بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان
آرشیو پرسش و پاسخ ها
تعداد نمایش
شماره پرسش:
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
13173
متن پرسش
با سلام خدمت استاد بزرگوار: در جواب یکی از سوالات فرموده بودید: (نمی‌دانم چرا نتوانسته است آن‌طور که باید و شاید جایگاه امثال مرحوم عباس معارف و مرحوم مددپور و شهید آوینی را در نسبت بین فردید و هایدگر و انقلاب اسلامی درک کند. گویا اگر کسی بخواهد این نسبت را برقرار کند از نظر امثال آقای عبدالکریمی از حیطه‌ی تفکر و توجه بیرون است و این یک بیماری مزمن تاریخی روشنفکریِ پنهان ما است و مقصر آقای عبدالکریمی نیست!) چرا عده ای نمی توانند جایگاه تاریخی انقلاب اسلامی را درک کنند و اگر کسی راجع به انقلاب اسلامی حرف می زند می شود ایدئولوژی زده؟؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: این یک عقلی می‌خواهد ماوراء عقلی که دوران مدرن ما را در آن قرار داده است. آن عقل بحمداللّه با انقلاب اسلامی تا حدّی ظهور کرده است و با سلوک در ذیل شخصیت امام خمینی«رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» عالَم‌گیر می‌شود. آن عقلی است ماوراء نیک و بد دنیای مدرن. موفق باشید

12711
متن پرسش
سلام استاد گرامی: نظرتان در مورد آقای محمد علی طاهری (عرفان کیهانی) چیست؟ استاد عزیز صحبتهای شما برای افراد زیادی روشنگر خواهد شد. چون متاسفانه در جامعه افرادی هستند که در جستجوی معنا به این مسائل گرایش پیدا می کنند. تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: این افراد به‌شدت مردم را به اسم عرفان سرگردان می‌کنند و مردمی که متوجه‌ی حقایق نیستند این سخنان پوچ و وَهمی را حق می‌دانند و عملاً گرفتار یک‌نوع زندگی بی‌نتیجه می‌شوند و لذا وظیفه‌ی دلسوزان جامعه است که نسبت به این نوع فریبکاری‌ها به‌شدت برخورد کنند. موفق باشید

5721
متن پرسش
عرض سلام و خدا قوت ببخشید اگه بخواهم تفسیر المیزان را شروع کنم از کجا باید شروع کنم.2جزوه که مربوط به المیزان بود را خوانده ام.از کجا باید شروع کنم؟ چه سی دی از سخنرانیتونو رو باید تهیه کنم؟ ممنونم.
متن پاسخ
باسمه تعالی‌: سلام علیکم: همان‌طور که در آن جزوه عرض کردم چند سوره را با عرایض بنده گوش بدهید و بعداً المیزان را از اول شروع فرمایید. سوره‌های عنکبوت و روم و زمر و شوری را برای شروع بگذارید خوب است. موفق باشید
4340
متن پرسش
باسم تعالی.سلام علیکم.استاد اگر بگوییم زن منشور ولایت مرد است و حضرت زهرا(س) منشور ولایت حضرت علی(ع)، و حضرت زینب(س) منشور امام حسین(ع)،یک زن معمولی چگونه می تواند منشور ولایت مردش باشد؟آیا یک مرد معمولی در عین داشتن صفات رزیله انسانی می تواند ولایتی از سنخ ائمه بروز دهد؟از شما ممنونم و عذر می خوام که وقت گران بهاتونو گرفتم.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: نمی‌توان چنین معادله‌ای را شکل داد، بهتر است زن با انجام وظیفه‌ی شرعی نسبت به همسر خود راه بهشت را بر روی خود بگشاید. موفق باشید
2248
متن پرسش
با سلام از اوایل بلوغ مرتکب گناه استمنا هستم به تمام جوانب زندگی من یعنی تحصیل تهذیب و ورزش من ضربات سنگینی وارد کرده است اما با این وجود نمی توانم آن را ترک کنم و توبه هایم بیشتر از یک ماه و بیست روز طول نمی کشد با افراد زیادی مشورت کرده ام و توصیه هایی به من کرده اند اما با این وجود نمی توانم این کار را کنار بگذارزم با این وضع بد حجابی جامعه هم قدرت کنترل نگاهم را ندارم به من گفته اند کم بخور ورزش کن خیالت را کنترل کن و چیز های بسیار دیگر اما هیچ کدام برایم سودی نداشته از طرفی به هیچ وجه امکان ازدواج دایم و موقت ندارم چون هر دو به پول و مکان نیاز دارد و من ندارم دیگر از زندگی خسته ام چون هر چه برای ترک این کار کوشیده ام ناموفقث بوده ام شما را قسم به این شب قدر مرا کمک کنید ولی خواهش میکنم حرف هایی که بقیه روحانیون میزنند را تحویل من ندهید یک راه اساسی ارائه کنید ممنون
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: وظیفه‌ی بنده است که برای شما دعا کنم و در عین حال پیشنهاد می‌کنم کتاب «ادب خیال و عقل و وهم» را نیز مطالعه فرمایید. موفق باشید.
73
متن پرسش
علت ضعف اخلاقی و دینی ودرسی جوانانو نوجوانان در چیست با تشکر از شما
متن پاسخ

پس از سلام لطفا جهت جواب سوالتان به بحث آنگاه که فعالیت های فرهنگی پوچ می شود مراجعه فرمایید.بحث در قسمت کتاب ها در سایت هست

12957
متن پرسش
باسمه تعالی استاد عزیز لطف می کنید بفرمایید آیا عقیده به مسئله ی طلبیدن امام معصوم (ع) برای زیارت درست است؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: از هر جهت همین‌طور است. فدایشان شوم! این‌ها خانواده‌ی کرم‌اند. ما اگر از آن‌ها بخواهیم که با زیارتشان راهِ اُنس با حقیقت را برایتان آسان‌تر کنند، آن‌ها نه‌تنها بخل نمی‌ورزند، بلکه طالب این آمادگی از طرف ما هستند. موفق باشید

