باسمه تعالی: سلام علیکم: حقیقت اش جناب استاد رحیقی را نمیشناسم ولی ذکر خیر دروس استاد امینینژاد را دارم. در این موارد نظر جنابعالی را به جواب سؤال شمارهی 13825 جلب میکنم. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: این مشکل مربوط به امروز و دیروز نیست، هرچند این روزها بیشتر چهرهی خود را نشان داده است. مشکل از آنجایی است که ما نه عمق ظلمات فرهنگ غرب را درک کردهایم و نه عمق روحانیت و معنویت انقلاب اسلامی را! و طبیعی است که از یک طرف تحت تأثیر فرهنگ غربی قرار میگیریم که رهبر معظم انقلاب«حفظهاللّه» با بحث تهاجم فرهنگی و شبیخون فرهنگی متذکر آن شدهاند، و از طرف دیگر متوجه جایگاه تاریخی و قدسی انقلاب اسلامی نیستیم تا بفهمیم خداوند چه تقدیر مبارکی را در این زمان برای ما اراده کرده است. اخیراً در این مورد عرایضی تحت عنوان «انقلاب اسلامی؛ تجلی ارادهی الهی بر قلب امام و مردم» در قسمت صوت سایت، در بخش مباحث مرتبط با انقلاب، شده است. آنچه ما میتوانیم نگرانی رهبری عزیز را برطرف کنیم؛ در رابطه با فهم این دو موضوع است و مطالبه از دستاندرکاران در ذیل این موضوع. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- ضمن تشکر از تذکرات مشفقانهتان به اینجانب. عنایت بفرمایید که بحث در تعهد و وِلاییبودن آقای احمدینژاد نیست که بنده قبلاً هم طی جوابی در این مورد عرایضی داشتهام؛ آنچه بنده وظیفهی خود میدانم، تذکر به عزیزانی است که در نسبت با آقای احمدینژاد و تعلق او به انقلاب و شعارهای انقلاب، سایر عوامل حفظ نظام اسلامی و سایر ابعاد حضور تاریخی انقلاب اسلامی را از نظر دور ندارند و سعی بنده آن است که شکافِ پیشآمده بین رفقای علاقهمند به آقای احمدینژاد و انقلاب، به درستی ترمیم شود و از این جهت ضعفهایی را متذکر شدم که توسط آقای احمدینژاد پیش آمد و البته سعی شد سربسته آن نکات عرض شود وگرنه فعالیتهایی مثل آنچه در رابطه با بیمهی طلاب متذکر شدید را، نه بنده بلکه بسیاری ابداً منکر نیستند که خدمتِ ارزشمندی به حوزههای علمیه شد.
فکر نمیکنم نیاز باشد دوباره ماجراهای تلخ گذشته یادآوری شود. اجمالیترین سخن این بود که عرض شد: «ایشان مشاوران بدی دارند» تا رفقا فکر نکنند بعضی از حرکات ایشان را نیز باید حمل بر صحت و یا توجیه کرد. خانهنشینی و یا مطرحکردن آن ویدئو در روز آن یکشنبهی سیاه را که آقای حجتالاسلام سالک به عنوان یکی از دلسوزان ایشان التماس میکنند آن را پخش نکند؛ ولی او نه توصیهی آقای سالک را پذیرفتند و نه توصیهی آقای حسینیان را که مکرر چوب طرفداری از آقای احمدینژاد را خورده بود.
قصد بنده آن نیست که ضعفهای آقای احمدینژاد را با همدیگر در میان گذاریم، بلکه بناست عرایض بنده تذکری باشد برای رفقایی تا آقای احمدینژاد را مبری از ضعفهایی که میتوانست نداشته باشد، ندانند. آیا اینکه ایشان بدونه ملاحظات تذکر رهبری بهخصوص در دولت دهم جبههای از معدود دوستان خود در مقابل همهی جریان اصولگراییِ ولایی قرار دادند، با تاریخی که ما در آن بهسر میبریم مطابقت داشت؟!! آیا ایشان متوجه بودند ما در چه شرایطی از نظر تاریخی هستیم؟!! نمیدانم چه اندازه در جریان عزل جناب آقای حجتالاسلام محسنی اژهای هستید؟ آقای احمدینژاد را در دولت دهم چه شده بود که همهی نیروهای انقلاب از چشم ایشان افتاد، بهجز چند نفر محدود؟! آیا در جریان گلهی رفقایی هستید که هر وقت به سراغ ایشان میرفتند آنها را حواله به مهندس یعنی آقای مشائی میدادند؟ در صورتیکه آنها برای دفاع از آقای احمدینژاد زحماتی را تحمل کرده بودند.
عرض بنده در جواب سؤال شمارهی 19216 آن بود که: «تکلیف ما با آقای احمدینژاد بهخصوص با حرکات اخیر ایشان مشخص شده، ولی تکلیف ما با خودمان و انقلاب اسلامی از این به بعد با تجربه از گذشته بهتر روشن میشود. امید است رفقا بتوانند به راحتی از آقای احمدینژاد عبور کنند ولی از آنچه موجب رجوع به شعارهای ایشان شد، عبور نکنند. مطمئن باشید انقلاب، در جایگاهی قرار دارد که هرگز ظرفیت تاریخی این دوران، ذهنها و قلبها را بهجایِ دیگری جز اهداف انقلاب اسلامی جذب نمیکند، میماند که با خونِ جگرخوردنِ بیشتر آن پختگی لازم برای نیروهای انقلاب پیش خواهد آمد.»
