بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان
آرشیو پرسش و پاسخ ها
تعداد نمایش
شماره پرسش:
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
5962
متن پرسش
باسمه تعالی سلام استاد عزیز؛ در صلوات بر حضرت فاطمه (سلام الله علیها) میگوئیم: «اللهم صل علی فاطمة و أبیها و بعلها و بنیها و السر المستودع فیها بعدد ما أحاط به علمک» منظور از «السر المستودع» چیست؟ آیا همان حقیقت نوری حضرت است یا مراد امر دیگری خاصه آن حضرت میباشد؟
متن پاسخ
باسمه تعالی‌: سلام علیکم: در هرحال سرّ، سرّ است و قابل بیان نیست و انسان از سرّ خود باید متوجه آن نحوه حضور بشود. فکر می‌کنم در کتاب «مقام لیلة القدری فاطمه«سلام‌اللّه‌علیها» به‌خصوص در ویرایش جدید آن بتوانید احساس نظر به سرّ را در منظر خود قرار دهید. موفق باشید
2796
متن پرسش
سلام علیکم.پیرو سوال 2770 که پاسخ فرموده اید باید مطلبی را عرض کنم،اینکه پرسیدن سوالی که داشتم سخت است و نمی شود به راحتی با کلمات آن را بیان کرد.یک شی خارجی(یعنی مستقل از من) در خارج از من وجود دارد.اگر ماهیت این شی از بین برود دیگر وجود هم نخواهد داشت.یعنی وجود داشتن ان شی عین ماهیت ان است نه جدا از آن نه یک چیز دیگر نه یک هستی مستقل.هستی یک شی همان ماهیت آن است(چون بدون ماهیت وجودی هم در کار نیست)ما فقط می توانیم ماهیت را ادراک کنیم(با حس و عقل و شهود و هر چه که می شود).با این اوصاف،خدا هم یک چیز است که وجود دارد.من نمی دانم کیست؟چیست؟اما بودن که به خودی خود چیزی نیست.بودن صرف که در خارج وجود ندارد.بودن همان ماهیت است.خدا هم ماهیتی دارد ورای ادراک ما(ظاهرا و شاید واقعا)باور کنید عقل ناقص من نمی تواند بفهمد چگونه بودن هست، یا در خارج هست، یا یک چیز است(و به قول شما و دیگران چیز نیست.هستی فقط هست)آقای طاهر زاده،استاد،پدر معنوی عزیز من.من نمی توانم بفهمم و برایم مسخره است کسی بگوید یک شی یک ماهیت دارد و یک وجود.
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: بنده هم نمی‌توانم بپذیرم یک شیئ یک ماهیت داشته باشد و یک وجود. آنچه بنده می‌فهمم آن است که وجود در مراتب مختلف خود صورت‌های مختلفی دارد. پیشنهاد می‌کنم ابتدا مباحث «برهان صدیقین» را با شرح آن کار کنید و بعد «بدایة الحکمه» را تا إن‌شاءالله موضوع روشن شود. موفق باشید
685
متن پرسش
سلام علیکم .1) استاد گرامی، من رشته ام مهندسی کامپیوتر است و علارغم مشورت هایی که برای ادامه ندادن درسم گرفتم و همواره نظر بر این بود که درسم را تمام کنم، و با وجود این که مشورت ها بسیار برای من مؤثر و مفید بود اما تصمیم نهایی ام بر این است که به این بهانه که فقط یک سال درسم مانده و تمام خواهد شد این یک سال وقت خود را به درس خواندن تلف نکنم و هم اکنون در فکر انجام اقداماتی برای تصمیماتم هستم و به حمد الله توانستم رضایت و حمایت خانواده را جلب کنم. توصیه ی شما به بنده چیست؟ خواهش بنده این است که با حوصله و مفصّل به بنده توصیه هایی کنید. 2)دکتر دینانی که شما توصیه فرموده بودید برنامه شان را از تلویزیون دنبال کنیم، استاد چه درسی هستند؟ 3) نظر شما در مورد آن چه تحت عنوان عرفان در دانشگاه ها مطرح می شود چیست؟ تا چه حد با واقعیت عالم و عرفان به معنی واقعی کلمه صدق می کند؟ با تشکر.
متن پاسخ
باسمه تعالی، علیک السلام: بنده در جواب یکی از سؤالات موجود در سایت اهمیت مسلط بودن بر کامپیوتر را عرض کرده‌ام، ولی اگر عزم شما بر آن است که به علوم حوزوی بپردازید و در آن رشته متمرکز شوید همان‌طور که می‌فرمایید دلیل ندارد که یک‌سال خود را عقب بیندازید. آقای دکتر دینانی استاد فلسفه هستند ولی سابقه‌ی طلبگی ایشان موجب شده که اطلاعاتی گسترده‌تر از فلسفه داشته باشند که بحمدالله قابل استفاده می‌باشند. در مورد عرفان مطرح در دانشگاه‌ها نمی‌توان نظر قاطع داد زیرا بستگی به استادی دارد که تدریس می‌کند. موفق باشید
68

(استمناء)بازدید:

متن پرسش
محرمانه بسمه تعالی با عرض سلام و ادب خدمت جنابعالی به حکم قاعده ما درد پنهان با یار گفتیم نتوان نهفتن درد ار طبیبان و با عنایت به اینکه گمان ما بر آن است که حضرت عالی از طبیبان روحانی می باشید بر آن شدیم چند کلمه ای راجع به مشکلات روحی و زندگی خود با شما صحبت کنیم به امید اینکه خداوند لطفی فرماید و از طریق شما مشکل ما را حل نماید. اینجانب ...