10479
متن پرسش
سلام علیکم: حالتان خوب است؟ اگر تمام ادراکات مربوط به من انسان می باشد پس چرا بعد از مرگ روح سردی و گرمی را دیگر حس نمی کند. و سوال دوم اینکه اگر ظرف علوم حصولی نفس مجرد آدمی و یا همان من انسان است پس چرا در سکرات تمام علوم و دانسته های او از بین می رود؟ سوال سوم: شما مقاله یا کتابی سراغ دارید که نظریه تکامل داروین را با مباحث عقلی حکمی و عرفانی رد کرده باشد؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: بحمد الـله حالم خوب است 1- تمام ادراکات مربوط به نفس انسان است، حال اگر محسوس او در میان نباشد ادراکی از این جهت برای او نیست. مگر در قیامت چیزی که سرد باشد یا گرم باشد هست که ادراک آن باشد؟ 2- در سکرات علومی که «وجودی» نبوده بلکه صورت و مفهوم معلوم است و جزء نفس ناطقه‌ی ما در نیامده، باقی نمی‌ماند. 3- کتاب «معرفت و معنویت» از دکتر سید حسین نصر نکاتی در این مورد دارد و عرض بنده در تفسیر سوره‌ی سجده در همان جلسات اول نکاتی دارد و کتاب «تکامل» از شهید مطهری نیز خوب است. موفق باشید
10474
متن پرسش
سلام: آیا در وجود حضرت علامه حسن زاده ترس وجود دارد. آیا آیه ی (کسانی که ایمان آورده اند و عمل صالح انجام داده اند نه ترسی بر آنهاست و نه غم دارند) شامل حال همه ی افراد می شود و یا فردی مثل امام خمینی (ره) دراین قائده است.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: مسلّم هرکس به اندازه‌ای که به خدا نزدیک شود به همان اندازه از ترس رها می‌شود. ولی در مباحث عرفانی بحثی هست تحت عنوان تفاوت مرید با مراد. مرید تلاش می‌کند به خدا برسد و خدا را و قرب به او را اراده می‌کند، ولی مراد کسی است که خداوند او را انتخاب کرده و او باید به حکم وظیفه آنچه را خدا از او خواسته عمل کند و کمال او در حفظ کمالاتی است که خدا به او داده، و ظاهراً حضرت امام«رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» بیشتر در موقعیت مراد بودند. موفق باشید
10355

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام خدمت استاد طاهرزاده: در مورد اثرات سازنده بلا و مصیبت مشغول تحقیق هستم. لطفا کتاب و منابعی که می تواند کمک نمایند معرفی بفرمایید. حضرتعالی هم در این مورد مطلبی و کتابی دارید؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: نفهمیدم منظورتان از مصیبت چیست؟ منظور، مصیبت بر اباعبداللّه«علیه‌السلام» است؟ شاید کتاب‌هایی که در مورد کربلا داشته‌ام کمک کنند. موفق باشید
9067
متن پرسش
باعرض سلام و توفیق روز افزون برای استاد: در بحث رجوع به وجود (که برای بنده کشف معرفتی که سالها بدنبال آن می باشم بتوسط جنابعلی بوده است) بعنوان افق سیر و جهت محقق شدن آن با توجه به مطالب کتاب ارزشمند سلوک ذیل شخصیت امام (رضوان الله) آنچه که من متوجه شدم حضرتعلی دو راه کار ارائه داده اید: 1) پرداختن به مباحث معرفت النفس و کتب مربوطه بعنوان بهره گیری از نفس ناطقه ملموس. 2) تزکیه نفس جهت اشراق حقیقت وجود با توجه به ظرفیت وجودی هر کس که با ترک محرمات و انجام واجبات و مستحبات حاصل می شود و به زعم بنده استفاده از دو ابزار عقل و قلب برای بحضور آوردن وجود و درک حضوری آن است بر خلاف عقیده بعضی از دوستان من که معتقدند بحث وجود درخور ما نمی باشد که بحثی پیچیده و در اختیار فلاسفه می باشد. می خواستم نظر حضرتعالی را در خصوص رجوع بوجود بدانم که آیا مطلب همان است که بنده فهمیدم یا چیز دیگری است و عقیده دوستان صحیح می باشد یا خیر؟ راهنمایی بفرمایید
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: بحث «وجود» بدیهی‌ترین بحث است، کافی است ما درست با آن برخورد کنیم. امروز دوره‌ی متافیزیک و مفهوم‌گرایی و به حجاب‌بردنِ «وجود»، گذشته است. تاریخ دیگری شروع شده، بعضی‌ها هنوز در گذشته زندگی می‌کنند و به هیچ‌چیزی نمی‌رسند. اساساً تفکر، تفکر «وجود» است و حضور در محضر حق، خدا دیگر غائب نیست که ما با خدایی که غایب است زندگی کنیم، خداوند با نور انقلاب اسلامی ظهور کرده است. در بحث بر روی آیه‌ی 41 سوره‌ی احزاب عرایضی در این مورد داشته‌ام. موفق باشید
8570
متن پرسش

باسمه تعالی سلام علیکم. انشاء الله به برکت اعتکاف همه ی ما مشمول هدایت خاص خداوند متعال قرارگیریم . د رفرمایش اخیر مقام معظم رهبری دامه برکاته با اعضای ستاد مرکزی اعتکاف تاکید فرمودند که اعتکاف باید آسیب شناسی گردد و همچنین فرمودند برای اعتکاف باید برنامه ریزی هوشمندانه و با توجه به معنای اعتکاف انجام گیرد و اگر برنامه ریزی نشود نیروی جمعیت جوان مشتاق هدر خواهد رفت و احیانا زیان آفرین خواهد شد لذا از حضرتعالی که قلم و بیان شیوای دارید تمنا داریم کتاب یا جزوه ای غیر از آنچه دارید بنویسید و همین قدر عرض کنیم که همه ی فضاهای اعتکاف مثل فضای اعتکاف مسجد شما که بنده یک سال توفیق شرکت در آن را داشته ام نیست و الان مسائلی در اعتکاف ها پیش آمده است که تشخیص درست یا نادرستی آن برای امثال بنده مشکل است بعنوان نمونه در اعتکاف اخیر دهها نفر پسر و دختر زیر 16، 17سال ثبت نام کردند که به سختی آرام می شدند و بعد از افطار منچ و شطرنج بازی می کردند به این امید که اینها جذب محیط های فاسد نشوند. یا جزء برنامه های روزانه مشاور تربیتی خانواده - سخنرانی جناب سرهنگ با موضوع هنجارهای اجتماعی - یادواره شهدا و خاطره گویی، بود به امید استفاده از این جمعیت محصور شده. با آرزوی توفیقات روز افزون برای جنابعالی والسلام

