سلام استاد عزیز: تا حدودی با مباحث معرفت النفس آشنا هستم. مباحث ده نکته، خویشتن پنهان، حرکت جوهری، برهان صدیقین، معاد، ادب عقل و خیال و بخشی از حشر رو کار کردم و به طور کلی با مسیر معرفت النفس انسی دارم تمام سوالات مربوط به افراد ترنس رو در سایت مطالعه کردم و از آنجایی که فرمودین در دوران جنینی نفس بدن متناسب خودش را طراحی میکند و در این دنیا با یه نوع توهم شدید مواجه میشه که خواهان جنسیت مخالف خودش هست از آنجایی که با مباحث شناخت نفس و روح و گستردگی این بحث بسیار گسترده هست از این زاویه به نفس این ترنس ها نگاه کنیم حالا یه سوالی پیش میاد استاد آیا امکان داره رد پای شیطان یا اجنه در احوالات این افراد وجود داشته باشه مثلاً در همان بحث توهم شیطان یا اجنه دخالت و تسلط بر جان داشته باشند آیا امکان چنین چیزی میشه یا اصلا این جریان ربطی به شیطان و اجنه نداره.
باسمه تعالی: سلام علیکم: البته نمیتوان ورود شیطان را در امور حتی در چنین امری منتفی دانست، ولی همچنانکه در آیۀ ۱۰۲ سوره بقره میفرماید: «وَ ما هُمْ بِضارِّينَ بِهِ مِنْ أَحَدٍ إِلاَّ بِإِذْنِ اللَّهِ» آنطور نیست که شیاطین بدون اذن الهی و بدون قواعد و سنن جاری در هستی هر میل و انتخابی که داشته باشند را، بتوانند عمل کنند. و از این جهت در هر صورت باید ریشۀ چنین مشکلاتی را یا در عوامل دورۀ جنینی و یا در عوامل بیرونی بعد از تولد دانست، به طوری که نفس آن شخص نسبت کامل و طبیعی و صحیحی با بدن خود نمیتواند برقرار کند. یا از آن جهت که بدن، به طور کلی آنطور که باید در دورۀ جنینی مطابق آن روح شکل نگرفته است به همان معنایی که بعضیها با تغییر شکل بدن آنطور که مثلاً بدن را اگر مرد است، تغییر دهند به شکل بدن زن و یا برعکس؛ مقداری هماهنگی بین بدن و نفس پیش آید و یا در بعضی موارد، نفس و روح را باید طوری به نتیجهای رساند که با همان بدن خود، خود را بپذیرد. موفق باشید
سلام علیکم: خدا میدونه با وجودم چقدر دلم به سازندگی تمدنی انقلاب اسلامی مسمم و امیدوار هستم. توانایی در انقلاب احساس میکنم که میتونه اونقدر متفاوت و کامل باشه که تقریباً همه دنیا ازین برتری شگفت زده بشن و نجات دهنده دنیا خواهد بود. متأسفم که از ابتدای انقلاب بیشتر افراد مسئول در مسائل مختلف موقعیت شغلی که خدمت از برای شایستگی و تلاش بوده رو بعنوان هدیه ای برای برتری جویی و استراحت استفاده کردند. متاسفم که تعداد بیشترین مسئولین و کم کارترین مسئولین دنیا را به اختلاف بسیار فاحش از هر کشوری داریم زیرا جایگاه شغلی رو هدیه گرفتند نه اینکه از خودسازی و لیاقت بدستش آورده باشن. اما از دل همین ظلم ها انقلاب اسلامی شروع کرده و امروز میبینم که امکان ساختن ایران اسلامی در وسعت حهانی بدست افراد شایسته و عاشق وجود داره. این فیلم از آیت الله مستجاب الدعواتی رو ببینید که چطور در آخر عمر روی تخت بیمارستان از خشکی آب زاینده رود گلایه میکنه و میگه ایران و اصفهان توانایی و برتری ذاتی داره و از اشتباه کاری مسئولینه که خشک شده. اینها نمونه ای از تلاشهای غمخواران دل سوخته ایه که به این زمان امید داشتند و جانشون رو فدای آینده کردند. ما میتوانیم ما توانمدیم و چنته پری از علم های الهی انسانی ایرانی، جهانی و اراده های راسخ و هوش های بینظیر ایرانی داریم. اونقدر منتظرم که گویا تشنه ای دم مرگ هستم. https://www.google.com/amp/s/www.khabaronline.ir/amp/1538877/
باسمه تعالی: سلام علیکم: الحمدلله که متوجۀ این نکات هستید و حقیقتاً بدانید که در دل همین طوفانها، راهِ نجات به معنای واقعی آن به ظهور میآید. این است که رهبر معظم انقلاب با نگاه حکیمانۀ خود میفرمایند: «ملّت ایران بدون تردید در آیندهای که آن آینده انشاءالله خیلی دور نخواهد بود و شما جوانهای عزیز قطعاً آن آینده را مشاهده خواهید کرد، از همه جهت در قلّههای شرف و افتخار خواهد بود.۱۳۹۳/۱۱/۲۹. و یا در جای دیگر میفرمایند: «من حقیقتاً به آینده خوشبینم و خیلی از افقها را خوب و روشن میبینم. ۱۳۷۰/۰۴/۲۵
▪️وضع ما بحمداللّه وضع خوبی است.۱۴۰۲/۰۱/۰۱ موفق باشید
با سلام و احترام: علاقه دارم که شرح کتاب سرح العیون را از بیان شما بیاموزم. لطفاً راهنمایی بفرمایید.