متن پاسخ

جواب: علیکم السلام؛
یک بحث؛ بحث چگونگی نجات از بلیه‌ی استمناء و امثال آن است که فکر می‌کنم اساتید عزیز ،شما را راهنمایی کرده‌اند و بنده هم در قسمت سؤال و جواب‌ها عرایضی داشته‌ام می توانید به آنجا رجوع فرمایید. علاوه بر نکاتی که در آن‌جا عرض شده پیشنهاد می‌کنم با زیارت حضرت ثامن‌الائمه«علیه‌السلام» و توسل به نور عصمت آن حضرت ،خود را برای همیشه از صور ذهنیه‌ی اعمال حرام راحت کنید.
بحث دیگر موضوع اطلاع بقیه از معاصی شما است، چه زیباست که با توبه، بقیه از توبه‌ی شما نیز مطلع شوند و در آن صورت همان‌طور که «والله یُحبّ التّوابین» است، مؤمنین نیز به شما محبت خواهند داشت و از آن به بعد در جلسات دینی فعالانه حاضر شوید و سعی کنید با انتخاب یک زندگی ساده ازدواج کنید. موفق باشید
 

21057
متن پرسش
به نام خدا با سلام خدمت استاد عزیز: جناب استاد با این پیام آقای جوادی آملی در باره هاشمی در همایش ابعاد اندیشه اخلاقی هاشمی تازه فهمیدم چرا چند سال پیش حسن عباسی بر آقای جوادی شورید و فریاد زد و .... و افسوس چقدر تف و نفرین نثار ایشان شد که تو چه می فهمی او استاد بزرگ عرفان و فلسفه است او بزرگترین مفسر قرآن است. آفرین بر حسن عباسی با بصیرتش. وای بر فلسفه و عرفان و تفسیری و مفسری که می گوید هاشمی نلغزید و نگذاشت جامعه بلغزد. استاد جان آقای جوادی جک تعریف کرده. نکند ایشان نیز معتقدند خانمهای خوبرو را نباید از دست مردن خارج کرد؟ نکند ایشان هم روزهای تاسوعا به سد لتیان می رود اسکی بازی با آقا مرتضی که برجام را صلح حدیبیه نامید؟ (راستی نکند مجرای اطلاعات ایشان همین آقا مرتضی است؟) نکند ایشان نیز تازگی در کشوری که مردمش از فقر و فلاکت گاهی یک دوچرخه ندارند بنزش را عوض کرده و مدل جدید خریده است؟ نکند ایشان نیز هر هفته به استخر وی آی پی فرج برای آب تنی می رود؟ نکند ایشان نیز از امام خاطره دارند که مرگ بر آمریکا نگویید؟ نکند ایشان نیز اقتصاد غربی را می پرستد و معتقد است اگر در ساختن یک سد 10 ملیاردی 500 ملیون دزدیده شود چیزی نیست؟ نکند او نیز رشوه را هدیه می داند که امروز سراسر مملکت را رشوه به گند کشیده است؟ نکند نکند نکند....... واقعا هاشمی جامعه را از لغریدن مصون داشت یا لغزاند؟ آقای جوادی نمی فهمد فریادهای دیروز اصفهان و تهران و امروز مشهد را که مردم فریاد می کشیدن ما انقلاب کردیم ما اشتباه کردیم، اسلام رو پله کردند مردم رو ذله کردند، دست پخت تفکر لیبرالی هاشمی و حزب کارگزارانش است که امروز بر سر سفره مردم گذاشته شد؟ استاد این است آن علمایی که می فرمودید حقایق را مثل آئینه می بینند؟ ای خدا، ما را از دست این علما نجات بده. استاد جان درد اینجاست اگر مطالب نظر شخصی ایشان بود اشکالی نداشت به خودش مربوط می شد. آقای جوادی دارد با این حرفها انحراف را نهادینه می کند و با این تعریفها باب نقد و گذر از این انحرافات را سد می کند. و چماقی به دست دست پرورده های هاشمی می دهد تا نیروهای انقلاب و ارزشی را بکوبند. راستش را بخواهید استاد جان مثل این که بهتر است ما هم انقلاب را ببوسیم و کناری بنهیم. وای بر این فلسفه و عرفان و تفسیر. از لحن تند و درد آلودم از استاد عزیز پوزش می طلبم. استاد جان لطف کنید در سخنانتان اسم نیاوردید لااقل بگوئید یکی از علما آخر حالمان می گیرد. با تشکر و التماس دعا.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در این‌که این سخنان آیت الله جوادی را با نظر به اشاراتی که از مقام معظم رهبری «حفظه‌اللّه» نسبت به آقای هاشمی داریم نمی‌توانیم قبول کنیم؛ حرفی نیست. آینده‌ای که ایشان در تصور خود دارند و معتقدند آن آینده با تفکر آقای هاشمی به میدان می‌آید، آینده‌ای نیست که ما با تصور نسبت به تمدن انقلاب اسلامی داریم یکی باشد. آقای هاشمی می‌خواست آینده‌ای را برای ما شکل دهد که به قول خودشان، ما یک ژاپن اسلامی شویم. در حالی‌که بنا است ما تمدن دیگری باشیم آزاد از سیطره‌ی نظام استکباری، و معنایِ دیگری از زندگیِ زمینی را در افق نگاه انسان‌ها قرار دهیم. می‌ماند که اولاً: فلسفه و عرفان را باید نفی کنیم، در حالی‌که امثال حضرت امام به قول خودشان، حاصلِ روایات «کافی» و فقه «جواهری» و فلسفه‌ی «صدرایی» هستند و از شرح‌های ایشان نسبت به مکتب محی‌الدین نمی‌توان غافل بود. ثانیاً: آیا از آیت اللّه جوادی به عنوان یک استاد معارف دینی نمی‌توان استفاده کرد؟ رفیق سالکی داشتم که انصافاً در بعضی از امور باطنی و صفای روحانی مورد حسرت بنده بود، با این حال به طریقی حضرت امام به ایشان خبر داده بودند که فرزندم را جهت تربیت به شما نمی‌سپارم. زیرا ایشان آن بصیرت لازم را در امور اجتماعی از خود نشان نمی‌دادند. البته موضوعِ تربیت غیر از تعلیم است. آری! از علماء جهت تعلیم باید استفاده نمود، ولی برای تربیت خود و شکل‌دادن به شخصیت، امروز اسوه‌ی ما رهبر معظم انقلاب «حفظه‌اللّه»‌اند. موفق باشید

13159
متن پرسش
سلام استاد: ببخشید که چند بار است مزاحمتان شدم من طلبه ام و سؤال خیلی مهمی برایم پیش آمده و دغدغه ی فکری ام شده، خانواده ی من زیاد پولدار نیستند که بتوانند خیلی مرا حمایت مالی کنند و خودم هم پس انداز زیادی ندارم می خواهم بدانم به فکر کاری باشم که در حین طلبگی آن را انجام دهم؟ رضایت امام زمان (عج) در چیست؟ عده ای می گویند که اصلا طلبه نباید به فکر شغل و منبع درآمدی باشند و امام زمان (عج) خودش می رساند و عده ای می گویند مگر امامان ما خودشان کشاورزی نمی کردند و بیل نمی زدند. استاد حرف کدام یک درست است؟ من در تابستان می توانم کار کنم. رضایت امام زمان (عج) در چیست؟ آیا در تابستان به مطالعه ام برسم یا کار کنم؟ استاد عزیز، منی که آه در بساط ندارم آیا اگر به درستی به وظیفه ی طلبگی ام بپردازم شما ضمانت می کنید که من در آینده فقیر نمانم یعنی ازدواج و خانه و مسکن و... را امام زمان (عج) می رساند؟ استاد من به شما اطمینان کامل دارم. لطفا واضح جوابم را بدهید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: تا آن‌جا که ممکن است باید طلبه با زندگی ساده خود را وفق دهد. زیرا مثل ائمه نیست که علم لدنی داشته باشد پس هرکاری که جدّیت او را از تعلیم علم کم کند برای او مفید نیست می‌ماند تابستان که فرصت خوبی است برای کارکردن و یا کارهایی که شخصیت علمی و تحصیلی او را به حاشیه نبرد. خداوند به تجربه به ما نشان داده است که به وقتش نیاز منطقی طلبه را برآورده کرده است. موفق باشید

10724
متن پرسش
سلام: چگونه است که مسلمانان در کشورهای دیگر قادرند که روسری بگذارند اما خارجی ها در کشور مسلمان نمی توانند مطابق اعتقاد خودشان باشند و روسری نگذارند؟ هرکس در هرجا باید تابع قانون آن کشور باشد یا دین خود یا هر دو؟ لطفا تفصیلا پاسخ دهید.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: هرکه در هر کشور باید تابع قوانین کشوری باشد که وارد آن می‌شود. در کشور ایران خارج از بحث مذهبی‌بودنِ روسری سرکردن، قانوناً داشتن روسری برای خانم‌ها الزامی است. خارج از این موضوع، دینِ ما است که تکلیف ما را و حتی تکلیف قانون را تعیین می‌کند. موفق باشید
9065
متن پرسش
سلام علیکم از آیت الله بحجت این عبارت زیاد نقل شده است که: «بالاترین ذکر به نظر حقیر، «ذکر عملی» است، یعنی «ترک معصیت در اعتقاد و در عمل»؛ همه چیز محتاج به این است و این، محتاج به چیزی نیست و مولد خیرات است.» و عموما برداشت همه این است که بالاترین ذکر از نظر ایشان همان ترک گناه است. آیا این برداشت صحیح است؟ با توجه به اینکه ذکر یک امر قلبی و ایجابی است و به هر حال باید مراتب آن را به حالات قلب نسبت داد در حالیکه در این برداشت یک عمل محدود مصداق بالاترین ذکر شده است.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: ترک گناه با عزمی قلبی انجام می‌شود و ذکر محسوب می شود و این از حضرت صادق«علیه‌السلام» است که فرمودند: ذکر کثیر، رعایت حلال و حرام الهی است. موفق باشید
9034
متن پرسش
سلام استاد گرانقدر. استاد عزیز صادق زیباکلام رو برام توضیح بده چجوریه؟؟ استاد نکنه ما توهم داریم و میگیم مرگ بر آمریکا؟؟؟! تا الان فکر میکردم کسی وجود نداره که ندونه آمریکا دشمنه! ولی وقتی زیباکلام روشناختم قاطی کردم! استاد یا اون قاطی کرده یا ما!!!! مرگ بر آمریکا چرا؟ استاد خیلی مصمم حرف میزنه و از تاریخ یه چیزایی میگه که من تا حالا نمیدونستم !!! استاد خواهشا برام توضیح بده صادق زیبا کلام چی میگه...