به هر حال در جایگاه سختی قرار داریم. باید از خود پرسید آیا این شکافی که بین رفقای علاقهمند به آقای احمدینژاد و اصل انقلاب بهوجود آمده است، چه اندازه منطقی است و با واقعیت صحنه مطابقت دارد؟ آیا در آن حدّ که یکی از رفقا از فرط ناراحتی برای بنده نوشته است: «یک قبر برای خودم و یک قبر هم برای انقلاب کندهام». تا این حدّ همهچیز را از دسترفته میپندارد. در حالیکه ابداً چنین نیست. همانطور که جنابعالی با آن احساسات پاکتان، سرنوشت کیان را در نسبت با مختار برای آقای احمدینژاد مثال زدهاید. آیا واقعاً همینطور است؟!! موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- مسلّم موسیقی به عنوان یک هنر، زیباییهایی برای خود دارد و نمیتوان نسبت به آن زیبایی، مثل همهی زیباییهای دیگر بیتفاوت بود و اسلام هم نسبت به محتوای موسیقی بحث حرامبودن را پیش میکشد و نه در رابطه با ذات آن. میماند که در هر حال حوزهی فعالیت موسیقی تحریک خیال است و سالک إلی اللّه نمیخواهد در محدودهی خیال متوقف شود و از این جهت است که اولیاء معصوم«علیهمالسلام» ورودی به موسیقی نداشتهاند و گفته میشود بنای نظام اسلامی ترویج موسیقی نیست 2- کثرت طلاق در حال حاضر به جهت غلبهی روح فردگرایی یا ایندیدوآلیسم میباشد و حکایت از عدم توان انسانها در فهم یکدیگر دارد. زیرا که همیشه یکی از زوجها ونوسی و دیگری مریخی است. حال اگر بتوانند همدیگر را درک کنند هرکدام در دنیای وسیعتری وارد خواهند شد و این غیر از این است که اسلام بخواهد زنان قلدری و بیمنطقی مردان را تحمل کنند. آنچه مورد نظر اسلام است هستهی توحیدی خانواده میباشد که انسان را از فردگرایی آزاد میکند و غرب به جهت عدمِ درکِ دقیق خانواده متأسفانه بیشتر مغلوب فردگراییِ آزاردهنده شده است. عرایضی در مورد «سکنیگزیدن انسان در خانواده» در کتاب «زن؛ آنگونه که باید باشد» شده است 3- بنده هم مثل شما معتقدم باید شرایطی فراهم باشد که زنان استعدادهای خود را نشان دهند و چقدر خوب است که معلوم گردد زنان چه تواناهایی حتی در امور ورزشی دارند؛ میماند که اگر شرایط عفاف و حیا رعایت نشود، آنقدر ظرائف زن قدرتمند است که فضای سکس را بر فضای محیط ورزشی و نمایش تواناییهای او حاکم میکند و محیط را از تعادل صحیح خارج میکند. و لذا اگر بتوانیم ماوراء نگاه غربی به زن، و ماوراء سبک زندگی غربی به دنبال فضایی باشیم که زنان استعدادهای خود را بنمایانند به همان معنا که رهبر معظم انقلاب«حفظهاللّه» زنان ورزشکار را تجلیل نمودند، کار به تعادل رابطهی بین زن و مرد ختم میشود و این نیازِ امروزِ ما است و نمیتوان از آن چشم پوشید. در همین رابطه است که بنده معتقدم همانطور که یک روز رانندگی برای زن، تبرّج و خودنمایی بود و لذا اشکال شرعی داشت و امروز، دیگر رانندگیِ زن در کلیت خود، تبرّج محسوب نمیشود؛ دوچرخه سواری زنان نیز میتواند تبرّج به حساب نیاید. آری! مسلّم تبرّج را هر فقیهی حرام میداند، ولی موضوع تبرّج را، عرف تعیین میکند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: همینطور است. خداوند عین وجود است و از عینِ وجود جز وجود صادر نمیشود. موفق باشید
با سلام: ببخشید جهت آمادگی و بهره بردن هر چه بیشتر از زیارت کربلا در اربعین چه سفارشاتی را از الان تا آن زمان توصیه می فرمایید؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: در جزوهی «نقش دعا در زندگی» عرایضی داشتهام خوب است به آن رجوع شود. در مورد پیادهروی اربعین جناب آقای پناهیان نکات خوبی داشتند.
باسمه تعالی: سلام علیکم: از آیت اللّه بروجردی این موضوع را سؤال کرده بودند و ایشان فرموده بودند: «علت عاشق ز علتها جداست» لذا نه نیاز است که دیه بدهید و نه نیاز است که استغفار کنید، از خدا بخواهید به احسن وجه این دلدادگی را از شما قبول کند. مگر قصهی اویس قرنی را نشنیدهاید که وقتی فهمید در جنگ بدر دندان مراد و محبوبش یعنی محمد مصطفی«صلواتاللّهعلیهوآله» شکست، سنگ برداشت و دندان خود را به همان صورت شکست؟! آری! قصهی عاشق قصهی دیگری است، مافوق این عقلهای جزئی. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: چرا خود را در قاب عصمت دنبال میکنید؟ خدا را شکر نمایید که توفیق این نوع عبادات را به شما داده است. اگر نظر مبارک حضرت توّاب نبود، میل عبادت و مناجات با خود را به شما نمیداد. مطمئن باشید همین کارها زمینه میشود تا آرامآرام میلِ به گناهان قوت خود را از دست بدهند و پس از مدتی از آنها عبور نمایید. موفق باشید