باسمه تعالی: سلام علیکم: توفیق شرح آن کتاب شریف پیش نیامده، ولی مباحث «ده نکته در معرفت نفس» و «معاد؛ بازگشت به جدّیترین زندگی» که روی سایت هست تا حدّی میتواند جایگزین شود. موفق باشید
با سلام و تحییت خدمت شما استاد طاهرزاده: استاد این که ما نهایت به خدا بر میگردیم آیا کسانی که «خالدون فی النّار» هستند در نهایت بعد از این که اینها عذاب کشیدند به خدا برمیگردند یا نه؟ اگر بعد از این که عذاب کشیدند به خدا برمیگردند پس چرا خداوند فرموده اینها خالدون فی النّار و یا خالدین فی النّار هستند؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: بستگی به آن فرد دارد که آیا تماماً در شرک حاضر بوده، بدون توجه به حضور خدا و نقش خداوند؛ و یا نه. آری! آن کس که هیچ توجهی در جان خود به سوی خداوند ندارد، هیچ حضوری جز دوری از خدا که همان خلود در نار است، برایش نمیماند. موفق باشید
سلام علیکم: در کتاب واسطه فیض ص ۲۴۵ از نظام احسن در تکوین نام برده شده .حرکت در تکوین مفهوم نیست. در تشریع مشکلی ندارد. لطفا در صورت امکان توضیح بفرمایید. ممنون
باسمه تعالی: سلام علیکم: تفاوت نمیکند. حضور تکوینی، همان حرکت جوهری در بستر «وجود» و شدتیافتنِ آن است در همان بستر. موفق باشید
سلام علیکم استاد گرامی: در ادامه مطالعات عرفانی، به ویژه با بررسی تطبیقی میان مثنوی مولوی و آثار سهروردی، پرسشی برایم مطرح شده که نیازمند راهنمایی حکیمانۀ شماست. به نظر اینجانب سهروردی با تلفیق منطق مشایی و شهود عرفانی، دستگاه فکری منسجم و کمنظیری پدید آورده که از چند جهت حائز اهمیت است: تشیع او هماهنگی کامل با مبانی کلام امامیه دارد، نظریه نور و مراتب انوارش با مفهوم ولایت در اندیشۀ شیعی تطبیقی دقیق مییابد، و انسجام عقلی این نظام فلسفی، آن را از تأویلهای نابجا مصون میدارد. در مقابل، با تمام احترام برای مقام عرفانی مولوی، باید توجه داشت که مذهب اشعری و گرایش به تقدیرگرایی در آثار او، در مواردی با اصل عدل الهی در تشیع ناسازگار است. همچنین مواردی مانند ستایش معاویه و برخی خلفا در اشعارش، از منظر شیعی قابل پذیرش نیست. به گمانم حکمت اشراق با درآمیختن استدلال منطقی و کشف نورانی، پاسخی هماهنگتر با نیازهای معنوی انسان معاصر ارائه میدهد. نظر شما در این باره چیست؟ اگر امکان داشته باشد، سپاسگزار خواهم شد اگر بازخوانی و تأویل عرفانی داستانهای نمادین سهروردی را در برنامۀ کاری خود قرار دهید. این داستانهای موجز و نمادین، با وجود کوتاهی، گنجینۀ ارزشمندی از معارف ناب عرفانی هستند که متأسفانه میان نسل جوان کمتر شناخته شده است. با سپاس
باسمه تعالی: سلام علیکم: در شخصیت ارزشمند جناب سهروردی هیچ شکی نیست و در همین رابطه جناب هانری کربن که متوجۀ نیاز بشر جدید بودند، تلاش میکنند ما را متوجۀ شخصیت ذو ابعادِ جناب سهروردی بنمایند و بنده نیز نسبت به بعضی از داستانهای سمبلیک جناب سهروردی عرایضی داشتهام مانند کتاب «عقل سرخ»https://lobolmizan.ir/search?search=%D8%B9%D9%82%D9%84%20%D8%B3%D8%B1%D8%AE&tab=sounds ولی در مورد جناب مولوی باید طوری آن اشعار را مدّ نظر داشت و از آن سخن گفت که منظور اصلی مولوی در آن قرار دارد تا متهم به اشعری گری و یا تقدیرگرایی نشود. به همین جهت امثال مرحوم قاضی طباطبایی بنا به گفتۀ آیت الله حسینی طهرانی در کتاب «روح مجرد» معتقد به تشیع جناب مولوی هستند. موفق باشید
سلام حاج آقا: من یه مدتی هی صوت گوش میدادم و قرآن خوندم. و الان داشتم صوت سخنرانی آخرتون رو گوش میدادم که از گذشته گفتین و ناگهان گذشته مثلا شش ماه قبلم یادم اومد و متوجه شدم ناخواسته چقدر تغییر کردم. الان یاد قبل میفتم خیلی ناراحت میشم. یعنی چه بلایی قراره سرم بیاد با این همه تغییر. ولی میگم بهش فکر نکنم خدا هوای منو داره و اتفاقی خارج از اراده او برام نمی افته. فقط مسیرو ادامه بدم. وقتی به جلو نگاه میکنم تعجب میکنم از این همه عقب ماندگی و این همه ضعفی که دارم. و وقتی به عقب نگاه میکنم بازم تعجب میکنم از چیزی که چند ماه قبل بودم و حس شرمندگی اذیتم میکنه. میخواماصلا به گذشته و آینده فکر نکنم فقط برم جلو و همه غصه هارو بدم به خدا بگم خودت برام درستش کن. خوبه اینجوری؟ فاصله ی زیاد گذشته با آینده ام رو نمیتونم هضم کنم. خیلی دوره.