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: اجازه دهید بنده در همان وظیفه‌ای که برای خود تعریف کرده‌ام باقی بمانم تا انبوه سؤالات معرفتی بی‌جواب نماند. موفق باشید
6057
متن پرسش
سلام.جناب استاد این که گفته می شود شقی در بطن مادرش شقی است وسعید در بطن مادرش به چه معناست.وآیا ما شقاوت ذاتی داریم.به عنوان مثال شخصی که از راه حرام متولد شده است می گویند که در امور شر سرعت دارد وآیا این جزءتکوین اوست وبازخواست از این جهت نمی شود؟واین مسئله چقدر در روحیات و تعالی روح او تاثیر می گذارد که به عنوان مثال نه می تواند امام جماعت باشد ونه مرجع تقلید با این که با تلاش بسیار وریاضت های شرعی به مراتبی از علم وتقوا رسیده باشدویا اصلا در عالم واقع شخصی را نمی توان یافت که حرام زاده باشد وبه این مراتب برسد یعنی رشد او حد می خورد ویک سقفی دارد.ممنون
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: این روایت از زاویه‌های مختلف مورد بحث قرار گرفته است، بنده هم در آخر جزوه‌ی جبر و اختیار و یا در کتاب «انسان از تنگنای زمین تا فراخنای قرب» نکاتی را عرض کرده‌ام. حرف اصلی آن است که انسان در مقام عین ثابته‌اش که در علم خدا است شخصیت خود را انتخاب کرده و می‌تواند در عین مختاربودن آن را ادامه دهد و یا تغییر دهد و در مورد حرام‌زاده هم به همین معنا است که او در همان وجود عین ثابته‌اش ارداه کرده حرام‌زاده باشد و لذا از مسیری متولد می‌شود که مسیر زنا است هرچند بعداً آن دو نفری که زنا کردند می‌توانند توبه کنند ولی آن فرد چون خودش این نوع تولد را انتخاب کرده است خودش مسئول انتخاب خودش می‌باشد با این‌همه می‌تواند تغییر جهت دهد و از اولیاء الهی شود با این تفاوت که چون اموری مثل مرجعیت را که یک امر اجرایی است و در جلوی چشم افراد است نباید به او داد تا قبح زنا نریزد. موفق باشید
3627
متن پرسش
سلام.استاد در کتاب آنگاه که...فرمودید اگر کسی یک بار خدای متعال او را در "وقت"برد و او استفاده نکرد و از آن حالت بیرون آمد خدا آن را دیگر به او نمیدهد.آیا من که چند سال پیش وارد یک چنین حالتی شدم و بر اثر یک سری مسائل آن حالت را از دست دادم دیگر نمی توانم به آن برسم؟2:توحید افعالی را چگونه اثبات میکنید؟3:اخیرا بحث طب سنتی به صورت گسترده رواج یافته و انسان وقتی با کسانی که در این رشته هستند برخورد میکند اینها خیلی دلایل روحی و حتی اخلاقی انسان را به غذا و ...ربط میدهند به گونه ای که مثلا اگر من خشمم را افسار گسیخته کردم میگویند مثلا تو به دلیل صفرایت هست و تمام تلاش و توجه بدن را به تن و ماده تنزل میدهند به نظر شما نگاه صحیح به این مسائل چگونه است و جایگاه روح و بدن در اینجا چگونه است؟4:با این مباحث که طب سنتی میگوید که مثلا یکی مزاجش دم یا سودا یا...است آیا میتوان یک شخصیت متعادلی پیدا کرد که همانطور که باید حقیقت را دید و متناسب با آن عمل کرد؟
متن پاسخ
- باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- هیچ‌وقت دریچه‌های رجوع به حضرت حق به‌کلی بسته نمی‌شود 2- در کتاب‌های کلام این مطلب را دنبال کنید تا روشن شود هر فعلی ظهور اراده‌ی حضرت حق است و از قبضه‌ی حضرت حق بیرون نیست 3- غذا و بدن، علت مُعدّه هستند، علت حقیقی نفس ناطقه و اراده‌ی آن است 4- آری انسان‌ها می‌توانند ماوراء اقتضائاتی که بدنشان دارد اراده کنند و تصمیم بگیرند. منتها اگر بدن خود را در تعادل قرار دهند راحت‌‌تر می‌توانند اراده کنند. به همین جهت ائمه«علیهم‌السلام» نیز مواظب تعادل مزاج خود بودند. موفق باشید
1891

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام میخواستم بدونم نظر شما راجع به کتب استاد عین.صاد چیه؟اگه ممکنه بفرمائید کدام کتاب ایشان را مطالعه کنیم.بنده ده نکته از معرفة النفس شما و برهان صدیقین را به لطف خدا کار کردم.
