بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان
آرشیو پرسش و پاسخ ها
تعداد نمایش
شماره پرسش:
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
40121

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام استاد: زیارتتون قبول. استاد برای رقیق شدن قلب و جاری شدن اشک چه راهکاری میتونم پیش بگیرم؟ از شدت بغض خیلی اوقات گلودرد می‌گیرم ولی جاری شدن اشکام و خالی شدن دلم هیهاته.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: هر اندازه قلب متوجه حقایق عرشی شود جان در طلب حضور در آن حقایق در مقام عرشی اشک را وسیله چنین حضوری می‌کند و از این جهت نظر به شهدای عزیز و سیره آنانی که راه را به سوی حقیقت طی کردند در این مورد نقش آفرین است. موفق باشید 

40097

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

میگن روزی دست خداست و خدا مومنین را بیشتر دوست دارد پس چرا وضع کشورهای غیر مسلمان بهتر است؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر می‌آید نمی‌توان در این رابطه یک قاعده‌ای را شکل داد. آیا آنچه در کشورهای استعماری به چشم می‌خورد، رزقی است که خداوند برای آنها رقم زده؟ و از آن طرف آیا استدراجی در میان نیست؟ که البته بحث آن مفصل است. خوب است در رابطه با رزق، سری به کتاب «جایگاه رزق در هستی» که روی سایت هست بزنید. موفق باشید

40851

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

با سلام و عرض ادب: استاد اینکه می‌گویند اگر نماز قبول نشود هیچ عملی قبول نمی‌شود، آیا با این آیه قرآن که «فمن یعمل مثقال ذره خیرا یره و...» که کوچکترین کار خیری پاداش و کمترین کار شری جزا دارد منافات ندارد؟ پس چگونه خداوند در قران اینگونه می فرماید؟ و تکلیف افرادی که بسیار دست به خیر هستند و ذاتا افراد خوبی هستند و نه اهل غیبت و نه تهمت و نه ظلم و.... ولی نماز نمی خوانند چه می شود؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همان یک ذرّه و اندازۀ کمِ خیر هم وقتی برای انسان در ابدیت کارساز است و نتیجۀ آن را مشاهده می‌کند که در بستر عبودیت حضرت حق انجام گرفته باشد که «نماز» نمادِ اصلی آن است. ولی چنانچه انسان‌ها کارهای خوبی از سر ترحم داشته باشند جهت آرامش روح خودشان، نتایجش را در همین دنیا می‌برند مگر آن‌که در بستر عبودیت و با انگیزۀ اطاعت از امر الهی انجام بدهند که این بدون حاضرشدن در میدان «نماز» محقق نمی‌شود. موفق باشید

40762
متن پرسش

سلام علیکم: استاد یه افراطی برام‌پیش اومده که براتون توضیح‌میدم تا راه برون رفتی برام‌ بفرمایید؛ بنده از شدت غرق بودن در لغو و سرگرمی ها وقتی مواجه شدم با مباحث دینی خود را غرق در معنویات کردم، و عملا باز هم غرق شدم. بقدری از دنیا بدی در ذهن برام شکل گرفت که دیگه نتونستم ازش استفاده کنم و تعبیر امیر المومنین از دنیا که فرمود دنیا نردبان خاکیست برام به حاشیه رفت و تمام میل هایم سرکوب ماند و نتوانستم اون هارو برای حرکت خودم بکار بگیرم. تا جایی که هیچ لذتی در هیچ بعدی از طبیعیات برام معنا نداشت. غذا خوردنم، خوابیدنم، ارتباط دوستانه ام و ... کلا بی لذت و حس حال خوب شد و تنها برای رفع و دفع نیاز بود. و اکنون شدم یک آدم بسیار گوشه گیر و از همه چیز زده شده که هیچ چیزی نمیتونه حرکتی درش بوجود بیاره و میل شدید به معنویات دارم اما پایی برای حرکت بسمتشون برام نمونده. از طرف دیگه هم میل های شدید به گناه برام شکل گرفته که مقابله باهاش برام بسیار سخته و زمانی که فکر می‌کنم می‌بینم این میل همان میل حلال بوده که الان سمت و سوی حرام گرفته. چکار کنم امیالم رو زنده کنم؟‌ چکار کنم بتونم به نیاز های زندگی طبیعیم پاسخ بدم؟ الان وقتی بخام جوابگو باشم نفسم پس میزنه و انزجار شدیدی دارم.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: این قاعدۀ حضور در مسیر دینداری است مسیری که هرگز بدون شیطان نیست و اساساً شیطان قسم خورده است در راهی که به سوی خداوند است به عنوان صراط مستقیم به حکم آن‌که گفت: «لَأَقْعُدَنَّ لَهُمْ صِرَاطَكَ الْمُسْتَقِيمَ» و از این جهت آری! «در جهان جنگ این شادی بس است / که بر آری بر عدو هر دم شکست» به این معنا که همواره ما با انواع هوس‌ها و میل‌های گناه‌آلود روبرو می‌شویم و همواره به حکم تقوا و خودنگهداری و پاسداری از ایمانی که بدان دل‌بسته‌ایم، وسوسه‌های شیطان را خنثی می‌کنیم و البته و باز شیطان و باز تقوا برای شکست او. و این است معنای زیباییِ زندگی. موفق باشید 

40530

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام علیکم: خدا قوت. بنده سالهاست که این پرسش به صورت اساسی در ذهنم وجود دارد و خواهش دارم که به زبانی ساده و صریح پاسخ دهید که بنده از پاسخ اطمینان پیدا بکنم و کاملا متوجه آن بشوم. می‌دانیم که رشد انسان بی نهایت است و حد توقف ندارد و از طرفی اهل بیت و انبیاء الهی علیهم السلام نیز انسان هستند، انسان متکامل، آیا اساسا ممکن است که به مقامات اهل بیت دست پیدا کرد دقیقا به همان کیفیت و شدت و مرتبه ی اعلی که آنها در آن هستند نه مرتبه ضعیف آن، و آیا دعا کردن و درخواست مصرانه از خداوند برای دست یابی به این مقامات اشکالی دارد یا خیر؟ اگر علمایی هستند که قائل هستند که می‌توان بدین مقامات رسید به همان کیفیت نام آنها را بفرمایید. خیلی ممنون از صبر و حوصله ی شما