متن پاسخ

باسمه‌تعالی: سلام‌علیکم: وظیفه‌ی ما است که به صورت تئوریک و عملی اعتکاف را تبیین کنیم تا مردم بدانند چه نتایجی می‌توانند به‌دست آورند. در همین رابطه جزوه‌ی «اعتکاف و چگونگی ورود به عالم آن» نوشته شد. برگزارکنندگان اعتکاف باید از اهداف آن غفلت نکنند و بستر نظر به اهداف را فراهم نمایند. موفق باشید

7221
متن پرسش
سلام:1نخستین پیام اصالت وجود جدا کردن حساب مفهوم وجود از دیگر مفاهیم تشخص و وحدت از نظر صدقشان بر امور و حقایق خارجی ست. لطفا پاسخ فرمائید *2 بحث اصالت وجود میان مفهوم عام وجود و حقیقت عینی به چه معناست *3معلول نسخه ضعیف از علت خوداست(دارای علم و.)مباشد آیا علم معلول بعلت یک نحوه اشرافیت بحق است *4تشخص شخص حقانی حق در مقام واحدیت تحت عنوان یک وجود واحده تعبیر به نفس رحمانی شده؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- چرا بی‌خودی لقمه را دور سر بچرخانید. اصالت وجود در یک کلمه می‌خواهد بگوید آنچه هست و نقش دارد ماهیت نیست و ماهیت حدّ وجود است، حال وقتی ماهیت موجود شد، وجود از آن طریق تشخص خاص پیدا می‌کند 2- وقتی وجود را تشکیکی دانستیم نظر به وجود خارجی داریم و نه مفهوم عام وجود 3- معلول به اندازه‌ای که پرتو علت است به علت علم دارد و نه به کلّ علت 4- همین‌طور است، ولی این‌ها باید در جای خودش روشن شود. موفق باشید
6070
متن پرسش
با سلام خدمت استاد گرامی من از حدود 6سال پیش با آثار شما آشنا شدم و سیر مطالعاتی شما را شروع کردم وبه لطف الله نعمت هایی زیادی به من داده شد در اوایل در خلوت های خودم برای لحظاتی در حد سرعت نور حضور خودم را درک میکردم با اینکه خیلی کم بود ولی در رندگیم عاشق آن لحظات شده بودم ودر ادامه با اشنا شدن با برهان صدیقین و استفاده از فضای دعایی که حاج آقا مکارم در خمینی شهر فراهم کردند به لطف وعنایت الهی4 سال پیش برهان صدیقین به من نشان داده شد.هر چند که با غفلت ها قسمت اعظم این نعمت ها را که ابتدای مسیر من بوده از دست دادم ولی حالا شما برای ادامه ی این مسیر وحفظ این نعمت چه توصیه ای دارید . به نظرم میرسه در حوزه ه معرفت النفس فلسفی و عرفانی خداوند استعداد خوبی بهم عنایت کرده شما برای ادامه چه کتابهایی را پیشنهاد می کنید
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: بعد از برهان صدیقین مباحث کتاب معاد را همراه با سی‌دی دنبال بفرمایید. موفق باشید
5882
متن پرسش
سلام استاد. نظر شما در رابطه با بازی های کامپیوتری چیست.
متن پاسخ
باسمه تعالی‌: سلام علیکم: بنده صاحب‌نظر نیستم می‌گویند ضررش بیشتر از نفعش هست به هرحال تا آن‌جا که ممکن است باید فرزندانمان را از امور لغو فاصله بدهیم. موفق باشید
5048
متن پرسش
در ماه رمضان از یک طرف حدیث داریم که قران زیاد تلاوت کنیم و از طرف دیگر حدیث داریم که هیچ خیری در تلاوت بدون تدبر نیست. حالا بهتر است کمی از قران را بخوانیم و به آن بیندیشیم و یا یک ختم قران انجام دهیم
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: آهنگ قرآن به خودی خود یک نحوه اتصال با عالم معنا را به همراه دارد تا آن‌جا که ممکن است با صوتی حزین و با رعایت آهنگ قرآن یک جزء بخوانید و حتی‌المقدور سعی کنید به معانی آیات نیز توجه فرمایید. موفق باشید
3879
متن پرسش
با عرض سلام و ارادت قلبی استاد گرامی ، برای شروع سیر مطالعاتی (به صورت دقیق و عمیق) کتب وآثار شما (از برهان صدیقین ،حرکت جوهری ،معاد،تا سلوک دینی و..) با توجه به این که پایه ششم حوزه هستم آیا نیاز به کتابی، به عنوان مقدمه ی سیر ،وجود دارد(مثل بدایه الحکمه و نهایه یا کتب معرفتی مثل کتب شهید مطهری و غیره..) ممنون از لطف بی انتهایتان.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: برای سیری که در سایت هست نیاز به مقدمه ندارد ولی به عنوان طلبه ضرورت دارد که هروقت فرصت شد کتاب بدایه و نهایه را حتماً مطالعه کنید و از کتاب‌های شهید مطهری در هیچ زمانی فاصله نگیرید بنده دلایل خود را در جزوات «مطهریِ فردای تاریخ ما» عرض کرده‌ام. موفق باشید
3281
متن پرسش
سلام. چند وقتیه میخام مطالعات منظم دینی داشته باشم و کتبی مثل جوان و انتخاب بزرگ را خوانده ام و کتبی از شهید مطهری مثل جاذبه و دافعه،سیری در سیره نبوی و ائمه اطهار، داستان و راستان اما هیچوقت نتونستم منظم مطالعه داشته باشم نمیدونم چیکار کنم؟ میخاستم مطالعات سیاسی هم داشته باشم اما نمیدونم چه جوری هم دینی و هم سیاسی را مطالعه کنم اول کدوم یکیش؟از کجا شروع کنم؟با چه ترتیبی پیش برم؟ اصلا چه جوری مطالعات منظم داشته باشم؟لطفا کمک کنید!!!!!
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: به نظرم سیر مطالعاتی که بر روی سایت هست برای مقدمه‌ی کار خوب باشد و اگر هم بتوانید در کلاس‌های ساحت حضور شرکت کنید خوب است. موفق باشید.
2165