باسمه تعالی: سلام علیکم: همینکه خداوند میفرماید: «و الذین جاهدوا فینا لنهدینهم سبلنا» و مژده می دهد هر آن کس در مسیر او جلو و جلوتر برود، راههای درک بیشتر حقیقت و عبور از ضعفها و نقصها را مقابل انسان قرار میدهد باید امید وار بود و این یعنی: «گرچه بهشتاش نه به کوشش دهند / آنقدر ای دل که توانی بکوش». موفق باشید
سلام و عرض ادب: استاد شما در صفحه ۱۱۳ کتاب خویشتن پنهان شما فرمودین که «در رابطه با اين كه اگر عزم نفس انسان قوى باشد امكان تأثير ميكروبها بر بدن را به آنها نمیدهد و ميكروبها نمى تواند بر بدن تأثير بگذارند، مى توان علت نپوسيدن بعضى ازبدنهـا بعد از مرگ را تبيين كرد، چون روح آنهايى كه بدنشان در قبر نمى پوسد آنچنان گرفتار گناهانشان نيست كه توجه به بدن را به كلى از دست بدهند، زيرا اندك توجهى به بدن كـافیست تا با كتریها نتواند بر بدن اين افراد غلبه كند. چون قدرت حيات روح بر فعاليت باكترىها غلبه دارد.» در خصوص این متن برام ابهام پیش اومده ۱. نتیجه میگیریم هرکس بیمار میشود و یا در قبر میپوسد قطعا درگیر گناهانش هست؟ ۲. کودکان و نوزادان که معصوم هستند و به تکلیف نرسیده اند و گناهی ندارند پس وقتی بیمار میشوند به چه دلیل است یعنی درگیر گناهانشان هستند؟ ۳. نتیجه میگیریم که اگر گناه نکنیم میکروب ها اثر نمیگذارند حتی اگر رعایت نظافت را هم نکنیم؟ ۴. پیامبران که معصوم بودن و بیمار میشدند (تب کردن امام حسن و حسین و نذر روزه حصرت زهرا برای سلامتی آنان) یعنی درگیر گناهان بودند؟ لطفا راهنمایی بفرمایید. سپاسگزارم
باسمه تعالی: سلام علیکم: در یک قاعدۀ کلی باید جایگاه موارد حاشیهای را هم مدّ نظر داشت. آری! نفس در تدبیر بدن تا آن جا قدرت دارد که حتی پس از مرگ انسان و انصراف کلیِ نفس از بدن، اگر بخواهد و توجهاش به امور برزخی طوری نباشد که از توجه بدن منصرف بشود؛ آن بدن در قبر سالم میماند که مواردی از این امور داشتهایم. پس این یک قاعدۀ کلی است که نفس، بدن را تدبیر میکند و عامل حیات بدن است، ولی موارد فرعی نیز در جای خود باید مدّ نظر باشد مانند تقدیرات جاری در عالم که بعضاً سرنوشت افراد به طور خاص در میدان آن تقدیرات قرار دارند و یا امتحانات و ابتلائاتی که در میان است که ربطی به گناه افراد ندارد. آری! اگر گناه انسان عامل ضعف تدبیر نفس شود، اینجا است که میتوان گفت گناه موجب بیماری بدن میگردد. در رابطه با موضوعِ عدم نظافت که میفرمایید، آیا میتوان گفت عدم نظافت، امری نیست که موجب بیماری شود؟ در حالیکه روحی که رعایت نظافت لازم را نکرده، عملاً نوعی انصراف از تدبیر بدن را دامن زده. موفق باشید
سلام استاد عزیزم خدا قوت. نظرتون در مورد زهران ممدانی شهردار مسلمان و طاهرا شیعه نیویورک چی هست؟ عده ای اون را خروجی مقاومت و نماینده انقلاب میدانند و معتقدن علت رای آوردنش صرفا حمایت از فلسطینه (درحالی که شعارهای اصلی او عدالت اجتماعی برای مهاجرین و مسائل داخلی آمریکا بوده و دفاعش از فلسطین در مجلس ایالتی بوده نه شهرداری)... . عده ای هم میگن او پوسته اسلامی داره برای بدنام کردن شیعه یا فریب افکار عمومی و شاهد مثال هم حمایت علنی و جدی این آقا از همجنس گرایی. به هر حال ممدانی مسول آمریکاییه و هدفش منافع خودشون و قوانین اونجاست. اصلا این انتخاب باید برای ما مهم باشه یا نه؟ و اینکه اگر کسی صرفا ادعای شیعه بودن و حمایت از مقاومت داشته باشه کافیه یا باید در عمل نشون بده؟ ممنون میشم نظرتون را بفرمایید.