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیک السلام: رویهمرفته نوشته‌های حضرت استاد صفائی مشهور به «عین-صاد» قابل استفاده است و روش‌های خوبی را به شما توصیه می‌کند. موفق باشید
17726
متن پرسش
با سلام خدمت استاد محترم: در مورد امرار معاش طلاب به نتایجی رسیده ایم که قصد داریم با ارائه آن خدمت شما به درستی یا نادرستی اندیشه خود پی ببریم. تفکری که کوشش بر رواج آن در میان طلاب است آن است که وظیفه شما تنها درس خواندن است و روزی شما به شما می رسد. مطمئن باشید. یک طلبه متاهل که هنوز مشغول درس است و نماز و منبری ندارد مجموعا 300 هزار تومان شهریه و 50 هزار تومان کمک اجاره مسکن دریافت می کند. اگر نماز مدارس هم برود و غیبت نداشته باشد 250 هزارتومان هم بایت آن دریافت می کند که مجموعا می شود 600 هزار تومان. البته برای بسیاری درآمد شهریه همان 350 هزارتومان است. از سوی دیگر پرداخت شهریه به طور ناعادلانه و ناجوان مردانه ای ابزار تهدید و فشار برای طلاب است و به بهانه های مختلف ممکن است شهریه طلبه ای را قطع یا کم کنند یا پرداخت آن را منوط به انجام کاری نمایند یا به تاخیر بیاندازند. ضمن آنکه توزیع شهریه هم به ابتدایی ترین روش ممکن صورت می گیرد. جدای از این مسائل صحبت ما برسر درستی یا نادرستی اعتقادی است که رواج یافته. اعتقاد به اینکه به هر قیمت ممکن باید یک طلبه بتواند با همین شهریه ای که اجاره یک ماه یک خانه کوچک هم نمی شود چه برسد به مخارج زندگی متاهلی سر کند. عقیده ما بر بطلان این عقیده و تاکید ما بر ضرورت تلاش طلاب برای درآمدزایی در کنار تحصیل آن هم به غیر از راه دین است. گمان می کنم بتوانم دلایل را این طور خدمتتان طرح کنم: 1. می پذیریم و یقیین داریم که از دنیا هرچه کمتر داشته باشیم سربلندتریم. 2. یقیین داریم که وظیفه ما کار کردن است نه دنبال پول بودن. 3. یقیین داریم که روزی اهل علم تامین و تضمین شده و از راه های نامشخص و تظمین شده ای به ایشان می رسد. 4. یقیین داریم که خداوند رزق را ضمانت کرده است. در مقابل هم یقیین داریم که: 1. خداوند رزق را از طریق اسباب می رساند. 2. خداوند اسباب را به ما نشان می دهد و با رسیدن به آن به رزق خود می رسیم. 3. خداوند به هیچ وجه نفرموده است که روزی طلاب را از طریق این شهریه ی محدود به دست فلان آقا و فلان آقا به شما می رسانم بلکه از هر راه که اراده کند و بخواهد می رساند. 4. توکل بدون تلاش مزحک و بی اساس است. 5. کار کردن و به فکر تامین معاش اهل و عیال و خانواده بودن نه تنها با وظیفه طلبگی منافات ندارد بلکه در راستای آن و جهاد فی سبیل الله است. بنابراین ضمن پذیرش دسته عقاید اول بر اساس دسته دوم می گوییم طلبه باید در کنار تحصیل به فکر درآمدی مستقل از شهریه و نماز و منبر و تدریس باشد. ضمن آنکه گمان می کنیم اگر طلاب استقلال مالی داشته باشند می توانند آزادانه مسیر رشد علمی و معنوی خویش را بیابند و آزادانه به آن بپردازند. اگر شهریه را امام زمان (عج) می رساند از معصوم داریم که فرمودند هرجا که باشید بر سر سفره ما هستید. با سپاس فراوان.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: هیچ‌کدام از فرمایش‌های جنابعالی چه در قسمت اول و چه در قسمت دوم بی‌حساب نیست. مثل آن زمان که طلاب علوم دینی در کنار درس و بحث، کشاورزی هم می‌کردند. به طوری‌که نه لطمه‌ای به درس‌شان می‌خورد و نه دست‌شان خالی بود. آن‌چه مهم است داشتن کاری است که هویت طلبگی و عمق‌بخشیدن به تفکرِ دینی از بین نرود. و بودنِ همین اندازه شهریه خودش، لطف بزرگی است تا طالب علم به اقلّ مایحتاج ممکنه در امورات خود دسترسی داشته باشد. همیشه طلبِ علوم دینی با تنگناهایی روبه‌رو بوده است و نباید چندان از این امر گله‌مند بود. موفق باشید

12681
متن پرسش
سلام علیکم: سوالی داشتم که آنچه امام را امام کرد تقوای بالا و ورع ایشان بود حالا اگر فردی بخواهد اینگونه عمل کند برچسب افراطی می خورد و به نحوی دچار انزوا می شود و شاید هم برداشت بدی از دین شود. حالا تکلیف چیست؟ با این توصیف که رعایت اینطور مسایل برای بانوان سخت تر است. می دانم که تنها به رساله عملیه اکتفا کردن امام را امام نکرد (رحمت الله علیه) بنده افق بالای امام را خواستارم چه کنم که شرایطش فراهم نیست حتی پدرم اجازه تحصیل در حوزه را هم نمی دهد و به خاطر برخی رعایت هایم هم بعضی از افراد مرا افراطی و تک بعدی می دانند من خشک مقدس نیستم ولی باز هم مورد اتهام هستم. در این شرایط چه باید کرد وقتی که پدرم اجازه ی تحصیل در حوزه راهم به من نمی دهد و من خوف وارد شدن در دانشگاه را دارم که نکند دارالغرور دنیا مرا بفریبد.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: هنر ما آن است که در عین رعایت تقوا طوری عمل کنیم که مردم تصور نکنند از آن‌ها جداییم و هنر شما آن است که به دانشگاه بروید ولی آزاد از تحمیل‌های فرهنگ غربی، عمل کنید. به نظرم مباحث اخیر جناب آقای پناهیان تحت عنوان «زندگی بهتر» نکات خوبی دارد که جریان‌های مذهبی ما از یک مشکل تاریخی عبور کند. مشکلی که ما هنوز نتوانسته‌ایم در عین دیندارانه‌زندگی‌کردن، خود را از جامعه و فعالیت‌های اجتماعی جدا ندانیم و در متن یک حیات اجتماعی فعّال دینداری کنیم. موفق باشید