شبهات دینیبازدید:

متن پرسش
با سلام می گویند وقتی شمس با مولانا دیدار میکند از او می پرسد بایزید برتر است یا محمد؟ سپس میگوید که پس چطور است که محمد می گوید ما عرناک حق معرفتک و بایزید می گوید سبحانی ما اعظم شانی. ایا شمس با این جمله میخواهد مقام پیامبر را پایین بیاورد لطفا توضیح دهید. با توجه به اینکه شما در کتاب عالم انسان دینی مقام شمس را رفیع دانسته اید.
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: ما نمی‌دانیم بین مولوی و شمس چه گذشت که مولوی شیفته‌ی شمس شد و این حرف‌ها بیشتر حدسیات است. در عرفان نظری جمله‌ی بایزید بحث می‌شود که در آن جمله نظر به خود می‌کند از آن جهت که مخلوق خدا است و بعضی آن را جزء شطحیات بایزید می‌دانند و رسول خدا«صلواة‌الله‌علیه‌وآله» با نظر به حضرت حق جمله« ما عرناک» را در محضر حق عرضه می‌دارند. امثال شمس تبریزی هرچه دارند با تعظیم در مقابل مقام رسول خدا«صلواة‌الله‌علیه‌‌و‌آله» دارند و هرگز قصد تحقیر آن حضرت را به مخیّله‌ی خود هم راه نمی‌دهند. موفق باشید
2150

تسویفبازدید:

متن پرسش
به نام خدا سلام علیکم خواهشمند است نکات کلیدی و راهکارهای دینی در درمان تسویف به صورت کامل را بفرمایید.
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: انسانی که به جنبة مجرد خود توجه نکند و سیر به توحید صمدی نداشته باشد، همواره در زمان فانی به‌سر می‌برد و زمان هم که عبارت است از بَعدِ بعد از بعد. چنین انسانی در تصمیم‌های اساسی گرفتار بَعد و بعد می‌شود که به آن «تسویف» می‌گویند و لذا رسول خدا(ص) می‌فرمایند:«یَا أَبَاذَرٍّ إِیَّاکَ وَ التَّسْوِیفَ بِأَمَلِکَ فَإِنَّکَ بِیَوْمِکَ وَ لَسْتَ بِمَا بَعْدَه»، ای اباذر: بر حذر باش از «تسویف» و بَعدگفتن در رابطه با آرزوهایی که داری، زیرا که تو در امروز هستی، و نه در بعد از امروز.حضرت امام باقر(ع) در رابطه با حذر از «تسویف» می‌فرمایند: «إِیَّاکَ وَ التَّسْوِیفَ فَإِنَّهُ بَحْرٌ یَغْرَقُ فِیهِ الْهَلْکَى» ،‏ بپرهیز از «تسویف»، و به تأخیرانداختن، که آن دریایی است که بسیاری از افراد را هلاک کرده است. به بحث «وفت » صفحه 340 از کتاب آنگاه فعالیت های فرهنگی پوچ می شود رجوع بفرمائید. موفق باشید
1086

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
بسم الله الرحمن الرحیم این مطالب را بعد از خواندن چند صفح از جزوه ضرورت مطالعه می نویسم.پسری هستم 25 ساله ،فعلا دانشجو،یکی از گناهانی که من به آن مبتلا هستم این است که بعضی مواقع دروغ می گویم و این هم به خاطر این است که در بعضی از محافل دوستانه نمی خواهم از دوستانم کم بیارم.به همین خاطر دروغ می گویم،تا چند وقت پیش که ناچار شدم به استاد دانشگاهم دروغ بگویم و بعد که متوجه شده بود به من گفت تو تیپ شخصیتید ضعیف،و باید قبول کنی که تو همین هستی و کتاب راهی بسوی کامیابی را به من معرفی کرد نوشته آنتونی رابینزرا به من پیشنهاد کرد برای خوندن. انصافا هر چه تلاش کردم با این کتاب ارتباط برقرار کنم نتوانستم.حالا می خواهم شما من را راهنمایی کنید و بفرمایید با توجه به این مشکل که من گفتم آیا این مشکل با مطالعه رفع می شود یا خیر. و سوال دیگر من هم این است که انشا الله بهمن امسال امتحان ارشد بدهم از شما می خواهم من را راهنمایی کنید که چطوری به این رنگ خدایی بدهم و نیت من هم برای خدا باشد در واقع برای خدا باشد چون حقیقت این است که من تا حدودی برای کلاس اجتماعی اش می خواستم امتحان بدهم. و ارائه راه کاری برای خوب مطالعه کردن و موثر شدن مطالعه هیم درواقع یک برنامه عملی برای مطالعه به من بدهید ودر مورد آن مشکل اولم می فرماییدهمان کتاب را بخوانم یا شما مطلب و کتاب دیگری را پیشنهاد می کنید. از لطف شما متشکرم
متن پاسخ
علیکم السلام، باسمه تعالی اگر انسان بتواند با خدا ارتباط برقرار کند آنچنان احساس بزرگی و غنا می‌کند که هرگز مایل نیست با دروغ‌گفتن بزرگی کاذب برای خود ایجاد کند، پیشنهاد بنده جهت سیر مطالعاتی همان است که در سایت هست. در مورد امتحان کارشناسی ارشد اساس را بر این بگذارید که خود را آماده‌ی خدمت می‌کنید که اگر نظام اسلامی در آن امر به شما نیاز داشت مثل یک سرباز آماده به خدمت آماده‌ی انجام وظیفه‌اید و در ضمن جهت امرار معاش شرایط بهتری برایتان باشد. موفق باشید
532