باسمه تعالی: سلام علیکم: در این مورد به صحبتهای آقای دکتر فؤاد ایزدی https://eitaa.com/jedaaltv/4929 و مقالۀ آقای سعدالله زارعی https://eitaa.com/matalebevijeh/20828 رجوع شود. موفق باشید
سلام علیکم: به نظر شما آیا نظریه رویاهای پیامبر (ص) که دکتر سروش قرآن را نتیجه رویاهای پیامبر (ص) میداند بر گرفته شده از نظریات ابن عربی نیست؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: ابداً چنین نیست. جناب ابن عربی در «فصوص الحکم» خود افق درک وَحی الهی را که در قرآن به ظهور آمده، تبیین میکنند. در حالیکه اساساً در بحث «رؤیای رسولان» آقای سروش به نحوی نفی وَحی و نقش ربوبیت حضرت حق میشوند. موفق باشید
سلام علیکم: من یه مطلبی دیدم که نشان میدهد ابن عربی به معاد ی که شما میگید اعتقاد ندارد: ابن عربی در الفتوحات المکیه، به صراحت، به حدیثی از پیامبر (ص) درباره چگونگی آغاز نشئهٔ جدید و حشر اجساد اشاره میکند و آن را با نزول آب حیات الهی توضیح میدهد: متن ابن عربی دربارهٔ نحوهٔ زنده شدن از عجب الذنب این متن در ضمن بحث از نحوهٔ حشر اجساد و چگونگی به وجود آمدن اعضا از عجب الذنب (در نشئهٔ آخرت) آمده است: متن عربی (منبع دقیق) «وَ قَدْ أَخْبَرَ النَّبِيُّ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ سَلَّمَ أَنَّ النَّشْأَةَ تَقُومُ عَلَى عَجْبِ الذَّنَبِ، فَيَنْزِلُ مِنْ سَمَاءِ الْحَيَاةِ مَاءٌ يُسَمَّى مَاءَ الْحَيَوَانِ فَتَنْبُتُ الْأَجْسَادُ مِنْ عَجْبِ الذَّنَبِ، كَمَا يَنْبُتُ الشَّجَرُ وَ الْخَضِرُ مِنْ مَائِهَا، فَيَظْهَرُ الرَّجُلُ وَ السَّاقُ وَ الْفَخْذُ وَ الْمَقْعَدَةُ فَعَنْ حَرَكَةٍ مَنْكُوسَةٍ، وَ مَا ظَهَرَ مِنْ عَجْبِ الذَّنَبِ إِلَى وُجُودِ الرَّأْسِ فَعَنْ حَرَكَةٍ مُسْتَقِيمَةٍ، وَ مَا ظَهَرَ فِي الِاتِّسَاعِ عَنْ جِهَةِ الْيَمِينِ وَ الشِّمَالِ وَ الْخَلْفِ وَ الْأَمَامِ فَعَنْ حَرَكَةٍ أُفُقِيَّةٍ...» ترجمه فارسی «پیامبر اکرم صلی الله علیه و سلم خبر داده است که نشئه [جدید] بر عَجْبُ الذَّنَب استوار میشود، پس آبی از آسمانِ حیات نازل میشود که آبِ حیوان نامیده میشود، آنگاه اجساد از عَجْبُ الذَّنَب میرویند، همانگونه که درخت و گیاه از آبشان میرویند. پس [اعضایی مانند] ساق، ران و نشیمنگاه با یک حرکت معکوس آشکار میشوند، و آنچه از عَجْبُ الذَّنَب تا رسیدن به سر آشکار میشود، با یک حرکت مستقیم است، و آنچه در توسعه و گسترش [بدن] به سمت راست و چپ و عقب و جلو پدیدار میشود، با یک حرکت افقی است...» منبع دقیق کتاب: الفتوحات المکیة جلد و صفحه (در یکی از نسخههای رایج): جلد ۲، صفحه ۴۶۴ (در باب حرکتهای نبات و انسان). موضوع اصلی: بیان استمرار حیات (معاد) و آغاز نشئهٔ دوم بر اساس حدیث نبوی، با استفاده از تمثیل حرکت در نباتات.