11395
متن پرسش
با عرض سلام و تحیت خدمت استاد گرانقدر: در نظام هستی که خداوند متعال همه چیز را منظم در کنار هم مدیریت می کند، دعا کردن بندگان چه جایگاهی دارد؟ آیا در مقدرات تغییری ایجاد می شود؟ با احترام
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: با دعای ما نظام عالم به‌هم نمی‌خورد ولی جایگاه ما تغییر می‌کند و تقدیر دیگری بر ما جاری می‌شود. همیشه انسان ظالم مورد خشم خدا است ولی اگر توبه کرد دیگر در معرض خشم خدا نیست و یا اگر کسی با دعا میل خود را قدسی و آسمانی کرد و یا با دعای خود خدا را مدبّر امور دانست، جایگاه خود را جایگاهی قرار داده که مورد رحمت خدا است. موفق باشید

11135
متن پرسش
سلام علیکم: در رابطه با اشکالی که آن کاربر محترم در سؤال 11120 به بنده گرفتند که چرا به شما عرض کرده‌ام اگر سؤال‌هایی را که فرموده‌اید نمی‌دانم، جواب دهید خدا برایتان یک نوشابه باز می‌کند؛ و ایشان این عرایض بنده را حمل بر بی‌ادبی دانسته‌اند. چشم استغفار می کنم و نمی گویم نوشابه. اگر هم استاد رنجیده از استاد هم عذر خواهی می کنم و قول می دهم حالاحالاها دیگر مزاحم استاد و سایت و شما نشوم برای همیشه نه اما برای مدتی طولانی خدا حافظ.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: به قول مولوی: «گر به هر زخمی تو رنجیده شوی / پس کجا بی‌صیقل آئینه شوی؟!» گیرم که آن کاربر عزیز از این واژه خوششان نیامد. بالاخره ما در دنیایی زندگی می‌کنیم با سلیقه‌های مختلف، اگر به این زودی قهر کنیم و به دنبال نازکش باشیم که چیزی نمی‌گذرد همه با هم قهر می‌شویم. موفق باشید
10283
متن پرسش
سلام حضرت استاد: خسته نباشید. 1- در فصل آخر حیات زمینی فرموده اید انسان موجودی است اخلاقی و در حد دانستن حقایق متوقف نمی شود و معرفت عقلی و قلبی با تاکید بر معرفت قلبی نظر داشته اید. چرا خیلی ها با داشتن معرفت عقلی بر بد بودن خیلی کارها در حد دانستن حقایق متوقف شده اند ولو سطح این معرفت بسیار پایین باشد؟ 2- من خیلی ها را دیده ام که با ظلم از همسرشان جدا شده اند و در زندگی جدیدشان هم موفق نشده اند علت این نیست که نور مودت و رحمت را خدا افاضه می کند و با ظلم به دیگری شایستگی گرفتن نور را از دست می دهند؟ 3- حضرتعالی فرموده اید اگر کسی دنبال نگاه حرام قبل از ازدواج باشد باعث پر رنگ شدن بعد لذت غریزه می شود و بعد از ازدواج دستخوش بازیهای خیال می گردد و اگردرست فهمیده باشم نور مودت و رحمت را نمی گیرد و گرفتار خلا می شود با این اوصاف خیلی ها باید مشکل پیدا کنند اینطور نیست؟ 4- چرا خیلی ها از ازدواج پشیمانند یا می گویند ازدواج آن چیزی نبود که ما فکر می کردیم؟ می تواندبه خاطر نبود نور مودت و رحمت باشد حالا به هر دلیل این نور را دریافت نکنند چه به خاطر تصورات غیر واقعی از زندگی مشترک یا دنیاخواهی یا ازدواج با معیارهای شیطانی و... در هر صورت این نور نیست، درست است حضرت استاد؟ 5- اینکه حضرت حق فرموده اند اگر با زنی به خاطر زیبایی یا ثروت ازدواج کنید شما را به همان واگذار می کنم یعنی همین ها را برایش عادی می کند و روحش از دریافت نور آرامش خدادادی محروم می شود؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: اگر کسی عزم و قصدش آن باشد که تا قرب الهی جلو رود، به‌خوبی موانع آن سیر را می‌یابد و می‌بیند چگونه دستورات شرع مقدس در این سیر کارساز است و جایگاه دستوراتی که ما را از بعضی از اعمال نهی می‌کند را به‌خوبی می‌شناسد و همین‌طور که می‌فرمایند می‌فهمد چگونه نگاه به نامحرم از سر لذّت او را از سلوک محروم می‌کند و لذا ارزش استغفار را نیز می‌یابد که چگونه حضرت حق توّاب است و رویکرد بنده‌اش را از گناه به سوی عبودیت سامان می‌دهد. البته در مورد زیبایی همسر باید افراد در انتخاب همسر از ظاهر او خوششان بیاید و این غیر از آن است که تنها به خاطر زیبایی‌اش با او ازدواج کنند. موفق باشید
9668
متن پرسش
سلام حضرت استاد: وقتتان بخیر. اینکه می گویند مردها از زنانی که بیشتر از خودشان می دانند بدشان می آید چقدر مبنای عقلی دارد؟ عقل من می گوید هوای نفسشان هست ولو بیشتر مردان جامعه چنین تفکری داشته باشند، روحانی ای می گفتند چون زنان تکیه کردن به مردان را دوست دارند در علم و معرفت هم همینطور است و این به روایات نزدیک است ولی من می گویم اگر این طور بود شما می فرمودید در دوران مجردی به اندازه ای یاد بگیرید که از مردان جامعه جلو نیفتید یا قران و روایات حد معین می کرد. انسان سلیم النفس دوست دارد با کسی طرح دوستی بریزد که کمالات زیادی دارد تا زودتر به لقای حق نائل شود ولو آن دوست یک زن باشد. درست است دیدگاه من حضرت استاد؟ 2- چرا عقل برترین موجدی است که حداوند خلق کرده؟ در صورتی که در قلب که مقام فوق تجرد عقلی دارد خدای با آن عظمت جای می گیرد؟ عقل فقط نقش راهنما دارد و جلوتر حرکت می کندنمی گویم نقش کمی است ولی برایم سوال شده. 3- من وقتی تصور می کنم می خواهم عالم به اسما الهی شوم به راحتی گناه نمی کنم و مستحبات و مکروهات را رعایت می کنم چون فکر می کنم شان خلیفه الله گناه کردن و خود نمایی و تفاخر نیست، ولی روحانیون عزیز بعضا یک نگاه عاقل اندر سفیه می کنند و شروع به اندرز می کنندتازه خیلی خویشتنداری می کنند گناهان را تذکر نمی دهند. ولی من به همه می گویم ما آمده ایم تا به شهود حق برسیم فکر می کنم این نقشه شیطان است که می خواهد ما را حقیر جلوه دهد از آدم حقیر فقط کار حقیر سر می زند. من دنبال کشف و شهود نیستم من اعتماد بنفس کاذب دارم حضرت استاد؟ و حق با بقیه است؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- فکر نمی‌کنم این ادبیات درستی باشد که مردان از زنانی که بیشتر از خودشان می‌دانند، بدشان می‌آید 2- منظور از عقلی که در روایت مورد نظر هست، عقلی است که شامل قلب هم می‌شود که به آن عقل قدسی و یا عقل محمدی«صلوات‌اللّه‌علیه‌وآله» می‌گویند 3- بسیار رویکرد خوبی در این مورد دارید و اتفاقاً روایات هم همین را تأکید می‌کنند که انسان وقتی خود را حقیر دید به گناه دست می‌زند. موفق باشید
9439

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام استاد: یکی از نقاط ضغف عمده من مقایسه زندگی و نعمتهای خودم با دیگران است البته نه اینکه همیشگی باشد ولی هست. حال این نعمت می خواهد معنوی باشد یا مادی. از این مقایسه بسیار ناراحتم، چون نتیجه آن اضطراب و عدم رضایت از زندگی خودم است. حتی باعث گم شدن من در زندگی شده است. چه کنم برای رهایی از این قیاسها و آرام شدن؟ با تشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: توصیه‌های رسول خدا«صلواة‌اللّه‌علیه‌وآله» به اباذر یک دستگاه اخلاقی بسیار ارزشمندی است. سی‌دی «ای اباذر» شرح آن دستورات است، می‌توانید از گروه فرهنگی المیزان تهیه کنید. موفق باشید
9057
متن پرسش
با سلام. بنده کتاب «ادب خیال، عقل و قلب» را مطالعه کردم و بسیار لذت بردم. سوال بنده از استاد محترم اینجاست که برای پر کردن خیال از چیزهای خوب به منظور جلوگیری از ورود خیالات فاسد و بی ثمر، آیا فکر کردن و تلقین کردن به اینکه، داریم با یک شهید زندگی میکنیم و او همیشه همراه ماست و ما هم داریم در خیالات با او صحبت میکنیم و خلاصه افکار خود را صرف انس با او کرده ایم، برنامه مناسبی است به جهت قدسی شدن خیال؟ اگر هست ملزومات این کار و راه های با برکت تر کردن این برنامه چیست؟ ممنون
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: با نظر به رویکرد شهداء که همیشه نظر به جنبه‌ی متعالی زندگی داشتند، می‌توان این کار را کرد و این نظر به واقعیت است، از آن بالاتر می‌توانیم دائماً در زیر سایه‌ی مولایمان حضرت صاحب‌الأمر«عجل‌اللّه‌تعالی‌فرجه» زندگی کنیم. موفق باشید
3658
متن پرسش
سلام حضرت استاد بنده نمی دانم چرا احوالاتم در ارتباط با خدا متغیر است. گاهی حالت سردی و بی رغبتی به عبادت دارم و گاهی شوق و علاقه، آیا این حالت همانی است که به اصطلاح قبض و بسط روح میگویند؟ آیا می شود انسان به حالتی برسد که هر آن اراده کند حال دعا و مناجات برایش پیدا شود؟ آیا خود حضرت عالی این حالت را تجربه کرده اید؟ می خواهم بدانم این حالت برای من که خیلی از معارف را می دانم چه قدر عادی است؟ زمانی یک حالت شوق و نشاط معنوی مداوم داشتم اما کم کم سردی و رخوت در من رخنه کرد. چگونه میتوان این حالت را علاج کرد؟ متشکرم
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: ظاهراً قصه از همین قرار است در حدّی که مولوی هم ما را نصیحت می‌کند که عاقلانه با این موضوع برخورد کنیم و نگران نباشیم. می‌گوید: « ای برادر عقل یک‌دم با خود آر .... دمبدم در تو خزان است و بهار» . موفق باشید
3573
متن پرسش
باسلام. 1.اگر قائل به این باشیم که در برزخ هم سلوک ادامه دارد اما سلوک علمی آیا سنی ها(قاصر یا مقصر)آنجا اگر سلوک علمی کند و به حقانیت امام علی علیه السلام پی ببرد آن دنیا شیعه می شود یا نه؟ 2. آیا لعن میرحسین و کروبی جایز است و آیا توبه این افراد پذیرفته می شود یا نه؟ 3. نظر شما در مورد اظهارات جدید آقای عسگر اولادی که گفته اند میرحسین و کروبی فتنه گر نیستند چیست؟
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: 1- سلوک در برزخ بر اساس جهت‌گیری‌های این دنیا است، اگر کسی جهت‌گیری‌اش در این دنیا به سوی اهل‌البیت«علیهم‌اللام» نباشد رجوعی به آن عزیزان در آن دنیا ندارد تا متوجه حقانیت آن‌ها شود 2- نقد علمی و سیاسی جایز است ولی به‌کاربردن این واژه‌ها شأن ما نباید باشد 3- ممکن است سلیقه‌ی سیاسی بنده با جناب آقای عسگراولادی متفاوت باشد ولی سخنان ایشان قابل تأمل است و نباید با نگاه حزبی و روزنامه‌ای به سخنان ایشان نظر کرد و از دل سوزی ایشان غفلت کنیم. موفق باشید
3433
متن پرسش
با سلام بنده حقیر در زمینه های فلسفه عرفان اصول فقه کلام تفسیر مطالعات زیادی داشته ام اما متأسفانه تاکنون نتوانسته ام به نتیجه ای که میخواستم برسم لذا بدینوسیله از حضرتعالی تقاضا دارم که در زمینه مطالعه وتدریس متون یاد شده بهر هحو کمک فرمایید .با تشکر فراوان والله خیر ناصر ومعین.
