کندر و نمک سنتی این مواد با خاصیت پاککنندگی انرژیهای منفی، کمک میکنند تا فضای خانهتان از هرگونه ارتعاش منفی پاک شود. بهتر است این کار را پیش از شروع ماهگرفتگی انجام دهید. از میدانهای مغناطیسی و وسایل الکترونیکی دوری کنید در این مدت، پرهیز از استفاده از موبایل، وایفای، تلویزیون و سایر دستگاهها توصیه میشود. بدن در چنین حالاتی بسیار حساس است و میدانهای الکترومغناطیسی ممکن است توازن انرژی آن را بر هم بزنند. از خانه خارج نشوید؛ در محیطی آرام بمانید ماهگرفتگی انرژی زیادی آزاد میکند که ممکن است برای برخی افراد سنگین یا مخرب باشد. بهتر است در خانه بمانید، در محیطی امن و آرام، تا این تغییرات انرژی به نرمی از شما عبور کند. از نگاه مستقیم به ماهگرفتگی پرهیز کنید تماشای مستقیم ماهگرفتگی (بهویژه هنگام گرفت کامل) برای افراد حساس توصیه نمیشود. اگر علاقهمند به مشاهده آن هستید، پیشنهاد میشود فیلم یا پخش زنده آن را ببینید. زنان باردار و زائو به هیچ وجه ماه را نگاه نکنند ... (خلاصه) سلام استاد بزرگوار در رابطه با این متن که از سوی یکسری کانال ها در حال انتشار است از شما پرسش داشتیم راجع به صحت این مطالب
باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده در این رابطه نظر خاصی ندارم. ولی همینکه در دستورات دینی موضوعِ وجوب نماز آیات در این رابطه ها در میان است؛ حکایت از آن دارد که باید نسبت به موضوع، حساس بود و با نماز و اذکار و آیات قرآنی که در همان نماز مطرح است، حضور خود را در چنین شرایطی به حضوری خاص تبدیل کرد و ساده و سرسری از چنین پیشامدهایی عبور نکرد. موفق باشید
سلام بر استاد گرامی: موضوعی در بحث انتخاب همسر ذهن بنده را درگیر کرده است: در انتخاب همسر، چه مواردی باید مورد توجه قرار گیرد و از چه مواردی باید چشم پوشی کرد؟ برای مثال مصداقی را عرض میکنم: فرض کنید که با فردی که در عرف ما شل حجاب تلقی میشود، بتوان انس مطلوبی گرفت. در این مورد چه مقداری به حجاب فرد و چه مقدار به آن انس مطلوب باید پرداخت؟ کما اینکه امر ازدواج با اهل کتاب (بدونِ شرط مسلمان شدن) در شریعت وجود دارد و آن خانمِ اهل کتاب به شریعتی جز اسلام عامل است. آن خانم، قطعا حجاب شرعی اسلام را ندارد و نماز و روزهٔ اینچنینی هم بجا نمی آورد. در اینجا چیزی که برای بنده روشن شده این است که اگر شریعتِ خانم ملاک بود، چنین مجوزی نباید در دین میبود ولی انگار چیز دیگری درکار است. ظاهرا انتخاب همسر چیزی فراتر از کنجکاوی در شریعت طرف مقابل است. حالا میخواهم درگیر تعصبات یا روشنفکری های بیخود نباشم و از دید روشنی با قضیه روبهرو شوم. زاویه دید درستی نسبت با این پدیده میخواهم داشته باشم. لطفا بنده را راهنمایی کنید. با تشکر🌹
باسمه تعالی: سلام علیکم: بحث در هم کفوبودن است و اینکه هر دو در افقی که پیش آمده، حاضر باشند و از این جهت به هر حال برای انتخاب همسر باید فردی مدّ نظر باشد که مقیّد به احکام شرع باشد. در مورد آیۀ ۵ سوره مائده که میفرماید: «الْيَوْمَ أُحِلَّ لَكُمُ الطَّيِّباتُ وَ طَعامُ الَّذينَ أُوتُوا الْكِتابَ حِلٌّ لَكُمْ وَ طَعامُكُمْ حِلٌّ لَهُمْ وَ الْمُحْصَناتُ مِنَ الْمُؤْمِناتِ وَ الْمُحْصَناتُ مِنَ الَّذينَ أُوتُوا الْكِتابَ مِنْ قَبْلِكُمْ إِذا آتَيْتُمُوهُنَّ أُجُورَهُنَّ مُحْصِنينَ غَيْرَ مُسافِحينَ وَ لا مُتَّخِذي أَخْدانٍ وَ مَنْ يَكْفُرْ بِالْإيمانِ فَقَدْ حَبِطَ عَمَلُهُ وَ هُوَ فِي الْآخِرَةِ مِنَ الْخاسِرينَ» عنایت داشته باشید که در ابتدای آیه فرمود: «الیوم» نظر به شرایطی که اسلام در آن زمان و در آن تاریخ سیطرۀ تمدنی پیدا کرده و از این جهت ازدواج با اهل کتاب نوعی حاضرکردن آنان در میدان اسلام است. که بحث آن در شرح آیه مذکور شده است. موفق باشید
با سلام و احترام: کشته شدن انسان های بی گناه (کودکان در هیچ مرام و مکتبی گناهی ندارند) چه در ایران و اسرائیل را چگونه می توان توجیه کرد؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: در شهادت مظلومین، حکمتی هست ماورای آنچه که ظالمان گمان میکنند خودشانند که قدرت شهادت مظلومین را دارند و در نتیجه باید به این نکته فکر کرد که فرمودهاند: «صد هزاران طفل سر ببریده شد / تا کلیم الله صاحبدیده شد». موفق باشید.