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همانطور که آب، عین تری می باشد و نزدیک شدن به آب و بهره بردن از آب به معنی عین تری و عین رطوبت و عین آب شدن نیست؛ به حکم آیۀ ۳۳ سوره اجزاب خداوند اهل البیت را اراده کرده است تا در مقام طهارت باشند از آن جهت که هیچ نقص علمی و عملی در آنها نباشد تا دیگر انسانها سرگردان نگردند. آری! آنها از اختیار خارح نیستند و حفظ آن عصمت برای آنها واجب است که البته این سخت ترین کار می باشد. عرایضی در این رابطه در کتاب «مبانی نظری نبوت و امامت» شده است. کتاب روی سایت هست. موفق باشید

40438

ما و اربعینبازدید:

متن پرسش

سلام استاد: ببخشید منظورم به خودم هست کار به هیچ کسی ندارم و زیارت اربعین را منکر نیستم. من امسال هرکاری کردم که اربعین کربلا باشم راضی نشدم که برم، پیش خودم فکر کردم گفتم که چند بار رفتی کربلا و عهد بستی آدم خوبی بشی و مورد رضایت خدا و اهل بیت قرار بگیری ولی بدون هیچ تغییری که کرده باشی بازم همون گناه ها را تکرار کردی، هیچ معرفتی، هیچ پیشرفت معنوی نکردی، خوب چه فایده داره وقتی زیارت به قلب ما وارد نشده فقط خودمو خسته کردم. به کمیت نیست بلکه به کیفیت است.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: مهم آن است که ما در نسبت با حضرت اباعبدالله«علیه‌السلام» بخصوص در اربعین، خود را هرچه بیشتر بیابیم که چه باید بشویم. و معلوم است که شیطان در این راه بی‌کار و بی‌تلاش نیست. در رخداد اربعینیِ این سال‌ها بحث در حضوری است که ما را در جهانی دیگر حاضر می‌کند، جهانِ درک انسانیت انسان‌ها در جمع زائر و خادم؛ و این یعنی عبور از جهان خودبنیاد و نژادپرستانۀ غرب و غرب‌زدگان. این‌جا است که چنانچه بتوانیم در چنین میدانی که اربعین برایمان گشوده است وارد شویم، ارزش خود را دارد. عرایضی تحت عنوان «حضور در رخداد اربعینی اخیر و جابجایی قدرت جهانی» شده است، امید است مفید افتد. https://eitaa.com/matalebevijeh/20038  موفق باشید        https://eitaa.com/esharat/848

40415

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام استاد عزیزم. وقت بخیر. استاد من خیلی امیدوار بودم که ظهور در عصر ما اتفاق میفته و نبرد نهایی متصل به ظهور همین نبرد ما با اسرائیل خواهد بود. طبق آیات اول سوره اسراء. و فکر می‌کردم که ما نبردمون با اسرائیل همون مرحله دومی هست که آیات دارند میگن. ولی الان وقتی آیات رو میخونم متوجه میشم که ما همون مرحله اول نبرد با بنی اسرائیل هستیم. چون صراحتا آیات میگن که در مرحله دوم تعداد یهودی ها بیشتر خواهد بود و کلمه «بنین» رو قرآن میاره که به معنی فرزندان هست. در حالیکه الان جمعیت یهود از شیعه کمتره. پس ما در مرحله دوم نیستیم و اولیم. همچنین اینکه برخی میگن مرحله اول فساد و سرکوب بنی اسرائیل در زمان بخت النصر اتفاق افتاده به این نکته توجه نمی‌کنند که اولا بخت النصر شامل «عباد لنا» نمیشه و بخت النصر کافر بوده. و دوما آیات دارند درباره یک مسجد صحبت می‌کنند که در هر دو مرحله سرکوب توسط مسلمانان از قوم یهود پاکسازی میشه. در حالی که قبل از ظهور پیامبر ما مسجد نداشتیم و قرآن جای دیگه برای عبادتگاههای ادیان دیگه واژه های صومعه و.. رو بکار میبره. پس هر دو نبرد بعد از ظهور اسلام اتفاق میفته و سرکوب یهود توسط بخت النصر قبل از ظهور اسلام بوده و نمیشه که سرکوب اول رو به بخت النصر نسبت داد. مشکلی دیگه ای که هست این هست که فاصله مرحله اول و دوم هم کم نیست. چون آیه میگه شما بنی اسرائیل دوبار در سطح زمین (بین الملل) فساد می‌کنید و اگر عصر مرحله اول اگر ظهور حضرت مهدی باشه و ایشان ظهور کنند یهودی ها فرصت و امکان و توانایی فساد کردن رو در سطح بین المللی ندارند. بخاطر حاکمیت جهانی حضرت مهدی. پس بین مرحله اول و دوم فاصله زیادی هست. ضمن اینکه براه انداختن فساد در سطح بین المللی و فسادی این چنین سازمان یافته و جهانی شده بعد از یک بار سرکوب و پاکسازی مشخصا شاید دهه ها طول بکشه. علاوه بر اینکه افزایش جمعیت یهود و بیشتر شدنش از شیعیان با توجه به جمعیت خیلی کم الان شون هم شاید دهه ها طول بکشه و یا شاید یکی دو نسل. بنابراین ما در عصر ظهور امام زمان نیستیم متاسفانه. آیا این استدلال ها درست هستند استاد؟ خیلی ممنونم از پاسخگویی و راهنمایی تون

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همان‌طور که حجت‌الاسلام آقای دکتر مصطفی صادقی در کتاب تحلیل تاریخی نشانه‌های ظهور می‌فرمایند آیات و روایات مربوط به آخرالزمان و ظهور حضرت امام عصر «عجل‌الله‌تعالی‌فرجه» جنبۀ تأویلی دارد و تطبیق آن امور با آنچه با آن روبرو هستیم، کار آسانی نیست. موفق باشید