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
بسم الله الرحمن الرحیم استاد ارجمند جناب آقای طاهرزاده سلام علیکم؛ همان طور که حضورا عرض شد، از حضرتعالی درخواست می شود فرصتی را جهت انجام مصاحبه با موضوع "عشق" اختصاص دهید. سوالات مد نظر به شرح ذیل تقدیم می گردد. موجب امتنان است مواردی را که حائز اهمیت می دانید و در سوالات به آن پرداخته نشده است نیز در مصاحبه طرح بفرمایید. تقاضا مندیم در پرداختن به سوالات علاوه بر طرح مباحث مبنایی، به مصادیق عینی و راه های عملی نیز اشاره نمایید. طبق صلاحدید حضرتعالی سوالات زائد قابل حذف می باشد. خواهشمند است پاسخ ها را بر روی سایت قرار ندهید و به صورت خصوصی جواب دهید تا در صورت روشن نشدن موضوع سوالات دیگری نیز پرسیده شود و ارزش مصاحبه حفظ شود. 1- آیا عشق اگر از نوع تمناهای پست شهوانی نباشد حقیقی است؟ یا اینکه عشق به غیر خدا و ائمه هرچه باشد مجازی است؟ 2- آیا این تصور صحیح است که اگر عشق مجازی به گناه نینجامد مذموم نیست؟ آسیبها و خسارات عشق مجازی کدامند؟ 3- آیا عشق اختیاری است و می توان از عاشق شدن خود داری کرد؟ 4- راه های جلوگیری از مبتلا شدن به عشق مجازی چیست؟ 5- چه نوع الگوی تربیتی و روابط عاطفی خانوادگی پرورش دهنده افرادی است که بیشتر در معرض عشق مجازی قرار می گیرند و آسیب پذیرترند؟ 6- چه افرادی، و با کدام الگوی زندگی، بیشتر در معرض عشق مجازی قرار دارند و آسیب پذیر ترند؟ ( به عناون مثال کسی که اوقات فراغت زیادی دارد؟ کسی که در حیات فردی و اجتماعی خود اهل مبارزه نیست؟ کسی که ورزش نمی کند؟ مثالها صرفا برای بیان مقصود سوال است) 7- راه صحیح برخورد با عشق مجازی برای کسی که نتوانسته از آن پیشگیری کند و مبتلا شده است چیست؟ 8- آیا می توان با عشق مجازی مبارزه کرد و آن را از بین برد؟ 9- راه های نظری و روشهای عملی مبارزه با عشق مجازی چیست؟ 10- برخی روشها مانند مشغول کردن ذهن با بازی های کامپوتری یا با تخیلات یا شمارش معکوس اعداد از صد به یک یا جمع زدن اعداد دو رقمی در ذهن برای منصرف کردن ذهن بیان می شود. آیا استفاده از این روشها از نظر دین پذیرفته شده است یا کنترل ذهن و خیال روش دیگری دارد؟ 11- آیا افراد عادی می توانند به عشق حقیقی دست یابند؟ 12- راه دستیابی به عشق حقیقی چیست؟ به طور مشخص کسی که می خواهد گام در مسیری بگذارد که به عشق حقیقی دستیابد چه باید بکند و چه نباید بکند؟ با تشکر فراوان
متن پاسخ
باسمه تعالی . علیک السلام. بنده در این امر صاحب نظر نیستم، بیشترین حرف خود را در کتاب «مبانی نظری و عملی حبّ اهل البیت«علیهم‌السلام» زده‌ام که تا حدّی شامل جواب سؤالات جنابعالی می‌شود.
65

(وهابیت)بازدید:

متن پرسش
با سلام و خسته نباشید امروزه با شیوع و تبلیغات همه جانبه وهابیون متعصب که قصد تخریب دین اسلام را در همه زمینه ها (اینترنت،کتاب،مقاله...) دارند،می خواستم نظر جنابعالی را نسبت به خطرات و تهدید های این گروه و همچنین وظیفه مسلمانان در قبال برخورد با این دسته از مسلمانان را بدانم؟ با آرزوی توفیق الهی طاهری 29/7/87
متن پاسخ

جواب: سلام علیکم؛ بحمدالله با تجلی نور اسلام و ظهور هرچه بیشتر فرهنگ اهل‌ بیت«علیهم‌السلام» ضعف آن فرقه روز به روز بیشتر ظاهر شده. وظیفه‌ی ما هرچه بیشتر نشان‌دادنِ عظمت مکتب تشیع است واین که مواظب باشیم به اختلافات دامن نزنیم. موفق باشید