باسمه تعالی: سلام علیکم: عنایت داشته باشید که این موارد ابداً مواردی نیست که کسی بدون استاد و آن هم با ترجمه متوجه شود!!!! و تازه انتظار داشته باشید که در میدان سؤال و جواب این سایت از آن گفتگو شود! موفق باشید
با سلام و تحییت خدمت شما استاد طاهرزاده: «كلّ يدخل الجنة إلّا من اَبا» اين روايت چی میخواد بگه استاد؟ این روایت مصداق فقط و فقط شیعیانه؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: حضرت رسول الله صلی الله علیه وسلم فرمودند: «مَنْ أَطَاعَنِي دَخَلَ الْجَنَّةَ، وَمَنْ عَصَانِي فَقَدْ أَبَى»: «هرکس از من اطاعت كند، وارد بهشت می شود و هرکس از من نافرمانی کند، درحقيقت امتناع ورزيده است». و این منحصر به شیعه و یا سنی نیست.
در نماز باید چگونه به خدا توجه کنیم و اتصال برقرار کنیم و اینکه در ذهنمان در طول نماز خدا را در نظر داشته باشیم در میان گفتارهایتان فرمودید هست مطلق، چگونه باید در نظر بگیریم خدا را که ساختگی ذهنمان نباشد؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: عموماً با فطرت خود، خداوند را در جان خود داریم و از این جهت با جان و قلب خود به سوی خدا نظر میکنیم و همۀ مراحل نماز، نظر به حضرت محبوب میباشد که «آشنایی نه غریب است که در جان من است». موفق باشید
سلام و وقت بخیر خدمت استاد گرامی: با دختری برای ازدواج آشنا شدم که همه معیار های ایمان، اخلاق خوب، قناعت و ولایتی بودن و ... را دارد ولی از نظر زیبایی، به هیچ عنوان زشت نیستند ولی من دوست داشتم زیبا تر از این می بود چه کار کنم؟ لطفاً راهنمایی کنید.
باسمه تعالی: سلام علیکم: آن وقت به قول جناب حجت الاسلام قرائتی در آن صورت اگر با زیباتر از آن روبهرو شدیم، از آن زیبای قبلی منصرف میشویم. در حالیکه همینکه مورد پسند باشد کافی است و خداوند است که فرمود: «وَمِنْ آيَاتِهِ أَنْ خَلَقَ لَكُمْ مِنْ أَنْفُسِكُمْ أَزْوَاجًا لِتَسْكُنُوا إِلَيْهَا وَجَعَلَ بَيْنَكُمْ مَوَدَّةً وَرَحْمَةً ۚ إِنَّ فِي ذَٰلِكَ لَآيَاتٍ لِقَوْمٍ يَتَفَكَّرُونَ» و از نشانه های [قدرت و ربوبیت] او این است که برای شما از جنس خودتان همسرانی آفرید تا در کنارشان آرامش یابید و در میان شما دوستی و مهربانی قرار داد؛ یقیناً در این [کار شگفت انگیز] نشانه هایی است برای مردمی که می اندیشند. موفق باشید
سلام و عرض ادب و تشکر: بنده کتاب خویشتن پنهان را مطالعه کردم و ابهام برام پیش آمده لطفا راهنمایی میفرمایید: ۱. درکتاب است که اگر نفس در ابعاد انسانی یا در ابعاد حیوانی کامل شود بدن را رها میکند که به این مرگ، مرگ طبیعی گویند حال افرادی که در اثر کهولت سن بعد از چند روز مریضی مثلا در ۱۰۰سالگی فوت میکنند از کجا بفهمیم نفس ناطقه شان در بعد حیوانی کامل شده یا در بعد انسانی، که بدن را رها کرده؟ اگر نفسشان کامل شده پس دیگر در برزخ و یا قیامت نباید عذابی داشته باشند چون کامل شده اند؟ ۲. افرادی که میخوابند و در خواب فوت میکنند شامل کدام نوع مرگ میشوند، مرگ طبیعی یا اخترامی؟ آیا شامل همین کامل شدن نفس ناطقه می شوند؟ ۳. خداوند انسان را به گونه ای خلق کرده که از فرشته هم میتواند بالاتر باشد. پس چگونه است که مثلا فردی که ۹۰ سال عمر کرده و به کمال فرشتگان هم حتی نرسیده چه برسد به بالاتر و در اثر کهولت سن چند روزی بیمار شده و بعد فوت کرده، یعنی نفس ناطقه اش کامل شده و فوت شده؟ منظور از کامل شدن نفس، چه کمالی است؟ آیا اگر فرضا همان شخص ۹۰ ساله زنده میماند نمیتوانست بازهم کامل تر شود؟ ۴. منظور از مرگ طبیعی و کامل شدن صرفا مرگی که در اثر بیماری نباشد را میگویند؟ بالاخره هرکس که فوت میشود یه جورایی بیماری عارض می شود که فوت میکند پس چگونه نفس کامل شده؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. آری! قاعدۀ کلی آن است که نفس در تدبیر بدن بنا دارد که بالقوههای خود را بالفعل کند و چنانچه در بُعد انسانی و یا حیوانی که هر دو در انسان است؛ بالفعل شود دیگر نیاز به بدن ندارد و بدن را ترک میکند. این بدین معنا نیست که حتماً در کمال انسانی کامل شده باشد. ۲. تفاوتی بین مرگ در خواب و یا بیداری نیست. ۳. همانطور که عرض شد علاوه بر ترک بدن به جهت فعلیت در حیوانیت و یا انسانیت، در آن کتاب ملاحظه میکنید که بحث «یأس» از ادامۀ حیات نیز یکی از عواملی است که موجب انصراف نفس از بدن میشود. موفق باشید
با عرض سلام و احترام خدمت استاد بزرگوار: من از جامعه کادر درمان هستم، همه میگن ما به واسطه شغل مون میتونیم به بندگان خدا کمک کنیم اما زمانیکه کسی به مطب مراجعه میکند خب برای من جنبه مالی اون بزرگ میشود مثلا میدانم اگر دارم خدمتی میکنم به خاطر پولش است پس جنبه ی کمک به بنده چیست من چه کمکی میکنم، در واقع من به فکر اینم که در قبال خدمت من وجه دریافت شود البته حواسم هست که ناحقی نشود یا اگر فرد نیاز ندارد بیجا کاری انجام نشود اما زمانیکه مثلا گاهی مراجعان برای من دعا میکنن نزد خودم میگویم چه فایده من که برای پول اینکار را کردم. چگونه این دیدگاه رو تغییر دهم یا چگونه باید کار کنم؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: به نحوی این مسئله برای ما به عنوان معلمان معارف اسلامی پیش آمد که چگونه برای تدریس معارف دینی، حقوق دریافت کنیم. مسئولان مربوطه، موضوع را با حضرت امام در میان گذاشتند، در جلسهای که در محضر امام بودیم فرمودند: برای خدا درس بدهید و حقوق هم دریافت کنید. و در رابطه با مسئلۀ جنابعالی میتوان در همین وادیها وارد شد که انگیزۀ اصلی خدمت به ارباب رجوع باشد و در عین حال حقوق هم دریافت شود در عین رعایت مراجعین. موفق باشید
سلام: پیامبر فرموده قران خواندن صحبت کردن خداوند با انسان و نماز خواندن صحبت کردن بنده با خداونده. چرا در نماز که انسان با خدا صحبت می کند سوره حمد و دیگر سورهای قرآن را می خوانیم؟ مچکرم
باسمه تعالی: سلام علیکم: در نماز مهم، نظر به حضرت حق است که فطرتاً انسان او را میشناسد و این واژهها همه به اویی اشاره دارد که به ما در سورۀ حمد یاد داده است که خطاب به حضرتش عرضه بداریم: «ایاک نعبد و ایاک نستعین». موفق باشید
سلام حاج آقا: ببخشید یه قبایلی از انسان ها هستن که عذرخواهی میکنم زندگی شون مثل حیواناته؛ مثلا هر چیزی پیدا کنن شکار میکنن و گاهی خام و گاهی پخته میخورن ؛ مثل موش، سنجاب، مارمولک خام، سیراب شیردون خام و کثیف، میمون و حتی خون بز. و بالاتنه شون رو نمی پوشونن. بسیار کثیفن درست مثل حیوانات. برای اینکه شیر آب ندارن، پایین لبشون رو سوراخ میکنن و آب رو در دهان کرده از این سوراخ لب به عنوان شیر آب برای شستن دست و صورت و تمیزکردن بچه ها استفاده میکنن و... . مطلقا اثری از عناصر انسانی در این افراد دیده نمیشه. فاقد هرگونه تمدن نیز هستن. رسوم عجیب غریب و ظالمانه و خرافاتی هم دارن. خیلی برام سوال شده که آیا اینها به دلیل این زندگی لجنی در جهنم باقی میمونن یا اینکه فقط بدنشون مثل انسانه و درواقع حیوانن و خداوند از اینها به اندازه انسان ها انتظار نداره؟ وضعیت قیامتی اینها چی میشه با این فرم اولیه و لجن گونه ی زندگی شون؟ حتی آنچه در قرآن درباره آدم و حوا اومده، درباره اینها صدق نمیکنه. مثلا بعضا مردان خود را نمی پوشونن. ولی مهم تر از همه اینه که با نگاه کردن بهشون متوجه میشین که اثری از تفکر انسانی و الهی در آنان یافت نمی شود. آیا جزو گونه ی انسان محسوب میشن؟ و بعد از مرگ، چی میشن؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: شاید اگر نحوهای از روح انسانی در آنها جاری باشد، میتوان گفت مصداق آیۀ ۹۸ نساء که میفرماید: «إِلَّا الْمُسْتَضْعَفِينَ مِنَ الرِّجَالِ وَالنِّسَاءِ وَالْوِلْدَانِ لَا يَسْتَطِيعُونَ حِيلَةً وَلَا يَهْتَدُونَ سَبِيلًا» باشند که پیامی و هدایتی برایشان نیامده. ولی اگر روح انسانی در آنها نیست، به حکم: «وَإِذَا الْوُحُوشُ حُشِرَتْ» بدون هرگونه حساب و عقابی در زندگی قیامتی خود حاضر خواهند بود. البته در این مورد باید بیشتر تحقیق شود که بر آن قوم چه میگذرد. موفق باشید
سلام علیکم و رحمت الله: امام معصوم فرمود در قیامت شما را شفاعت میکنیم ولی از برزخ شما میترسیم ولی مواردی از شفاعت و کمک اهل بیت به شیعیان در برزخ گزارش شده مثل کمک امام رضا به آیتالله حائری ذر برزخ یا کمک به آیتالله اصفهانی توسط امام حسین در برزخ اینها چگونه با آن حدیث قابل جمع است؟ جزا الله خیرا
باسمه تعالی: سلام علیکم: ظاهراً آن شفاعتی که انسان در طوفان مرحلۀ قیامت نیاز دارد، منظور آن روایت است که انسان را حتی از انسانبودن خارج میکند و به صورت غیر انسان محشور میگردند. اینجا است که فرمودهاند اگر صورت انسانیِ خود را حفظ کرده باشید شما را شفاعت میکنیم به اعتبار اینکه مراتب عالیۀ انسانیت را برای ما پیش میآورند. موفق باشید
با سلام خدمت استاد عزیز: لطفا بفرمایید که چگونه چنین چیزی ممکن است که حضرت سیدالشهدا (ع) در بچگی خبر از شهادت خودشون میدن در حالیکه هنوز به مقام امامت نائل نشدند و هنوز روح القدس به ایشان تعلق نگرفته که علم کان و مایکون را بدانند در صورتیکه امام زمانشان هنوز زنده بودند و لازمه ی عالم بودن به کان و مایکون داشتن روح القدس و تعلق اون به ایشان است، ضمن اینکه میدانیم علت تمام معجزات و عالم بودت به غیب تعلق روح تاییدیه به اشخاصی که بعدا امام شدند میباشد.
باسمه تعالی: سلام علیکم: شاید بتوان گفت همان روحانیتی که منجر به امامت آن حضرت میشده، از همان ابتدا در شخصیتشان حاضر بوده و به حکم آن روحانیت متوجۀ آیندهای بودند «قبل ان یکون» قبل از آنکه واقع شود. موفق باشید
سلام عرض میکنم خدمت استاد طاهر زادهی بزرگوار: استاد، من در سوال قبل از شما پرسیدم که راهی جلوی پایم بگذارید که این فکر برای همیشه از من دور شود. ولی جواب این سوال که آیا معنی استخاره این بوده است که و اینکه را از شما دریافت نکردم. لطفا این سوال من را بیپاسخ نگذارید. ممنون از لطف شما و التماس دعا. 🙏🏻
باسمه تعالی: سلام علیکم: همانطور که میدانید ما در امورات خود نباید معطل خوابدیدنها و یا استخاره شویم. به همین جهت جناب علامه طباطبایی میفرمایند پشت به استخاره، پشت به قرآن نیست و تکلیفآور نمیباشد. بنابراین باید بر اساس وظایف شرعی و عقلانی عمل کنیم و امورات خود را به خدا بسپاریم. موفق باشید
سلام علیکم: آیا در سجده که ما میگیم. «سبحان ربی الاعلی و بحمده»، این کلمه رب، همان رب شخصی «رب الخاص» است.
باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! به حکم آنکه ربّ ما ربِ عالمیان است و نسبت خاصی با هر مربوبی دارد. موفق باشید
بسم هو: چه بگوید دلی که هنوز بیرون از گود است؛ چه بگوید جانی که سوختن را میفهمد، سوختن را دیده است، با سوختن سوختگان بیچاره شده است، اما به خویش که میآید جز هوسی نمییابد؛ چه بگوید قلبی که تنها، فقط و فقط طلب کرده، یا نه طلب کردن دیگران را دیده و تنها هوسش را کرده؛ همان که سالهاست سخنِ زهرا (س) و جایگاه تاریخیاش و ایستادگیاش را شنیده و به حضور رفته و اما هنوز نه تنها در اکنونش متفکر نیست که اکنون زدگیِ خویش را مییابد. نمیدانم، شاید هم میدانم: راه تفکر سخت است. آری برای امثال من سخت است. عاقل به کنار جوی پی پل میگشت / دیوانه پا برهنه از جوی گذشت. داشتم به نیست انگاری_نیهیلیسم_ نیچه، سید مرتضی آوینی و غروب فکه، اُنسم با دکتر داوری و رمان و خصوصا مطالبی که دو سه سال پیش خود شما در تاکید به نیستانگاری داشتید و همچنین رمان بینوایان، فکر میکردم. نکند به جای عبور_ که گویا باید صبح و شب شیره جانم را بکشد و فکری و کاری_ بیخیالی و بیهودگی سراغم آمده. نمیدانم. نکند گناهکاری و بیهودهکاری همین را هم گرفته باشد. هر چه به خویش مینگرم گویا بیمایهتر از قبلم، گویا دستاویز کمتری برای نجات دارم. اعتراضی نیست، پشیمانیای هم از آمدن تا اینجا ندارم. شاید این طلب و نشدن همان ایمان باشد و شاید باید لحظه به لحظه سکراتی را چشید. اما هر چه در خود میگردم اینگونه بودنی برایم نیست، تقوایی نیست، پروایی نیست، دلتنگی و دلداگیای نیست، نماز و انس و عشقی نیست. تنها گاهی با دیدن حاجقاسم و سید حسن و دیگر شهدا است که میتوانم جانم را سیراب کنم. پر حرفی نکنم، به قول یکی از دوستان در جلسات «انسان و باز انسان» عجب راهی است این راهی که با ما در میان میگذارید اما این حرمان و نشدنمان را چه کنیم. نه میتوان به راهی سطحی دلبست نه میتوان به آن راه با این ظرف کوچک پای نهاد. آری! تو پا به راه در نِه و هیچ مپرس / خود راه گویدت چون باید کرد؛ آری اما هنوز در خم یک کوچه ماندهایم.
باسمه تعالی: سلام علیکم: آیا این خاصیت وجود نیست که با ذات مشککِ خود که عین شدت و ضعف است در هر مرتبهای از آنکه حاضر شویم اجمالی است به سوی تفصیل و قصۀ «هنوز نه» را پیش میآورد؟ گویا باید در چنین قبض و بسطی در میدان وجود، همچنان سرگردان بمانیم به حکم آنکه «دیروز» کافی نیست، «فردایی» هم که چون «فردا» است، پیش نیامده. به جناب حافظ فکر می کنم و حکایت اینکه میفرماید: «سالها دل طلبِ جام جم از ما میکرد / آنچه خود داشت ز بیگانه تمنّا میکرد». راستی! چه چیزی را تمنّا میکرد که نزد او بود و با ابژهکردن آن و در بیرون در جستجویِ یافتن آن؛ در خارج از حضورش به دنبال آن بود؟ تازه حضوری که فقط حضور است و بودن، بودنی که ذات مشکک است و در هر جایی از مراتب آنکه باشی اجمالی است به سوی تفصیلی، یعنی «بودن» و «نبودن» و «صبر» در این میدان، یعنی «انتظار» و «وارستگی». موفق باشید
سلام وقتتون بخیر: ببخشید استاد بنده از هیئت فاطمیون دانشگاه یزد باهاتون در ارتباطم. ممنون میشم شماره تون رو ارسال کنید که بابت دعوت به یک دوره تشکیلاتی در اصفهان باهاتون هماهنگ کنم.
باسمه تعالی: سلام علیکم: حقیقتش بنده شماره خاصی ندارم و از نظر بدنی هم در شرایطی نیستم که بتوانم خدمت عزیزان باشم. برای همگان آرزوی توفیق و سرافرازی دارم. موفق باشید
سلام استاد عزیزتر ازجان حضرت زهرای مرضیه💚 در دعای روز دوشنبه چنین طلبی را به زبان آورده اند: اللّهُمَّ... ولا تَجعَلِ #القُرآنَ بِنا ماحِلاً... (صحیفه فاطمیه) امکان دارد این طلب مادرانه را برایمان کمی به تفصیل آورید.🙏
باسمه تعالی: سلام علیکم: عرضه میداریم: «اللّهُمَّ ولا تَجعَلِ القُرآنَ بِنا ماحِلاً» قرآن را دوراز دسترسمان قرار نده. واژه «ماحل»، از ریشه «محل» بوده و به کسی گفته میشود که نزد فرمانروایی رفته و از دیگری بدگویی و سعایت کند. این معنا در برخی از دعاها درباره قرآن نیز استعمال شده است از آنرو که قرآن از کسانی که او را ضایع ساخته و نسبت به آن جفا کنند، در نزد خدا شکایت میکند. بنابر این، معنای دعای حضرت زهرا (سلاماللهعلیها) این میشود: «خدایا مبادا قرآن معایب ما را در نزد تو افشا کرده و از ما بدگویی کند». موفق باشید