40300

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

با سلام و عرض ادب: بنده چند سالی است که سعی کرده ام پرهیزکاری پیشه کنم و در مقابل نفس خود جهاد پایداری انجام دهم. در این مسیر لحظات نابی را در مقابل خدا و اهل بیت حس کردم. اما در زمان های که نزدیکی زیادی را نسبت به خدا حس می‌کردم در یک سری آزمایش ها به گناه متمایل شدم. با اینکه آن گناه را انجام ندادم اما حس دور شدن از خدا در خود احساس کردم و به قول استاد طاهرزاده حس کردم درونم کدر شده است. می‌خواستم از استاد بخواهم کمک کنند در این لحظات برای دوری از گناه چه کاری انجام دهم و برای رفع این کدری چه کاری انجام دهم؟ تشکر

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: این یک قاعده است که قرآن از قول شیطان به ما متذکر می‌شود که شیطان گفت: «قَالَ فَبِمَا أَغْوَيْتَنِي لَأَقْعُدَنَّ لَهُمْ صِرَاطَكَ الْمُسْتَقِيمَ» بدین معنا که هرکس در صراط مستقیم به سوی پروردگارش رهسپار باشد بدون وسوسۀ شیطان نیست و این جا است که انسان امیدوار می‌شود که گویا در مسیر به سوی خدا می‌باشد که این احوالات و وسوسه‌ها به سراغش می‌آید و در نتیجه با جدیّت بیشتر و صبر و پایداری راه را ادامه می‌دهد. موفق باشید

37885

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام نظر شریف را در مورد این متن که در برخی وبگاه ها آمده است محبت کنید مرقوم بفرمایید به نام خداوند جان و خرد انتخابات روز جمعه ۱۵ تیرماه را با هیچ انتخاباتی قیاس نباید کرد. این انتخابات می‌تواند چیزی ورای رأی دادن به این یا آن نامزد یا به فلان رسم و شیوه سیاسی باشد؛ بلکه انتخاب میان بودن و نبودن ایران است. اکنون رأی می‌دهیم که آیا ایران بماند و بکوشد بعضی درد‌های مهلکی را که دچارش شده است درمان کند یا به راه وخیم‌تر شدن آن درد‌ها و گرفتاری‌ها و افتادن در ورطه‌های خطرناک جنگ و ویرانی برود. البته به دکتر پزشکیان از این جهت باید رأی داد که او شایستگی‌های بسیار دارد و به آنچه می‌گوید عمل می‌کند. در دوران وزارتش نیز به کار‌های مهمی، چون توسعه دوره‌های تخصصی و فوق تخصصی پزشکی و پیشرفت حوزه رادیودارو‌ها و توسعه بیوتکنولوژی (زیست فناوری) اهتمام موثر داشته است و اگر به ریاست جمهوری انتخاب شود می‌کوشد با همکاری اهل صلاح و تدبیر و مشورت با صاحبنظران و کارشناسان تا جایی که می‌تواند مشکلات را رفع کند ودرد‌های کشور را کاهش دهد. اما وجه مهمتر قضیه این است که رأی دادن به او رأی دادن به بقای ایران است. او گرفتار سودا‌ها و اوهام بیهوده‌ای که ایران را به سوی ورطه‌های خطر و تباهی می‌برد، نیست. رأی ندادن در این دور انتخابات را دیگر نمی‌توان مقاومت منفی خواند، زیرا نتیجه زودهنگام آن می‌تواند افتادن کشور به راه ستیزه‌ها و کشمکش‌های خطرناک و غفلت از گرفتاری‌ها و مشکلات و دوام پریشانی و فساد باشد. مردم ایران مسلما کم و بیش به این نکات توجه دارند و کاری نمی‌کنند که خدای ناکرده فردا در تاریخ بنویسند ایرانیان در سال ۱۴۰۳ چنان به دشمنی با خود و کشور خود برخاستند که گویی رسم و راه دوستی را از یاد برده و گم کرده اند. ولی چنین اتفاقی نخواهد افتاد، زیرا ایرانیان در تنگنا‌ها به کشور خود پشت نمی‌کنند. ایران می‌ماند و باید بماند تا زخم‌هایی را که در جان و تن خویش دارد التیام بخشد. رضا داوری اردکانی ۱۲تیر ۱۴۰۳

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: پیشنهاد میشود در این رابطه به سؤال و جوابهای شماره 37881 و 37884 رجوع شود. موفق باشید