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: پیشنهاد می‌کنم سیر مطالعاتی که در سایت هست را با حوصله و بدون عجله دنبال کنید. موفق باشید
3370
متن پرسش
سلام علیکم... بنده ی خوب خدا دیده ای که دلی دلسوزی که می ببیند دیگران در چه حالی و در چه راهی از وهم و خیالات هستند و چگونه او دارد می سوزد ولی می داند که راه به جایی نیست و انگار که غرق در عبادات بی ثمر خود حتی در بصیرتی کوچک دلخوش کرده اند... نگویید کسی دارد می گوید چشمش را به روی همه چیز بسته است کسی به من می گفت مگر می شود یک جمعی و ملتی به سمت حق بیایند و همه ی مناسبات خود را خدایی کنند راستی من که در خانواده ی خود مانده ام، در کارهای بی ثمرشان در رفتارها و کارهایشان که ناگر نه انگار که هیچ صفایی و نشاطی دینی و قلبی نیست در خانواده، با اینکه مذهبی هستند و یا در کارهای فرهنگی که هزاران نوع تفکر هستند،و دلشان می خواهد که با این سطح از نگاه خود به دین کمک کار انقلاب رهبری باشند و دست به کارهایی پزحمت و هزینه می زنند به همراه بی نتیجگی و بیثمری آنها و..... استاد خوبم..! اینها را می دانم که می دانید ولی به من بگویید آیا از غم دلسوزی دین دز این زمانه در جامعه باید جان داد و یا باید بی خیال بود در جایی نشست که این کار من نیست... معرفتی قلبی و راهی عملی نشانم دهید... تشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: معرفت نفس شروع خوبی است. موفق باشید
2125
متن پرسش
بسمه تعالی. . . سلام علیکم استاد عزیز. فرق دعا و آیات قرآن در چیست؟مگر نه اینکه قرآن بواسطه جبرئیل به قلب پیامبر صله الله علیه و آله و سلم رسیده و به صورت گفتار در کلام حضرت تجلی کرده یا به صورت مستقیم از خود حضرت حق جل جلاله دریافت کردند؟مگر دعا شهود ائمه نیست از حضرت حق،یا بهتر بگم خداوند به دل ائمه علیهم آلاف تحیه و الثناء انداخته و این عزیزان برای ما بیان کردند،راستش رو بخواید یه چی میگم میترسم بگم،ولی اگر یه دعا بیارن بذارن جلو من با یه آیه (اگر متنشو حفظ نباشم که آیس یا قرآن)قطعا تشخیصش سخته و غیر ممکن و یه آیت الله جوادی حفظه الله تعالی میخواد که میگن آیات قرآنی در کلام ائمه یه نورانیت خاصی داره.ما که نمیدونیم چه خبره. . . استاد خیلی دوستتون داریم. . .موفق باشید.
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: (قسمت اول سؤال حذف شود) خوشا به حال شما که هر دوی قرآن و دعا را نور می‌بینید و حقیقتاً هردوی آن‌ها معجزه اند و هر دو نوری است از حضرت پروردگار . دعا مثل سوره‌ی حمد است که خداوند به جای بنده‌اش می‌گوید: ایّاک نعبد و ایّاک نستعین و حضرت سجاد«علیه‌السلام» در دعای ابوحمزه مظهر همین سنت هستند و عرض می‌کنند: «ِ یَا بَاسِطَ الْیَدَیْنِ بِالرَّحْمَةِ فَوَ عِزَّتِکَ یَا سَیِّدِی لَوْ نَهَرْتَنِی [انْتَهَرْتَنِی‏] مَا بَرِحْتُ مِنْ بَابِکَ وَ لا کَفَفْتُ عَنْ تَمَلُّقِکَ لِمَا انْتَهَى إِلَیَّ مِنَ الْمَعْرِفَةِ بِجُودِکَ وَ کَرَمِکَ وَ أَنْتَ الْفَاعِلُ لِمَا تَشَاءُ تُعَذِّبُ مَنْ تَشَاءُ بِمَا تَشَاءُ کَیْفَ تَشَاءُ وَ تَرْحَمُ مَنْ تَشَاءُ بِمَا تَشَاءُ کَیْفَ تَشَاء» حالا بگو این دعا از زبان خدا است به خدا یا زبان امام سجاد«علیه‌السلام» است به خدا؟ موفق باشید
نمایش چاپی