با سلام خدمت استاد عزیزم: در رابطه با متن زیر که از جزوه فص محمدی (صلی الله علیه و آله وسلم) میباشد سوالی دارم. 👇 «پس حق تعالى، متأخّر از وجود عبد است و همین حق متأخّر، عین حقى است كه عبد او را در قبله خويش به نظر فكرى خود يا به تقلیدش از ديگری خلق مى كند. اين حق متأخّر، إله معتقَد است. يعنى معتقَد عبد مصلِّى است.» سوالم این است که آیا باید با قوه خیال صورتی را در پیش روی خود تصور کنیم و یا اینکه این إله معتقَد طور دیگری تجلی میکند؟ با تشکر از زحمات استاد عزیزم!
باسمه تعالی: سلام علیکم: بحث در نوع معرفتی است که نسبت به حضور خدا برای مصلی پیش می آید و لازم نیست موضوع خیال و تصور خیالی مطرح باشد. موفق باشید
سلام استاد: بیش از ۱۰ سال است که با مباحث جوع و روزه و رمضان مأنوس هستم. و از برکات آن غافل نبودم. اما امسال تازه در آستانه ۳۷ سالگی به لطف خدا موفق شدم ماه رمضان کمی کمتر بخورم و بعد هم ناهار را از زندگی حذف کنم و با غذای بسیار سبکی جای آن را پر کنم. خدا می داند چه برکات و نکاتی برایم آشکار شده. روشن شد یکی علت های عقب ماندن و درجا زدن هایم چیست. روشن شد یکی از علت هایی که همچون عوامل طاحونه سال ها به دور خودم می چرخیدم چه بود. فهمیدم «تا شکم دائر است دل بائر است». فهمیدم ریشه مشکلات جسمی و روحی ام در کجاست. البته هنوز در آغاز راه هستم. و به تعبیر حضرتعالی در شرح غزل های حافظ باید ذره ذره انانیت را ذوب کرد. هر چند خیلی دیر به این نقطه رسیدم ولی از فضل الهی هم نومید نیستم. استاد کتاب تذکرةالاولیاء جناب عطار عجب دریای طوفانی و موّاجی است! عجب غوغایی است! چه عزم های عظیم و بزرگی در عالم انسانی تولد یافته و ما خبر نداشتیم. جناب عطار عجب انسان رند و فرهیخته و وارسته ایست. با مطالعه این کتاب واقعاً در جان انسان «عزم و اراده» تجلی و نزول پیدا می کند. و به تعبیر جناب عطار در مقدمه حکیمانه و حیرت انگیزش در کتاب مذکور:« این کتابی است که مخنثان را مرد کند و مردان را شیرمرد کند و شیرمردان را فرد کند و فردان را عین درد کند...» سپاس از توجهی که به این اثر گرانبها دادید و التماس دعا. عذرخواه و شرمسارم.
باسمه تعالی: سلام علیکم: در همین رابطه است که حضرت پروردگار در قرآن کریم مجید میفرماید: «وَالَّذِينَ جَاهَدُوا فِينَا لَنَهْدِيَنَّهُمْ سُبُلَنَا وَإِنَّ اللَّهَ لَمَعَ الْمُحْسِنِينَ» آری! راههایی در پیش است که با تلاش برای رجوع به خداوند، حضرت ربّ العالمین مقابلِ ما میگشاید و نمونههای آن همان نکاتی است که فرمودید. موفق باشید