40862
متن پرسش

سلام خدمت استاد گرامی: با این پیش فرض که یکسال و نیم می‌شود که در حوزه ازدواج مطالعه، تحقیق و تلاش داشته ام وارد متن مورد نظرم می‌شوم: از پس تجرد چیزی به جز سستی و نومیدی در آدمی به وجود نمی آید و فرد پس از تلاش هایش، به کلی رسالتش در زندگی را فراموش می کند. نخوت و سرافکندگی از اثرات شایع این دوران است. در این دوره و با حال و هوای انسان این دوره نیاز به برقراری ارتباط بیش از پیش حیاتی تلقی می شود چنانکه با از دست دادن این ارتباط و سپری نکردن زمان در آن حال، گویی گوهر شگفتی از پنجه آدمی به یغما رفته و آدمی خسران زده و بهت آمیز زندگی را می گذراند. بنده به دلیل زندگی در خوابگاه، حال حاکم بر این نسل را می‌بینم و پس از ۲ سال متوجه نیازهای دسته جمعی انسان های دورم بخوبی می‌شوم. و این نیاز به ارتباط و تجربه جهان در رابطه بودن و دل سپردن و دل دادن امری شایع است. منتها مانع بر سر راه آمده و مسیر منحرف شده است. چرا پول هدف اول و آخر من و امثال من شده؟ زیرا بدون آن نمی توانیم در آن جهان حاضر باشیم یا به عبارتی کلید ورود به آن حال و هوا پول است و پول. با توجه به وضع اقتصادی که برای مردم ساخته اند خب معلوم است که تجربه عشق و زیبایی های آن بدل می شود به امضای یک قرارداد تجاری در ۳۰ یا ۴۰ سالگی که دوطرف یکدیگر را برای سر قبرشان می‌خواهند. و خب البته که دختران حق دارند که زندگی خود را روی چیزی که معلوم نیست بنا کنند چیزی که اسمش را می گذاریم جنم، جرات یا کار پاره وقت و اینجور موارد. الان دختران ۱۸، ۱۹ ساله بسیار مایلند تا با مردان ۳۰ یا ۴۰ ساله ازدواج کنند و چرایی این قضیه نیز مثل روز روشن است. و زمان جلو می رود و جوان هر روز در معرض گناهانی است که حتی از فکر کردن به آنها نیز خسته شده؛ تهدید ها روز به روز بیشتر می شوند ولی هیچکس دیگر راجع به این مسئله دغدغه ای هم ندارد. همه سست شده اند و این موضوع امری لاینحل شده و گویا باید منتظر امری آسمانی باشیم تا موارد ما را حل کند. پیران ما ناامیدتر از ما هستند و راحت، ازدواج را برای بعد از ۳۰ سالگی توصیه می کنند. الان در اینکه باید چه کنیم مانده ایم. هیچ اسبابی فراهم نیست و خب بدون اسباب چه کسی حاضر به قدم گداشتن در این راه می شود؟ داشتم فکر می‌کردم که شاید دوستی های قبل از ازدواج واقعا چیز بدی نیست حال چرا؟ زیرا افراد چند وقتی بدون توقع در کنار هم هستند و پس از آن امور خواستگاری و ... اتفاق می افتد. اگر هم بگویند که این موارد مواردی هستند که به نتیجه نمی رسند که خب خیلی از ازدواج ها هم به نتیجه نمی رسد پس بحثی نمی ماند. ولی پس حق انسان خدامحور را چه کنیم؟ کسی که در خواسته هایش می خواهد خدا را هم در نظر بگیرد پس بالاخره او چه کند؟ انسانی مانده بین دو انتخاب (لطفا توجه کنید) از یک طرف باید تن به ارتباطی گناه آلود بدهد و از سمتی پیر شود و آن قرارداد چرکین تجاری را امضا کند. آیا مأوای انسان این دوره در این مسئله و در این عصر این بود که بین این دو راه خفت آمیز یکی را انتخاب کند؟ در یکی دینش را بدهد و در یکی دنیایش؟ دین ما مگر جمع بین دین و دنیا نبود؟ مگر ما به دنبال جهانی در این بین نبودیم؟ پس از یکسال و نیم هیچ فرجی نشد و هیچ گشایشی عاید من نشد و حتی بقیه ما. راهی می‌بایست باشد، راهی می‌باست باشد که البته هیچکس آنرا ندیده و در حجاب است. شما در این حال هستید و انسان امروزی را می شناسید آیا شما نیز مانند بقیه ما از این داستان نومید شده اید یا نه؟ دل جوان شما حرف مرا می‌گیرد من می‌دانم. شاید توصیه کنید که جلو بروید و زندگی را شروع کنید خدا هم کمک می‌کند که باید بگویم برای منی که پسرم راحت ترین کار این است که بگویم خدا کمک می کند و بسم الله، ولی برای یک خانم گفتن چنین چیزی در این دوره اصلا منطقی به حساب نمی آید. یعنی عقل تکنیک می گوید اسباب زندگی فراهم نیست پس تمام بحثی دیگر نداریم. اصلا خود ما دوست نداریم دختری را از خانه پدرش با آسایشی که دارد به جایی ببریم که محل بی گدار به آب زدن ما بوده است. و اضافه نمایم که این نگاه، نگاه کمالی به این قضیه نیست بلکه من خودم دوست ندارم کسی را که دوستش دارم را در وضعیتی ببینم که دارد به پای من چیزی را تحمل می کند که حقش این نیست و باز این می شود مایه عذاب من؛ چرا! اگر فقط رابطه جنسی و فکر در گناه نیفتادن در نظرمان بود که خب آن موقع ناراحتی دختر ملاک نبود و همینطور زندگی ای را شروع می کردیم و الی آخر ولی هیچ اینگونه نیست و توقع ما از این ارتباط خیلی بیشتر از یک رابطه جنسی است. مرا و امثال مرا راهنمایی کنید و بدانید این ره گم گشتگی اصلا چیز آسانی نیست و تحمل این حالت براستی که غیرممکن بود و همینطور خدایی در حال پیش رفتن هستیم. رفقای ۲۵/۲۶ ساله من این حال را شبیه سینه خیز رفتن می دانند: بسیار کند، سست و لرزان، سخت و طاقت فرسا و با باری بر پشت که همینطور فشارش بیشتر می‌شود. این را هم میگویم که ارتباط با خدا در این حالت سخت شده و تقاضا دارم این حرفم را درک کنید. سخت ترین احساسی که دارم این است که نتوانسته باشم حال را به طور صحیح توصیف کرده باشم تا شما را از شدت این حال مطلع کنم ولی خلاصه این را بدانید که این حال برای نسل من سخت تمام شده و اگر به روی خود نمی آورند، یا هنوز با آن روبرو نشده اند که بزودی می‌شوند یا از روی غروری که دارند نمی‌خواهند درباره اش توضیحی دهند. مرا نماینده همه بدانید. با تشکر از شما.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همین‌طور است که می‌فرمایید. مسئله، مسئلۀ ساده‌ای نیست زیرا از یک طرف ما از بستر سنتی و بومی خود خارج شده‌ایم که زندگی و ازدواج، معنای ساده‌ای داشت و دختر و پسر با سادگی تمام، زندگی را در همان فضای سنتی و بومی والدین‌شان شروع می‌کردند و در کنار والدین خودیکی دو اتاقی هم به آن‌ها می‌رسید. ولی وقتی از آن شرایط به هر دلیلی عبور کردیم، ما شدیم و زندگیِ غربی بدون آن‌که بخواهیم زندگی‌های سفید و عدم رعایت خانواده را که آنان برایشان مهم نیست، بپذیریم. اینجا است که بحران موجود به میان می‌آید و می‌خواهیم با هزاران مشکل، کار را جلو ببریم. آیا نباید پذیرفت که زندگی به روش غربی، ما را به هر حال با این بحران‌ها روبه‌رو می‌کند؟ چرا دختران و پسران ما به سر عقل نمی‌آیند و به هر حال به فکر زندگی ساده‌ای نمی‌باشند که لااقل با سختی‌های کمتری که متذکر شدید روبه‌رو باشند؟ آری! کار ساده‌ای نیست ولی ما فعلاً بین دو نوع زندگی گرفتاریم و در این‌جا است که زندگی ساده تنها راهِ حلی است که ما را با بحران‌هایی که می‌فرمایید کمتر روبه‌رو کند و تنها انتظار از دولت برای رفع این مشکلات، کافی نیست هرچند دولت باید شرایط زندگی جوانان را از نظر مسکن، سهل و آسان کند ولی چارۀ کار وام دادن و زندگی را همچنان سنگین‌کردن نیست، باید به سادگی زندگی فکر کرد وگرنه گرفتار زندگی‌های غربی می‌شویم که نه با فرهنگ ما همراه است و نه با شریعت الهی. موفق باشید   