24638
متن پرسش
سلام علیکم استاد عزیز: در ادامه سوال ۲۴۶۲۷ مزاحم وقت گرانقدر حضرتعالی می شوم. به جهت اهمیت زیاد بحث (ارسطو پیامبر؟ یا انسانی موحد؟ یا منبع الهام فکر غرب!) و اهمیت نظر حضرتعالی متقابلا نظر حضرات آیات حسن زاده و جوادی حفظهما الله تعالی را تقدیم می کنم، و مساله بنده در مورد جمع بین کلام حضرتعالی و کلام امام (ره) و آیات (حفظهماالله) است، طبق برداشت شخصی بنده ارسطو در هندسه فکری شما شخص چنان علیه السلامی نیست کما اینکه در کتاب گزینش تکنولوژی فرمودید: غرب=تفکر ارسطویی با کلیسا و روحیه یهودی گری، اما در کلام علامه و بزرگان (طبق فرمایش خودتان علامه در جریان احضار روح ارسطو و افلاطون که بحث ذکر لا الا اله الله می شود که دال بر موحد بودن آنان است)، چگونه کلام حضرتعالی و بزرگان برای ما قابل جمع است برای شکل گیری هندسه فکری؟ خدا خیرتان بدهد و شما را برای نظام و ان شاءالله حکومت اسلامی حفظ بفرمایند و بنده و امثال بنده قربان آن معصومینی بشویم که امثال شما را در مکتب قدسی خود تربیت و برای ما قرار دادند. 《• خاطره‌ای را از شصت سال قبل به ذهن دارم؛ یعنی سال تحصیلی ۳۳ و ۳۴، شهریور ۳۴ که از حوزه تهران به حوزه قم مشرّف می‌شدم، خدمت استادمان مرحوم آیت الله آقا شیخ محمدتقی آملی(ره) مشرّف شدم ـ ایشان آن روزها فقه و اصول تدریس می‌کردند یک خارج فقه و یک خارج اصول داشتند ـ از ایشان اجازه گرفتم که به قم مهاجرت کنم. ایشان ضمن تشویق این هجرت، فرمودند در قم برکات فراوانی هست: اولاً حرم اهل بیت است و کریمه اهل بیت(ع) آنجا مضجع ملکوتی دارد. ثانیاً عالمان و فقیهان و حکیمان و محدّثان و مفسّران فراوانی در آنجا آرمیده‌اند، در کنار قبور علما رحمت و برکت هست، آن‌گاه این داستان را اوّلین بار از ایشان شنیدیم؛ فرمود شاگردان ارسطو هر وقت مشکل علمی پیدا می‌کردند، کنار قبر ارسطو به بحث می‌نشستند و انتظار داشتند آن مشکل برایشان حلّ شود! آن روز ما قبسات داشتیم، امّا آن چاپ قدیم بود، وقتی قبسات چاپ جدید آن به بازار آمد که تقریباً با خطوط کلّی این کتاب مأنوس بودیم، بحث مزار و زیارت و قبور بزرگان را مرحوم میرداماد در قبسات مطرح می‌کند، در بحث بهره‌برداری از قبور بزرگان، می‌فرماید شاگردان ارسطو هر وقت می‌خواستند مشکل علمی برایشان حلّ شود، به انتظار گشایش آن مسائل می‌رفتند کنار قبر ارسطو به بحث می‌نشستند؛ مرحوم میرداماد این مطلب را در قبسات از المطالبالعالیة جناب فخررازی نقل می‌کند، وقتی به المطالبالعالیة فخررازی مراجعه کردیم ـ هم صفحه قبسات مشخص است و هم شماره صفحه المطالبالعالیة فخررازی ـ ایشان می‌گوید که شاگردان ارسطو برای حلّ مشکلات علمی به کنار قبر او می‌رفتند. سقراط شهید راه توحید شد و از این راه افلاطون و بعد ارسطو تربیت شدند قدری از جناب فخررازی که جلوتر برویم، می‌بینیم جناب ابوریحان بیرونی تحلیلی دارند؛ ایشان ستایشی از حکمای یونان و گلایه‌ای هم از عالمان هند دارد. ابوریحان بیرونی در تحقیق ماللهند می‌گوید: فضای خاورمیانه آن روز یا شرک بود یا الحاد، وجود مبارک ابراهیم خلیل(ع) وقتی قیام کرد، براهین فراوانی اقامه نمود که کمتر اثر بخشید و احتجاج حضوری، شفاهاً یا غیر شفهی داشتند که کمتر اثر بخشید، دست به تبر برد که کمتر اثر بخشید، گرچه بی‌اثر نبود، جریان ﴿حِرِّقُوهُ وَ انصُرُوا آلِهَتَکُمْ﴾ مطرح شد و آن آتش سنگین را برافروختند و وجود مبارک خلیل حق را که به آتش انداختند و پیام ﴿یا نَارُ کُونِی بَرْداً وَ سَلاَماً﴾ که آمد بسیاری از مردم وضعشان عوض شد. گرچه آن روز خبر به آسانی منتشر نمی‌شد، ولی این خبر آن‌قدر وزین و سنگین بود که در کوتاه‌ترین مدت بخش وسیعی از خاورمیانه را فرا گرفت. این پیام توحیدی خلیل حق که به تعبیر سعدی «خلیل من همه بت‌های آزری بشکست» این پیام خلیل که بت‌های آزری را می‌شکند و آتش را به فرمان حق گلستان می‌بیند، این پیام به بسیاری از مناطق رسید، اوّلین گروهی که این پیام را درک کردند و از الحاد و شرک تبرّی جستند حکمای یونان بودند که فطرت توحیدی اینها احیا شد و در راه توحید قدم برداشتند و جناب سقراط شربت سمّ را در راه حفظ توحید نوشید، او مشکل سیاسی یا مشکل امنیتی یا مشکل اجتماعی نداشت، مشکل اعتقادی آنها بود که جناب سقراط را وادار کردند سمّ بنوشد. مرحوم ابوریحان بیرونی در تحقیق ماللهند می‌گوید سقراط شهید راه توحید شد و از آن راه توانست شاگردی به نام افلاطون تربیت کند و او شاگردی به نام ارسطو تربیت کند و فضای یونان را فضای توحید کند. البته همان‌طوری که در اسلام «ارْتَدَّ النَّاسُ بَعْدَ النَّبِی» عالمان هند پیام ابراهیم (ع) را درک نکرده اند که همچنان سخن از بودا و گوساله پرستی است الاّ گروه اندک، گرچه ارتداد از ولایت مطرح است و بسیاری هم جاهلیت و تعرّب بعد از اسلام یعنی هجرت را انتخاب کردند، این کار در یونان به این صورت شد که موحّدانی طبق تحلیل جناب ابوریحان بیرونی در تحقیق ماللهند تربیت شدند؛ اول سقراط، بعد افلاطون، بعد ارسطو. گلایه‌ای که از عالمان دین دارد، چون خود ایشان مدت‌ها در هند به سر می‌برد، گفت عالمان هند این پیام ابراهیم و خلیل حق را خوب ادراک نکردند؛ لذا همچنان در هند سخن از بودا و برهمن، سخن از صنم و وثن، بود و هست. اگر هندی‌ها همانند سقراط و افلاطون و ارسطو راه توحید را طی می‌کردند، سرزمین وسیع هند از گزند صنم و وثن و گوساله‌پرستی و گاوپرستی و مانند آن در دیروز و امروز نجات پیدا می‌کرد. • آیت الله جوادی آملی در دیدار با اعضای بنیاد نهج البلاغه در ۲۳اسفند۹۰ می گوید: خاورمیانه را خود وجود مبارک حضرت ابراهیم اداره کرد. یعنی در خاورمیانه غیر از الحاد و وثنیت چیز دیگری نبود؛ یا بت پرستی بود یا الحاد؛ و وجود مبارک ابراهیم خلیل آمد، برهان اقامه کرد، اثر نکرد؛ تبر گرفت و بت ها را شکست، اثر نکرد؛ رفت در آتش و گلستان کرد و اثر کرد. آن حرف گرفت که «یا نَارُ کونِی بَرْداً وَ سَلاَماً»؛ این نظیر «فَجَعَلَهُمْ جُذَاذاً» نبود که نگیرد؛ بلکه کلّ خاورمیانه را گرفت. از آن به بعد سقراط کشته شد و دین را و توحید را در یونان حفظ کرد. جناب ابوریحان بیرونی در "تحقیق ماللهند" می گوید که من از مردم هند گله دارم برای این که نتوانستند مثل یونان، دین را حفظ کنند. در یونان در اثر افرادی مثل سقراط، افلاطون و ارسطو، موحّدان را تربیت کردند. اگر چهارتا روحانی و چهارتا عالم در هند بود، دیگر بودا و برهمن آن خلأ را پر نمی کرد. جوان ها را باید در حدّ ترجمه، میانسال ها را در حدّ دیگر؛ و علوم عقلیه را در حدّ دیگر. باید از این دریا حداکثر بهره را ببریم و همانطور که در تابلوی آکادمی های ارسطو و افلاطون می نوشتند کسی هندسه نخوانده وارد نشود، این حرف همۀ انبیا است؛ منتها آن ها از انبیا گرفتند آیت الله جوادی آملی در تفسیر سوره ی صافات در ۱۹ فروردین ۹۳ می فرماید: حضرت ابراهیم به تنهایی یک امت بود به این دلیل بود که در آن زمان کاری کرد که کل خاورمیانه خوابیده را بیدار کرد. اما برخی اصلا بیدار نشدند برخی دیر بیدار شدند برخی زودتر. قوم حضرت ابراهیم اصلا بیدار نشدند یونانیان زودتر بیدار شدند و اندیشه توحید در یونان بر اثر کار حضرت ابراهیم (ع) بود و گرنه یونان یا ملحد بود یا مشرک نظیر ایران، رم و امثال آن. وقتی این فکر توحیدی به خاورمیانه رسید یونان زودتر و بیشتر از دیگران به فکر توحید افتاد و در این راه شهید داد. سقراط مردم را به توحید دعوت کرد و در همین راه توحید شربت شهادت نوشید بعد افلاطون را تربیت کرد بعد ارسطو را تربیت کرد و بعد این اندیشه توحید از آنجا به جای‌های دیگر رسید. ابوریحان بیرونی می‌گوید شاگردی غیر مستقیم حضرت ابراهیم‌ها را ارسطوها، افلاطون‌ها و سقراط‌ها بر عهده گرفتند بعد دیگران. بنابراین حضرت ابراهیم توحید را در خاورمیانه منتشر کرد • آیت الله جوادی آملی پیرامون رد ارسطو توسط هشام که شاگرد امام صادق (ع) بود می گویند: شما مي‌بينيد برخي‌ها مي‌گويند در نقص ارسطو همين بس كه هشام كه شاگرد امام است بر او رد نوشته بله رد نوشته اين هست كه هشام حرف ارسطو را رد كرده اما اين روايت نوراني را مرحوم صدوق (رضوان الله عليه) در همين كتاب توحيد صدوق نقل كرده كه حضرت درباره برخي از نظرات هشامين فرمود: «ليس القول ما قال الهشامان»  مبادا حرف اين هشام‌ها را گوش دهيد اين هشام كه گرفتار تجسيم بود ارسطوي موحّد را رد مي‌كند آن وقت شما مي‌گويي چون شاگرد امام, ارسطو را رد كرده بنابراين ارسطو مردود است؟! شاگرد امام است معصوم كه نيست اينها را مجمع بايد تشخيص دهد هشام را بررسي كند نقل مرحوم صدوق در توحيد را درباره هشامين بررسي كند آن وقت ببيند كه ردّ هشام نسبت به ارسطو در كدام منطقه است. با توجه به این فرمایشات و نوشته های پیشین درباره ی دین ارسطو که استاد اسکندر بوده و از کودکی او را تربیت کرده است ، می توان فهمید که اسکندر با چه نوع آموزه هایی تربیت یافته و تحت تعلیم چه آموزگاری بوده، سقراط و ارسطو موحد و شاگرد حضرت ابراهیم بودند!! آیت الله جوادی آملی: • تاریخ مدرن خاورمیانه نشان می دهد ارسطو و سقراط و ... همه از شاگردان حضرت ابراهیم بودند، چون تا آن زمان خاورمیانه یا ملحد بود یا مشرک. وجود آن حضرت برهان را اقامه کرد و دنیا فهمید چه خبر است، بنابراین فکر ابراهیمی تمام خاورمیانه و یونان را فرا گرفت و ارسطو و سقراط ها تربیت شدند. (1) • تلّقی و دریافتی که حکمای اسلامی از این راه نسبت به افلاطون به دست آورده اند این است که او حکیمی موحّد است که در روزگار گسترش کثرت های اساطیری و دیدگاه های مشرکانه، بر گذر از ظواهر طبیعی و مادّی، و وصول به حقایق و صور ازلی همّت ورزیده، و علاوه بر طریق تصفیه و شهود قلبی، با استعانت از برهان و استدلال مفهومی، به حراست از مرزهای توحید که حاصل تعالیم انبیاء سلف بوده پرداخته است.(2) 1- روزنامه شرق ـ شنبه 17مهرماه 89 2- رحیق مختوم، جوادی آملی، بخش اول از جلد دوم/269 مخالفین ارسطو ژاژخاه، خردسال، خام و کج اندیش هستند علامه حسن زاده آملی: چه بسیاری نوشته هایی را می بینیم که دهان به ژاژخایی باز می کنند و زبان به بیهوده گویی دراز و به ساحت بزرگان علمی [ارسطو] اسائه ادب و جسارت روا می دارند این گستاخان در نزد اصل خرد خرد سالانی اند که از خامی و کج اندیشی خود سخن می گوید و از کاجی و برنهادی خود جز می دهند.1 1-قرآن، عرفان و برهان از هم جدایی ندارند/20-19 علامه حسن زاده : • حضرت امام صادق در توحید مفضل ارسطو را نام می برد و می ستاید و او را به بزرگی یاد نموده است که: «وی مردم زمانش را از وحدت صنع به وحدت صانع مدبر حکیم ؛ دلالت و رهبری کرده است» و ارسطو باید چقدر مبتهج و مفتخر باشد که که دهن ولی الله اعظم وی را به فضیلت و بزرگی یاد کرده است. و در محبوب القلوب دیلمی نقل شده است که  همانا عمر و عاص از اسکندریه آمد و رسول خدا از او از آنچه دیده است سوال کرد که عمر و عاص جواب داد: «دیدم مردم را که دور هم حلقه می زنند و مردی را ذکر می کنند که نامش را  ارسطاطالیس می گفتند که لعنت خدا بر او باد (که در این حال پیامبر اکرم بر او فریاد بر آورد) که ساکت شو ای عمرو که همانا ارسطاطالیس از انبیاء است ولی مردم زمان وی نسبت به او جاهل بودند. روایت دیگری است که سید طاهر رضی الدین علی بن طاوس در کتاب «فرج المهموم فی معرفة الحلال والحرام من علم النجوم» قولی را نقل کرده است در اینکه ابرخس و بطلمیوس نیز از انبیایند و همچنین بسیاری از حکما هم از انبیاء بودند و چون دارای اسمهای یونانی بودند بر مردم امرشان مشتبه شد و چون اسمهایشان با اسامی برخی که نسبت فساد اعتقادی بدانها داده شده موافق بود حالشان برای مردم مشتبه شد و گمان کردند که صاحبان این اسامی همه شان در اعتقاد فاسد؛ اجتماع دارند. مآثر آثار موثر ۱۷۰ ص ۲۴۴ • در بعضی از نوشته هایم، قسمت آخر حدیث مفضل را بیان کردم که امام صادق (ع) با [مفضل] درباره وحدت صنع، صحبت کرده است که وحدت تدبیر، وحدت صانع و مدبر را می رساند. بعد امام صادق ( ع )، ارسطو را ستوده است. (جلد دوم بجار را، نگاه کنید). فرمود مفضل، ارسطو مردم زمان خود را، از راه وحدت صنع، به وحدت صانع کشانده است و از این راه، پیش آمده است. مرحوم [استاد شعرانی] می فرمود: ارسطو، مباهات کند به خودش، که امام صادق (ع)، نام او را بر زبان آورده است. بعد شعر حافظ را می خواند می گفت: گوئی حافظ از زبان ارسطو، خدمت امام، عرض می کند: من که باشم که بر آن خاطر عاطر گذرم لطف ها می کنی ای خاک درت تاج سرم البته خاک درب امام صادق (ع)،ارسطوهاست. حرفی نیست ولکن، ارسطواز راه وحدت صنع، مردم را به وحدت صانع می کشاند. - هر چند مرحوم [دیلمی] در [محبوب القلوب] و مرحوم سیدبن طاووس در کتابی که راجع به نجوم، نوشته اند، ارسطو و تنی چند از بزرگان را، در زمره انبیاء نام برده اند.»
متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: با تشکر فراوان نسبت به طرح مطالب دقیقی که در رابطه با ارسطو و جایگاه شخصیت علمی او مطرح فرمودید؛ عنایت داشته باشید مسئله، بسیار دقیق و حساس است و نمی‌توان با طرح یک طرف از ابعاد دیگر شخصیت ارسطو غافل شد 1- ارسطویی که بانک توحید در مقابل شرک سر داده است و جناب فارابی برای مقابله با روحیه‌ی اشعری‌گری و معتزلی‌گری سختْ به دنبال چنین ارسطویی بود و این ارطو، ارسطویِ درس حوزه‌های ما شد. هرچند ارسطوی بزرگی است ولی با ارسطویی که ما در آموزه‌های دینی به دنبال آن هستیم، نیست. ارسطویِ فلسفه و علمِ کلام ما است. 2- ارسطویی که غرب با متون یونانی به‌دست آورده است که البته غیر از ارسطویی است که غرب از طریق جناب ابن‌سینا که تحت تأثیر فارابی است؛ به میان آمده. ارسطویِ متون یونانی با قرائتِ غربی، ارسطویی است که اندیشه را در محدوده‌ی فهم انتزاعی متوقف می‌کند، در حالی‌که ارسطوی فارابی فقط این نیست. 3- ارسطویی که کلّی را به نعتِ کثرت می‌یابد، یعنی حقیقت را در مظاهرِ وجود می‌بیند. کاپلستون از این ارطو که به به ظاهر از استادش افلاطون عدول کرده، ناراحت است. ولی ارسطویی که حقیقت را و کلیّات را در عالم کثرت بنگرد، سختْ به انبیاء نزدیک است. و ارسطویی که بزرگان ما در خواب و بیداری می‌تواند با او زندگی کنند و مشکلات سلوکی و معرفتی خود را از او دریافت نمایند؛ ارسطویِ اخیر است.