40769

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام علیکم و عرض ادب: بنده حدود ۱۰ سال پیش دچار وسواس شدم. طی چند سال تشدید پیدا کرد و از این جهت پیگیر درمان شدم. طرق مختلفی برای درمان طی شد؛ از طب جدید و سنتی گرفته تا... . از هر طریقی فوایدی برای بنده حاصل شد منتها هنوز بهبودی کامل بدست نیامده بود. نهایتاً آنچه برای بنده به شدت مفید بود، استفاده از نگاه عرفانی و بهره‌گیری از علوم عقلی فلسفی بود که بحمد‌الله تا حد زیادی به بنده کمک کرد. با این وجود همچنان مقداری آشفتگی فکری وجود دارد که البته چندان بروزی ندارد که اطرافیان متوجه مشکل شوند. توصیه‌های حضرتعالی هم مطالعه شد. اگر توصیه‌ی خاصی بابت مشکل بنده دارید بفرمایید لطفاً و اینکه در یکی از توصیه‌ها اجتناب از تحریک احساسات را فرموده بودید که در بعضی مصادیق برای بنده مبهم است؛ یکی اینکه، بنده شخصیت شاد و خوش‌ذوقی دارم که با خونگرمی و معاشرت و خندیدن با دوستان شناخته می‌شوم این رویه برای بنده مضر است؟ (ترک این شخصیت برای خودم نگران‌کننده می‌باشد) همچنین اینکه روضه و درددل با اهل بیت علیهم السلام را برای خود ضروری می‌دانم، اجتناب از این مجالس برایم مشکل است، آیا ترک این مجالس ضرورت دارد؟ تشکر

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همان‌طور که متوجه شده‌اید هر اندازه ذهن خود را در امور معرفتی و تدبّر در قرآن صرف کنیم، تأثیر امور وهمی ضعیف و ضعیف‌تر می‌شود و در این رابطه کتاب «ادب خیال و عقل و قلب» که روی سایت هست، متذکر نکاتی می‌باشد. اتفاقاً روحیۀ شاد و حضور در مجالسی که نظر به سیره و شخصیت اهل البیت در آن هست، بسیار مفید خواهد بود. موفق باشید

40643

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام و ادب: بنده دانشجوی کارشناسی فلسفه هستم و خیلی به عرفان علاقه مندم اگر بخوام اصولی مسیر رسیدن به مقام های عرفانی بدون خطر افتادن در وهم و ضلالت رو طی کنم بهم سیر مطالعاتی معرفی کنید لطفا. ممنونم

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: پیشنهاد می‌شود پس از تعمق بر حکمت صدرایی، به «فصوص الحکم» ابن عربی همراه با شرحی که با ذوق‌تان بخواند رجوع فرمایید. موفق باشید

40609

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

با عرض سلام استاد عزیز: خواستم از خدمتتان در مورد ویژگی های قبض و بسط سوال کنم. اگر شخص بعد از حالات عادی زندگی دچار غمی افسردگی مانند شود که در کنار این غم چیزهایی را می‌فهمد یا متوجه می شود از درسهای زندگی و حکمت مانند که در حالات عادی متوجه نبود. خواستم اگر لطف کنید بفرمایید این چه حالتی است؟ استاد احساس می کنم آنچه ایمان نام دارد در درونم نمی یابم احساس می کنم با ایمان می‌توانم از این وضعیت خارج شوم لطفا بفرمایید اگر ایمان موهبتی است باید دقیقا چه کار کنم تا ایمانم قلبی تر بشه؟ ممنون

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! به گفتۀ مولایمان علی «علیه‌السلام»: «إِنَّ لِلْقُلُوبِ إِقْبَالًا وَ إِدْبَاراً- فَإِذَا أَقْبَلَتْ فَاحْمِلُوهَا عَلَى النَّوَافِلِ- وَ إِذَا أَدْبَرَتْ فَاقْتَصِرُوا بِهَا عَلَى الْفَرَائِضِ» قلب‌ها را حالات مختلفی هست، گاهی در بسط است و طالب انس با حضرت حق، و گاهی در قبض است تا انسان به خود و ضعف‌های خود بیندیشد و هر دو را لطف خدا بداند. با مطالعۀ سیرۀ اولیای الهی و زیارت آن عزیزان، از آن جهت که آنان نماد ایمان هستند، متذکر ایمانی که در جان شما به صورت فطری هست، می‌شوید. در رابطه با نظر به سیرۀ اولیای الهی می‌توانید به جزوۀ «رجوع به هویت شیعه در تاریخ اسلام» که روی سایت هست رجوع فرماییدhttps://lobolmizan.ir/leaflet/360?mark=%D9%87%D9%88%DB%8C%D8%AA . موفق باشید