آن‌چه جناب نیچه می‌گوید و فریاد می‌زند که فلسفه‌ی سقراطی و افلاطونی و ارسطویی منجر به نیهیلیسمِ دوران شد؛ قرائتِ غربی از ارسطو است و ما باید مواظب باشیم چنین ارسطویی را اصالت ندهیم، در حالی‌که بخواهیم و نخواهیم در متون علمیِ ما این ارسطو نیز در میان است و متأسفانه دروس فلسفی ما تحت تأثیر چنین ارسطویی است. حال مائیم و نه یک ارسطو، بلکه ارسطوها.

البته آن‌چه عرض شد جدای از این نکته است که عموماً در متون فلسفه‌ی اسلامی بین جناب ارسطو و جناب فلوطین یعنی صاحب «اثولوجیا» چندان تفکیکی نبوده است.

 موفق باشید  

14336
متن پرسش
سلام و ادب خدمت استاد بزرگوار: استاد به نظر شما چرا مقام معظم رهبری در روز 29 خرداد 1388در روز نماز جمعه، سخن خود با امام زمان روحی فداه در نمازجمعه و به عبارتی در انظار عموم ایراد نمودند؟ چرا؟ فلسفه آن چیست؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ایشان حقیقتاً به عنوان نایب امام زمان«روحی لتراب ‌مقدمه الفداء» همیشه آن حضرت را مدّ نظر دارند و لذا در آن روز مبارک نیز سربازی خود را جهت ادامه‌ی انقلاب ذیل نظر مبارک مولایشان اعلام کردند و حضرت حجت«صلوات‌اللّه‌علیه» نیز با مدد خاصی که عنایت فرمودند، این سرباز جلیل‌القدر را بیش از پیش یاری نمودند و این به‌خوبی معلوم است که آن حضرت رهبری عزیز را به عنوان زیباترین و شفاف‌ترین نایب خود پذیرفته‌اند. موفق باشید 

نمایش چاپی