40606

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

با سلام و خدا قوت خدمت استاد گرامی: می خواستم بدانم تفاوت و شباهت دیدگاه استادطاهرزاده در کتاب خویشتن پنهان با دیدگاه استاد شجاعی در کتاب من کیستم؟ چیست؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بحمدالله استاد شجاعی بر همان مبنای معرفت نفس حکمت متعالیه نکات خود را با مخاطبان در میان می‌گذارند، نکاتی که قابل استفاده است. موفق باشید

40578

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

با سلام: در روایات آمده یکی از عوامل استجابت دعا پافشاری و تکرار و اصرار بر دعاست. آیا منظور از تکرار و پافشاری و اصرار بر دعا اینست که هر روز دقایق طولانی یا ساعت ها دعا کنیم تا حاجتمان برآورده شود یا منظور اینست که هر روز بعد از نمازهای یومیه دعا کنیم؟ با تشکر

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: شاید به آن معنا است که از اجابت آن دعا مأیوس نباشیم وگرنه از طرف دیگر هم داریم الحاحِ در دعا با اصرار همراه نباشدکه در واقع گمان کنیم خداوند باید با اصرارِ ما آنچه ما می‌خواهیم را عمل کند. موفق باشید

40576

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سروده‌ای نو از دلی کهنه: هزار سنگ به سر خورد و سر به سنگ نخورد / به نام عرشی تو گوشی‌ام که زنگ نخورد / میان اینهمه کفش سفید و مشکی و زرد / یکی به درد دو تا پای زخم و لنگ نخورد / چه عیب دارد اگر یک شبی نزول کنی؟ / بیا که از ازل این ماه را پلنگ نخورد / خدای حوصله‌دار است و ما عجولِ عجول / دلم به درد شکیبایی و درنگ نخورد / چرا شراب تو را جرعه جرعه نوشیدم؟ / هزار ننگ به نوشنده که قشنگ نخورد / کسی که از همه دل کند عشق بلعیدش / بدان که حضرت یونس! تو را نهنگ نخورد / نه ننگ راه تو است و نه نام مسلک تو / خوشا اگر دل ما مُهر نام و ننگ نخورد / خدا کند که نوازنده‌ زخمه‌ای بزند / چه خاک سر کنم آن زخمه گر به چنگ نخورد؟ / برای داشتنت (صلح کلِّ) ما دغل است / بمیرد آن دلکی که به درد جنگ نخورد/ ۲۸ شهریور ۱۴۰۴

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! «صلحِ کل بودن» و انسان‌ها را دوست‌داشتن و تا آن‌جا که ممکن است کار آن‌ها را حمل بر صحت‌کردن؛ کار ساده‌ای نیست بخصوص که جهان یهودی‌زده، دغلکاری‌های خود را در زیر پوشش حقوق بشر پنهان می‌کند و انقلاب اسلامی به حکم رسالت جهانیِ اسلام آمده است تا سرنوشت جهان را به نور اسلام از آن نوع دغلکاری‌ها رهایی بخشد. موفق باشید

40553

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام وخدا قوت: می‌خواستم نظر استاد را راجع به این مطلب دکتر داوری بدونم. https://www.khabaronline.ir/news/2113921

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: این سخن نیز مانند همۀ سخنان حکیمانه و اندیشه برانگیز، نیاز به تفکر و بحث دارد. امری که امکان شرح آن در میدان سؤال و جواب فراهم نیست. امید است رفیقان با اندیشۀ خود، اندیشمندانه به سخنان اهل تفکر بیندیشند و همچنان سخن جناب هایدگر را مدّ نظر داشته باشند که می‌فرماید اندیشیدنی‌ترین اندیشه آن است که ما متوجه باشیم نمی‌اندیشیم! موفق باشید 

40549

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام آقای طاهرزاده: من عاشق مرحوم امام و انقلاب اسلامی ام و پیامم از جهت نگرانی و دلسوزیه و اونم اینکه ما تا کی قراره با این صحبت که همین دختران کم حجاب هم دختران ما هستند و این موارد صحبت ها که تا حدودی درست است چشم ببندیم در مقابل اتفاقاتی که در شهرها به خصوص تهران در حال رخ دادنه. استاد من در تهران هستم و احساسم اینه بزرگانی چون شما از وضعیت به صورت میدانی با خبر نیستید. چند وقت پیش آقای جمشیدی یادداشتی منتشر کردند در همین موارد و انقلابیون به ایشان حمله کردند که نه اینطوری نیست و نباید نگران استحاله فرهنگی جمهوری اسلامی شد. وضعیت خیابان ها پوشش حتی آقایان، سگ گردانی، مشروبات، روابط آزاد واقعا جای نگرانی داره. من ذهنیتم این است اطلاع میدانی نسبت به این موضوع برای بزرگان وجود نداره. وقتی مسیر مراجع از بیت تا مسجد باشه آنچه در خیابان های تهران رخ میده قطعا بی اطلاع هستند. خواستم نظر خودتان را بفرمایید. با تشکر

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! به هر حال جبهۀ استکبار بی‌کار ننشسته است و عملاً با به میدان‌آوردن بی‌حیایی در جامعه تلاش دارد به اهداف خود که مقابله با نظام و انقلابی است که همۀ موجودیت آن را به خطر انداخته است و به همین جهت متفکران جامعه هر کدام باید از زاویه‌ای متوجۀ این امر باشند تا از یک طرف موجب تقابل افراد جامعه با یکدیگر نشوند و از طرف دیگر جامعه، بسترِ فرهنگ غربی نگردد. که سعی اهل نظر در این رابطه، سعی خوبی است و با همان متانت و حکمت رهبری، مسلّماً این نقشه مانند دیگر نقشه‌های دشمن خنثی خواهد شد وقتی ما بتوانیم ارزش انسان‌ها را با آن‌ها در میان بگذاریم و متوجه شویم زیرِپا قراردادنِ دستورات شریعت الهی آنان را از ابعاد فاخر و متعالی‌شان ساقط می‌کند. هنوز زمینۀ چنین گفتگوهایی فراهم نشده است بخصوص در مدارس و دانشگاه‌ها. و البته در مقابل آنانی که مأمور ایجاد فساد در جامعه می‌باشند موضوع فرق می‌کند. موفق باشید 
https://lobolmizan.ir/special-post/1050
https://lobolmizan.ir/sound/666#sound-row-4397
 

40519

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام علیکم: در مورد نوشته زیر می‌شود از آن در بحث حوری بهشتی که در تفسیر سوره واقعه گفتید استفاده کنم. متن را در اینترنت دیدم. متن👇 «فتوحات مکیه، ج ۲، باب ۲۷ ابن‌عربی می‌گوید: «الحورُ العینُ إنما هُنَّ صورُ الأعمالِ الصالحةِ و تجلّیاتُ الأسماءِ الإلهیةِ لعباده فی الجنّة.» 🔑 معنا: حورالعین در حقیقت همان صورت‌های اعمال صالح و نیز تجلیات اسماء الهی برای بندگان در بهشت هستند. 📖 فتوحات مکیه، ج ۴، باب ۵۶ او همچنین می‌نویسد: «كلُّ واحدٍ من أهلِ الجنّة لا یرى حورَهُ إلا على صورةِ استعدادِه و ربِّه الذی یُربّیه.» 🔑 معنا: هر یک از اهل بهشت حوری خود را نمی‌بیند مگر در صورتی که مطابق با استعداد خودش و ربّی که او را پرورش می‌دهد»

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بسیار نکتۀ دقیق  و درستی است. مهم آن است که متوجۀ ادبیات آن بزرگان بشویم. نکاتی که در شرح سورۀ واقعه عرض شد با نظر به تأویلات جناب کاشانی بود که البته مشهور است به تفسیر قرآن ابن عربی. موفق باشید

40504

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

با سلام و روز بخیر و آرزوی سلامتی برای شما و استاد محترم جناب آقای  طاهرزاده: ضمن تشکر از شما و ارسال مطالب خوبتون و همچنین فایل دوجلد کتاب فرزندم اینگونه باید بود، بنده مطالبی رو سال گذشته از این کتاب درخصوص نامه ۳۱ نهج‌البلاغه به اضافه چند خطبه و چند حکمت به صورت یک جزوه در آوردم و تدریس کردم حالا یک نکته، کتابی که عموما اساتید درس نهج‌البلاغه تدریس می‌کنند ودر دسترس هست اصلا مناسب نیست. من یک سؤال دارم جسارتاً آیا استاد محترم کتاب مناسبی که دانشجویان به راحتی بتونند بخرند ودر حد زمانی یک ترم تحصیلی باشه سراغ دارند معرفی بفرمایند واگر نیست آیا مقدوره از مجموعه مباحث ایشان تا قبل از شروع ترم پائیز کتابی برای فروش آماده بشه که از نظر فرهنگی و اجتماعی و اخلاقی مفید برای جذب دانشجویان این درس باشه؟ اگر پاسخ بنده رو بفرمایید سپاسگزارم.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر می‌‌آید کتاب «آشتی با خدا» و کتاب «چه نیازی به نبی» بتواند در این رابطه ان شاءالله جوابگو باشد. موفق باشید

40498

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام علیکم: در فص محمدی ابن عربی اله معتَقَد را نتیجه عمل انسان است. بعبارت دیگر اله معتَقَد ساخته شخص است. شما در بحث حوری بهشتی که آن را تجلی اسم جامع الله می‌دانید که نتیجه عمل و عبادت شخص است. حال سوالم این است که این تجلی اسم جامع الله که حوری است، آیا همان اله معتَقَد است که جناب ابن عربی در فص محمدی بیان می‌کند؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: حتماً همین‌طور است. بالاخره خداوند برای کسی که تا مرز انس با حضرت حق و اسم جامع او جلو رفته است، حورالعین به معنایی که مربوط به مقربین است برای او تجلی می‌کند. تازه، در این موارد مهم نسبتی است که این متون مثل «فصوص الحکم» متذکر می‌شوند و نباید دغدغۀ این جزئیات را داشت. موفق باشید

40496

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام استاد: از بس همیشه اومدم غر زدم، این بار اومدم بگم حالم خیلی خوبه. حالم خیلی خیلی خیلی خوبه. چون دیگه نمی‌ترسم. چراییش رو هم به طور دقیق نمی‌دونم فقط باور کردم که همه عالم تحت مدیریت خداست و این برام کافیه. حضور حاضر خداوند برگشته و از تاریکی جنون آمیز نجات پیدا کردم، فعلا. تا ببینیم در ادامه سفر چی پیش میاد. فقط یه سوال کوچیک، من نماز رو در مسجد سنی ها یاد گرفتم و به همین علت از اول در ۵ نوبت میخوندم، اما کمی مشقت باره. آیا شما هم همین کارو می‌کنید؟ اگه ۳ نوبت بخونم چیزی از فضیلتش کم میکنه؟ البته من در کل روز به یاد خدا هستم. وقتی بیدار میشم، وقتی وسط شب از خواب می‌پرم، وقتی گریه می‌کنم و حتی وقتی دچار تردید در هستی میشم.... و جز این هیچ چیزی از دنیا نمیخوام. سجاده فقط ظاهرشه.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. سیرۀ پیامبر «صلوات‌الله‌علیه‌وآله» نیز آن بوده که نماز را در ۵ نوبت می‌خواندند، ولی در بعضی شرایط، بدون آن‌که محذوری در کار باشد آن را در ۳ نوبت جمع می‌کردند و بدین لحاظ اکثر شیعیان به صورت جمع می‌خوانند و به نظر می‌آید هر دو روش مورد رضایت خداوند است. ۲. آری! قصۀ انسان چنین است که اگر به نور توحید، آری! به نور توحید منوّر شود؛ به ایمانی مفتخر می‌گردد که همه چیز اوست. در آخر جلسۀ اول: «پیامبر خدا و ائمه «علیهم‌السلام» و بازگشت به ایمانِ گمشده» از ایمانی که در نسبت با اولیای معصوم باید مدّ نظر آورد، سخن گفته شده. خوب است به آن نکته توجه شود. https://eitaa.com/matalebevijeh/20136 . موفق باشید

40478

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

با سلام خدمت استاد گرامی: ان‌شاءالله بزودی با جمع مجموعه فرهنگی تربیتی از نوجوانان متوسطه بزودی عازم زیارت علی ابن موسی الرضا هستیم. خواهشندیم براساس زمانه و تاریخی که در حال زندگی در آن هستیم، توصیه های محتوایی و معرفتی به جمع ما بفرمایید.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در این رابطه خوب است سری به جزوۀ «زیارت امام رضا علیه السلام در مشهد» بزنیدhttps://lobolmizan.ir/leaflet/624?mark=%D8%A7%D9%85%D8%A7%D9%85%20%D8%B1%D8%B6%D8%A7 . موفق باشید

40274

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سخن ندارم؛ از آن بدتر بی زبانی‌ام در وجود خود است؛ از آن بدتر بی‌چشمی‌ام در دیدار با خود و احوال خودم می‌باشد؛ زندگی را انسان همینطور با گیجی به حرکت در می‌آورد و می‌رود؛ اما شناخت حال خود و یافتن چیزی که مختص به حال و احوال خود می‌باشد را می‌خواهم؛ از خود گم هستم و راجب خود فراموشی گرفته‌ام؛

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: و این یعنی جوابِ جان ما با باورهای دیروزین کافی نیست. خواهی نخواهی این نسل با چنین احوالاتی روبه رو می‌شود. آیا ما مقصر نیستیم که در دیروزِ این نسل، این نسل را متوجۀ معارفی نکردیم که در امروزِ خود بتواند جواب جان خود را بدهد؟ از خود نپرسیدیم چرا رهبر معظم انقلاب چند سال گذشته فرمودند من نگران تبلیغ هستم؟ آیا آنانی که امروز از کربلا و از امام حسین «علیه‌السلام» سخن میگویند متوجۀ ابعاد متعالی آن نهضت بزرگ هستند که آن ابعاد را با مخاطبان جوان خود در میان گذارند؟ موفق باشید

40640

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

باعرض سلام و ادب خدمت شما استاد بزرگوار: استاد معظم فرمودید اگر انسان معنی خود را در ابدیت کشف نکند، معنی نبوت یا دین را، هر کار کنی نمی فهمد .آیا به دختر یا پسر چهل ساله که فقط تو خونه نشسته، بیعار وبی درد زندگی رو سپری میکنه، امیدی هست؟ اگر جای امید هست چگونه؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! «هر آنکس ز دانش برد توشه‌ای / جهانی است بنشسته در گوشه‌ای». مهم آن است که ما در تنهایی‌های خود، خود را در نسبت با حضرت حق از یک طرف و با انسانیت انسان‌ها و محبت و ارادت به آن‌ها از طرف دیگر مدّ نظر داشته باشیم. حال مائیم و ابد ما. 
در شب جمعه‏ اى در محضر آيت‏ الله حسن ‏زاده‏ آملى «رحمةالله علیه» جهت خواندن فاتحه براى شادى روح علامه «رحمةالله ‏عليه» به منزل حضرت علامه رفتيم. در همان اطاقى كه علامه «رحمةالله‏ عليه» درس مى‏ دادند، حضرت آيت‏ الله‏ حسن‏ زاده يادى از ايشان كردند و فرمودند: «يكى از كلمات دلنشين حضرت علامه طباطبايى «رحمةالله‏ عليه» اين بود كه: «اين عناوين دنيوى اگر وفا و دوام داشته باشند، تا لب گور است و نوعاً هم بى‏ وفا هستند، بعد از آن ماييم و ابد ما، بعد از آن ماييم و ابد ما»، و با اين جمله و تكرار آن هم خودشان به فكر فرو مى‏ رفتند و هم حاضران را به فكر مى‏ كشاندند.
عمده آن است كه در آن حيات زيبا و ابدى با دست پُر وارد شويم و براى سفر به آن عالم خود را مجهز كنيم حضرت مولى‏ الموحدين على‏ بن ‏ابى‏ طالب «علیه‌السلام» در هر شب پس از نماز عشاء روى مبارك خود را به سوى مأمومين بر مى ‏گرداندند و با صداى بلند اين جمله را گوشزد مى‌‏كردند كه: «تَجَهَّزُوا رَحِمَكُمُ الله، فَقَد نُودي فِيكُمُ بِالرَّحِيل»  اى مردم! كه خداوند رحمتش را بر شما ارزانى دارد، مجهز شويد جهت سفر آخرت كه بانك حركت به سوى آن ديار در بين شما سر داده شده است. و در ادامه این شعر جناب عطار را در آن جلسه قرائت کردند: 
با  خرد  دوش  در سخن  بودم           کشف   شد بر دلم  مثالی  چند
گفتم   ای   مایه   همه   دانش             دارم   الحق ز  تو سئوالی  چند
چیست   این    زندگانی    دنیا             گفت  خوابیست  یا  خیالی  چند
گفتمش چیست مال و ملک جهان        گفت درد است سر و وبالی چند
گفتم  اهل  زمانه   در  چه  رهند           گفت  در  بند  جمع   مالی  چند
گفتم  این  را  چه حالتست  بگو           گفت  غم  خوردن  و ملالی  چند
گفتم   او  را   مثال  دنیا  چیست           گفت   زالی   کشیده  خالی چند
گفتمش  چیست کدخدائی  گفت         هفته‌ای عیش و غصه سالی چند
گفتم این   نفس رام  کی   گردد          گفت : چون یافت گوشمالی  چند
موفق باشید
 

نمایش چاپی